به گزارش هنرنیوز ، حمیدرضا شعیری در گفتوگو با ایسنا، در توضیح فرهنگ عمومی به چند واژه کلیدی شناخت، باور، کنش و رابطه اشاره کرد و درباره شناخت، گفت: میزانی از اطلاعات عمومی و مربوط به نحوه، سبک و آرایش زندگی در سطح جامعه وجود دارد که دانستن آنها کمک میکند تا ارتباط انسانها تسهیل شود. هر چه شناخت من از این عوامل مفید در شکلگیری روابط بیشتر باشد، بنابراین روند و حرکتهای زندگی برایم آسانتر میشود.
او ادامه داد: در باور نیز الگوهایی در جامعه جاری هستند که من به آنها اعتقاد دارم، زیرا از گذشته بودهاند و دست به دست چرخیده و نسل به نسل حرکت کردهاند و به دست ما رسیدهاند. برخی از الگوها نیز در زمان حال بر اساس شرایط و نیازهای جامعه شکل گرفته و به فرهنگ تبدیل میشوند. برای مثال زمانی، بستن کمربند در حین رانندگی برای راننده فرهنگ نبود و افراد ملزم به بستن آن نبودند اما از دورهای به بعد به فرهنگ عمومی تبدیل شد و همه درون آن حرکت میکنند، بنابراین الگویی است که همه به آن باور دارند و آن را انجام میدهند.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس درباره واژه کنش نیز اظهار کرد: یعنی آنچه که به آن باور هست، نسبت به آن عمل هم وجود داشته باشد. زمانی شما میبینید که مسائلی باور هست اما در عمل چون منافع من به ایجاب نمیکند به آن تن نمیدهم. این یک ضد فرهنگ است یعنی از لحاظ کنشی به این باورها عمل نمیکنم زیرا در مسیر منافع من نیست. یکی از نکات بسیار عمیق که در بحث فرهنگ عمومی و تنظیم روابط ما انسانها با هم اهمیت دارد این است که یاد بگیریم منافع فردی را بر منافع جمع ترجیح ندهیم.
فرهنگ عمومی یک جامعه نمیتواند رشد و توسعه کند تا زمانی که افراد، فرهنگ جمعی را به فرهنگ فردی ارحج ندهند
شعیری با بیان اینکه معتقدم فرهنگ عمومی یک جامعه نمیتواند رشد و توسعه کند تا زمانی که افراد، فرهنگ جمعی را به فرهنگ فردی ارحج ندهند، گفت: تا زمانی که افراد یک جامعه ندانند فرهنگ جمعی بر فرهنگ فردی اولویت دارد و فرهنگ جمعی را قربانی منافع فردی نکنند، فرهنگ عمومی جامعه رشد نمیکند.
زمانی فرهنگ عمومی ما رشد میکند که...
او درباره واژه کلیدی رابطه نیز توضیح داد: زمانی فرهنگ عمومی رشد میکند که من همواره بتوانم رابطه خودم را با دیگری تنظیم کنم. اصلا فرهنگ عمومی جوامع تابع تنظیم رابطهی من و دیگری است، یعنی بدانم در کجا دیگری به مثابه خودِ من است و من به معنای خودم در چهره و جسم دیگری حضور پیدا کرده است. اگر دیگری را خود بدانم و در راستای تطبیق با او حرکت کنم، در این رابطه چیزی از من به او و برعکس انتقال پیدا میکند، در این انتقال است که رشد و توسعه شکل میگیرد.
این نشانهشناس اضافه کرد: بر اساس این چهار واژه کلیدی که توضیح دادم، فرهنگ عمومی یک جریان پویا، دینامیک و زنده است و نمیتوان آن را یک مسئله سنتی دانست که مرده است. فرهنگ عمومی همواره زنده است و در بین حرکتها و زندگی اجتماعی وجود دارد. اگرچه نکته خاص فرهنگ عمومی این است که به چشم نمیآید. ما نمیتوانیم فرهنگ عمومی را با انگشت نشان دهیم و بگوییم، ببینید این فرهنگ عمومی است.
فرهنگ عمومی در لایههای جامعه پنهان است
شعیری با بیان اینکه فرهنگ عمومی در لایههای جامعه پنهان است اما در عین مخفی بودن حضور بارزی دارد و آشکار است، افزود: به محض آنکه میبینیم گروهی یا فردی به یکی ازجنبههای اجتماعی آسیب میزند، میگوییم دارای فرهنک عمومی نیست یعنی متوجه میشویم اگر چه فرهنگ عمومی مثل یک تابلو، میدان یا ماشین نیست که بتوانیم آن را نشان دهیم اما آسیب پذیر است. فرهنگ عمومی، میتواند به دلیل شرایطی که ضد فرهنگها را به وجود میآورند، آسیب ببیند و بین چرخدندههای جریانی گرفتار شود و پویایی خود را از دست دهد که این برای جامعه بسیار خطرناک است.
او با عنوان مثال دیگری گفت: اگر فردی از شیشهی ماشین که در اتوبانی در حال حرکت است زبالهای به بیرون پرت کند، میگوییم فرد دارای فرهنگ عمومی نیست. این موضوع جایی نوشته نشده است اما چیزی است که در درون جامعه شکل میگیرد، پویا و دینامیک است و از فردی به فرد دیگری منتقل میشود.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه فرهنگ عمومی قابلیت انتقال دارد، اظهار کرد: فرهنگ عمومی به دلیل زنده بودن در دسترس و همواره در حال توسعه است چون افراد به آن رجوع و عمل میکنند، بنابراین رشد و توسعه پیدا میکند. فرهنگ عمومی به دلیل قدرتمندی و اثرگذاری در سطوح مختلف جامعه حضور دارد. یک فرد، فرهنگ عمومی را در تمام شرایط و حضور فردی خودش نشان میدهد. خانوادهها نیز دارای فرهنگ عمومی هستند و این موضوع خودش را در سطح جامعه نشان میدهد. به همین دلیل قدرت بالایی دارد و توجه به فرهنگ عمومی در همهی سطوح سبب میشود آن جامعه در تنظیم روابط بین انسانهای خودش بهترین شرایط را داشته باشد.
اولویت منافع جمعی بر منافع فردی در فرهنگ عمومی
شعیری با تاکید بر دو نکته درباره احترام به دیگری اعلام کرد: باید در فرهنگ عمومی منافع جمعی بر منافع فردی اولویت داشته باشد. نکته بعدی در ارتباط با دیگری، احترام و جایگاه دیگری نسبت به من و حتی اعتقاد به اخلاق مرامی است که باید در آن دیگری را بر خود مقدم شمرد که به آن رشد فرهنگ عمومی گفته میشود. در جامعهای که فرهنگ عمومی به سطحی برسد که من دیگری را بر خودم ترجیح دهم امکان رشد و توسعه فراهم میشود و میتوانیم به آینده امید زیادی داشته باشیم.
او بیان کرد: ما در بحثهای مختلف اقتصادی مثل ارز، کالا، گرانی و سکه چنین مسائلی را دیدیم که فرهنگ عمومی جامعه، ضعیف و منفی عمل کرد، زیرا افراد در مسیر منافع فردی حرکت کردند و هر کسی از ترس شرایط اقتصادی و اجتماعی سعی کرد کار خودش را به گونهای که فکر میکرد درست باشد، حل کند. چون جامعه در مسیر رشد و تعالی فرهنگ عمومی قرار نگرفته است، شاهد چنین اتفاقهایی هستیم.
یکی دیگر از عناصر منفی در فرهنگ عمومی جامعهی ما، خودخواهی و خود محوری است و شاید به نوعی در سالهای اخیر در حال رشد بوده است که آثار آن را در زمینههای مختلف نیز دیدهایم
این نشانهشناس گفت: در سنت و فرهنگ در احترام به دیگری، از اخلاق و مرام با عنوان جوانمردی و مردانگی یاد شده است که امروزه به دو دلیلِ گیر کردن فرهنگ بین چرخ دندههای اقتصاد و خودخواهی آسیبپذیر شده است. یکی دیگر از عناصر منفی در فرهنگ عمومی جامعهی ما خودخواهی و خود محوری است و شاید به نوعی در سالهای اخیر در حال رشد بوده است که آثار آن را در زمینههای مختلف نیز دیدهایم. برای مثال، فرهنگ عمومی در موضوع آلودگی هوا میطلبد که بیشتر از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم اما فرهنگ جامعهی ما این مسئله را نمیپذیرد و افراد با این باور که ماشین شخصی بهترین مسئله رفت و آمد است به صورت تک سر نشین در شهرهای مختلف تردد میکنند. چنین امری به معنای آن است که این باوری با شرایط همگانی رشد و توسعه پیدا نکرده یا به دلیل آسیبی که بر اثر اقتصاد و شرایط سخت اجتماعی دیده، کمرنگ و ضعیف شده است.
فرهنگ عمومی مثل شبکه عمل میکند
وی اضافه کرد: فرهنگ عمومی مثل شبکه عمل میکند و نباید این طور فکر کرد که فرهنگ، عملی است و اگر من آن را انجام دهم اکتفا میکند و اگر انجام ندهم مشکلی پیش نمیآید. در این شبکهی پیچیده که همهی عناصر آن به نوعی به هم مربوط هستند، نمیتوان هیچ عنصری را بدون در نظر گرفتن عنصر دیگر کافی دانست. باید به ناچار درصدد باشیم در درون چنین شبکهای نسبت به دیگری، شرایط، روابط انسانی، اعمال و کنشهای فرهنگ را مورد نظر قرار دهیم.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه فرهنگ عمومی نمیتواند به طور ایزوله در یک گوشه بماند، حبس شود و به تنهایی رشد کند، افزود: فرهنگ عمومی یعنی جریان، نظام اجتماعی و شبکه اجتماعی درهم تنیدهای که درون آن همهی عناصر، کارشان را درست انجام دهند، شبکه هم کارش را درست انجام میدهد و اگر در کار یکی از عناصر خللی وارد شود، مابقی عناصر هم آسیب میبینند. در واقع مثل شبکههای راه است. برای مثال اگر در یکی از ایستگاهها مثل مترو خللی ایجاد شود، نمیتواند حرکت کند، مسیر خودش را از دست میدهد و متوقف میشود. این شبکه در هم پیچیده و عناصر آن بسیار به هم مرتبط عمل میکنند.
شعیری با بیان اینکه با فرهنگ عمومی نباید برخورد تجویزی کرد، گفت: فرهنگ عمومی چیزی نیست که با آن به صورت دستورالعملی برخورد و مردم را وادار به پیروی از آن کنیم. فرهنگ عمومی در جامعه شکل میگیرد و ریشه در فرهنگ قبلی جامعه دارد، یک روزه ایجاد نمیشود و یک روزه هم از بین نمیرود. فرهنگ عمومی یک جریان دارای تداوم است. جریان گستردهای که همواره امکان رشد، توسعه و بازبینی در آن وجود دارد.
او اظهار کرد: در سفر به یکی از کشورهای خارجی، مسیر دوچرخه سواری در تمام شهری که من از آن بازدید کردم، وجود داشت و نکته قابل توجه این بود که هیچ کس به این مسیر تجاوز نمیکرد و عابر پیادهای پایش را داخل آن نمیگذاشت و مختص دوچرخه سواران بود. احترامی که به این مسیر میگذاشتند، ایجاد ایمنی میکرد تا فرد دوچرخه سوار بداند این مسیر متعلق به اوست بنابراین با ایمنی کامل در آن حرکت میکرد اگر ما در کشور خودمان چنین مسیری ایجاد کردیم که فقط دوچرخه سواران در آن حرکت کردند و موتور سوار، ماشین یا عابر پیاده وارد آن نشد، میتوانیم بگوییم فرهنگ عمومی جامعه به سطحی از رشد رسیده است.
متاسفانه مسوولان و مدیران کشور در جامعهی ما الگوهای خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی عمومی نبودهاند به همین دلیل نکتهای که در بحث ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی مطرح کردم، رشد پیدا نکرده استمسوولان و مدیران کشور در جامعهی ما الگوهای خوبی نبودهاند
این نشانه شناس ادامه داد: حتی در برخی دیگر از کشورها، عابران در پیاده روها در مسیر چپ و راستی که وجود دارد، حرکت میکنند. این جریان فرهنگ عمومی است که شکل گرفته و افراد به آن احترام گذاشتهاند و احترام به آن یعنی احترام به دیگری. به همین دلیل اصرار دارم فرهنگ عمومی جوامع نه تنها پیچیده، گسترده و شبکهای است بلکه دارای ویژگی مهم در نظر گرفتن، احترام و اخلاق به دیگری است. اگر نگاه هر کدام از ما به این حد برسد که همواره بخشی از دیگری هستم و همواره دیگری بخشی از من است، روابطم را همواره با دیگری تنظیم و بازنگری کنم و اگر خلل و نقصانی در روابطم وجود دارد درصدد و تصحیح آن بر بیایم، در رشد فرهنگ عمومی جامعه نیز اثرگذار خواهم بود.
شعیری بیان کرد: متاسفانه مسوولان و مدیران کشور در جامعهی ما الگوهای خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی عمومی نبودهاند به همین دلیل نکتهای که در بحث ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی مطرح کردم، رشد پیدا نکرده است. یعنی اگر در این سالها مدیران کشور ما به فکر منافع فردی، ایجاد شرایط امن اقتصادی، راههای ثروت برای خودشان بودند، موجب ایجاد آثار منفی در فرهنگ جامعه شده تا باور مردم ما را نسبت به مدیران و مسوولان خدشهدار شود. هر چه این باور آسیب پیدا کند، فرهنگ عمومی نیز بیشتر آسیب میبیند. فرهنگ عمومی جامعه زمانی رشد میکند که مدلها و الگوهایی که در جامعه هستند، درست عمل کنند تا بتوانند نمونه بارز و خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی باشند.