مریم اطیابی - به گزارش هنرنیوز؛۱۷ هزار اسلاید، تعداد کمی از پروندههای ثبتی و همچنین حدود ۲۰۰کتاب از مرکز اسناد کشور طی جابهجایی به شیراز مفقود شده است. به گفته رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی بخشی از آنچه پیش از این در مرکز اسناد و کتابخانه موجود بود، اکنون وجود ندارد.او در عین حال دیروز در مراسم افتتاح مرکز اسناد تأکید کرد هنوز تعدادی از نقشههای اوزالیدی از محوطههای باستانی و تاریخی کشور در مرکز اسناد وجود ندارد که درباره این موضوع سخن بیشتری نمیگویم تا اتهامی به شخصی وارد نشود.
از سویی کارشناسان مرکز اسناد پیش از این در گفت و گو با هنرنیوز تصریح کرده بودند که نقشهها باگیرههای مخصوص آویزان میشوند اما اینقدر برای انتقال عجله داشتند که گیرهها را باز نکردند و نقشهها را همینطور با گیره بردند. این کار سبب پارگی نقشهها شده است. علاوه بر این نقشههای سالم هم سه سال لوله بوده که باید مدتها پهن باشند تا از این حالت در بیایند.
آنها درباره نقشههای مفقودی و آسیب دیده هم توضیح داده بودند:« تک تک نقشهها را جستجو میکنیم اگر در پایگاه دیجیتالی ما ( نقش جهان) موجود باشد که میشود آن را تکرار کرد، اگر موجود نباشد همین نقشهها را تا آنجا که می توان ترمیم میکنیم. آنهایی هم که کلاً مفقود شده باشند و هیچ سرنخی در پایگاه از آنها نباشد، دیگر نمیتوان برایشان کاری کرد.»
این در حالی است که برخی نقشهها و اسناد کپک زده و قارچ گرفتهاند.
مير عابدين كابلي – پیشکسوت حوزه باستانشناسی- درباره خطر مفقود شدن یا عدم احیا برخی نقشههای باستانشناسی به هنرنیوز میگوید:« ما در یک دورهای زندگی میکنیم که انواع و اقسام تکنولوژی در خدمت ماست. در درجه اول باید باقی مانده اسناد و نقشهها اسکن و دیجیتالی شود تا از بین نرود چون بسیاری از این نقشهها روی کاغذ اوزالید است. کاغذهای کالک و پوستی نیز یک عمر مشخص دارند و پس از مدتی شکننده شده و پاره میشوند.
مضاف بر این که هیچ تضمینی وجود ندارد که باز روزی رییسی بر مسند میراث فرهنگی ننشیند که نخواهد جانفشانی کرده و نخستین سازمانی باشد که مثلاً تهران را از خطر ترافیک، سیل، ایدز، پارازیت و الی آخر نجات دهد و باز این عروس هزار داماد را راهی شهر و دیاری دیگر نکند.»
او درباره ضرورت نیازمندی باستانشناسان به مدارک موجود در مرکز اسناد هم توضیح میدهد:« قطعاً باستانشناسان نیازمند رجوع به مرکز اسناد هستند. برای تاریخگذاری راههای مختلفی وجود دارد. در درجه اول این دانش باستانشناسی است که با یک قدمتیابی مقدماتی به کمک میآید اما فرهنگ و تاریخ به وجود آمده در یک منطقه فقط در یک مقطع نبوده و به تنهایی نیز رشد نکرده، به شکوه نرسیده و از بین نرفته است. بلکه با فرهنگها و تمدنهای دیگر در ارتباط بوده است . بنابراین یک باستانشناس باید به این اسناد و مدارک رجوع کند.
از رو باید متذکر شد که از بین رفتن یا مفقود شدن یا خدشهدار شدن برخی نقشه و اسناد به معنای ایجاد انقطاع تاریخی و از بین بردن حافظه تاریخی یک قوم، ملت، تمدن، یک دوره تاریخی از یک سرزمین و کشور است.»
دکتر محمدرحیم صراف یکی دیگر از پیشکسوتان حوزه باستانشناسی نیز در این باره به هنرنیوز میگوید:« در دروهای که مرحوم مهندس کازرونی حضور داشت به من دستور داد مرکز نقشههای باستانشناسی کشور را راهاندازی کنم. که این کار به کمک چند تن از دوستان میسر شد.
هدف ما این بود که تمام اطلاعات آثار باستانی کشور را جمعآوری کنیم، اسناد و مدارک را گردآوری کرده و نسبت به آن نقشهها را تهیه و با کامپیوتر دیجیتالی کنیم. به طوری که در هر لحظه و ساعتی هر کسی بخواهد درباره میراث فرهنگی مطالعه کند با دسترسی به کامپیوتر بتواند به این اطلاعات دست یابد. »
وی با بیان این که این کار حدود ۲- ۳ سال ادامه پیدا کرد، تأکید میکند:« با کمک مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی کشور تمام اطلاعات را وارد کامپیوتر کردیم و تصمیم داشتیم به کتابخانه موزه برویم و اسناد و مدارک موجود در آنجا را هم جمعآوری و دیجیتالی کنیم و بعد به سراغ تمام اطلاعات کتابها و مقالات خارجی برویم. به طوری که همه اطلاعات درباره میراث فرهنگی کشور اعم از غارها، تپهها، محوطهها، تک بناها، راهها، معابد،روستاها، شهرها و بافتهای تاریخی، زیگوراتها و... را در آرشیو دیجیتالی خود داشته باشیم.
علاوه بر آن میخواستیم نقشههایی را از تمامی آثار تهیه کنیم و اطلاعات جامعی درباره انواع آثار تاریخی- فرهنگی کشور داشته باشیم. قرار بود یک نقشه مادر تهیه شود که تمامی اطلاعات را دربربگیرد و این نقشه مادر با نقشههای جزئیتر به صورت ادواری دورههای پیش از تاریخی، تاریخی، اسلامی را در بربگیرد.»
این پیشکسوت باستانشناسی خاطرنشان میکند:« به کمک این نقشهها و آرشیو دیجیتالی بهتر میتوانستیم دریابیم در مملکت چه آثار تاریخی داریم؟ با چه تعداد؟ کجا؟ و چه نوع؟ همچنین تصمیم داشتیم با داشتن این اطلاعات یک مکزیکن میراث فرهنگی چاپ کنیم که اطلاعات در آن به صورت مختصر با عکس و نقشه چاپ شود تا علاقهمندان از کلیات باستانشناسی کشور مطلع شوند.»
او ادامه میدهد:«
متأسفانه پس از دو سال از این طرح در سال ۷۹ من بازنشسته شدم و با وجود درخواستم برای دادن فرصت جهت اتمام کار این اتفاق نیفتاد و اکنون نمیدانم این اسناد و مدارک کجاست؟ چه چیزهایی هست و چه چیزهایی نیست و یا این که به چه وضعی درآمده است؟»
صراف درباره احتمال مفقود شدن و از بین رفتن برخی اسناد و نقشهها و اقدامات ضروری در این باره توضیح میدهد:« ابتدا باید یک کمیته بررسی تشکیل شود تا موجودی و محتوای اسناد، مدارک، فیلم،اسلاید، نقشه و...را مورد تفحص قراردهد تا مشخص شود چه چیزهایی گم یا پاره شده و یا از بین رفته است و بعد نسبت به میزان این خسارات در صدد جبران خلاها برآییم.»
وی همچنین درمورد ضرورت بهرهگرفتن از نقشهها و اسناد باستانشناسی برای کاوشها و مطالعات بعدی میگوید: « در تحقیق، همه آنچه در گذشته انجام گرفته باید پیش رو قرار گیرد. نقشه ، عکس، طرح،...
اگر نباشد ادامه کار و تحقیق دچار نقصان میشود. اکنون نیز در صورت مفقود شدن یا عدم توانایی احیا آنچه که از بین رفته باید گفت زنجیره ارتباطی با بخشی از تاریخ گذشته این سرزمین برای همیشه قطع شده است.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا اکنون نیز حاضر است ادامه طرح سالیان پیش خود را دنبال کند؟ اظهار میدارد:« من و همه دوستانم جزئی از میراث فرهنگی این مملکت هستیم.
زنده ماندن یک مملکت در گرو زنده ماندن میراث آن است و این یک شعار نیست. حقیقتی است بزرگ که متأسفانه کسی بهای از بین رفتن آن را نمیداند. »