سرپرست گروه موسیقی لیان بوشهر در گفتگو با هنرنیوز؛
درد فرهنگی خاطرات بومیمان را میگیرد!
محسن شریفیان سرپرست گروه لیان بوشهر مشکلات عمیق فرهنگی را ریشه از بین رفتن هنرهای اصیل می داند.
تاريخ : يکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۹
«محسن شریفیان» سرپرست گروه « لیان » بوشهراست. این گروه تا کنون بارها در جشنوارههای ملی و بین المللی موسیقی شرکت کرده است. درباره ممشکلات موسیقی محلی با شریفیان هم کلام شدیم.
موسیقی محلی امروز مخاطبانی کمتعداد را در بر میگیرد. به نظر میرسد این موضوع برخواسته از بی توجهی مسئولان به ظرفیتهای موسیقی بومی است. مایلم برای روع درباره این موضوع گفتگو کنیم.
جرا موسیقی نواحی تا بدین حد از توجه و اعتنا به دور است؟متاسفانه موسیقی نواحی از توجه به دور است. در واقع کسی آن را نمیشنود که بشناسد و به آن روی آورد! پس باید نخست ضعف را در محیط بررسی کرد و بعد برای قبول و یا رد یک گونه موسیقی تصمیمی گرفت.
وقتی یک مقام رسمی با افتخار اعلام میکند که پس از شش سال برای موسیقی نواحی جشنواره برگزار کرده؛ کسی از او نمیپرسد چرا برگزاری یک جشنواره بومی را شش سال به تعویق میاندازید؟ شاید بهتر است به جای آنکه به برگزاری این جشنواره پس از یک وقفه طولانی افتخار کنند؛ بابت شش سال عدم برگزاری آن عذر بخواهند!
فکر میکنید تنها مشکل مسئولان هستند و کم توجهی آنها سبب فراموشی موسیقی نواحیست یا مردم و هنرمندان خود نیز در این امر دخیل اند؟
گرچه برخی مسئولان همچون معاون سابق هنری وزیر از ما حمایت کرد و نباید از انصاف گذشت! اما برخی مسائل نیز از بنیاد مشکل دارد. چرا وقتی ما با وجود تمام مشکلات و سختیها در شهر خودمان موسیقی بومی خودمان را اجرا میکنیم؛ روز بعد به جای آنکه برای زنده نگه داشتن موسیقی و بخشی از فرهنگ محلیمان مورد حمایت قرار گیریم؛ طلاب حوزه علمیه بوشهر که تا کنون برای هیچ یک از مشکلات مردم تجمع نکردهاند؛ علیه ما تجمع میکنند؟ هیچ کس هم جوابگو نیست!
مشکل این است که بسیاری از ما به عنوان بومیان یک منطقه ارزش فرهنگی خود را به درستی نمیشناسیم. گروه لیان با وجود بیست سال سابقه فعالیت آن هم در حوزه موسیقی نواحی اجازه تمرین در اداره ارشاد را ندارد. گروهی که شش عنوان کتاب و چندین آلبوم موسیقی توسط ناشران مهم ایرانی منتشر کرده در اداره ارشاد به رسمیت شناخته نمی شود و اجازه فعالیت ندارد. چه کسی بابت این موضوع پاسخگو خواهد بود؟
موسیقی پاپ که این روزها در بین نسل جوان به وضوح جایی برای خود باز کرده و حتی گونههای زیرزمینی موسیقی پاپ و راک و گونههایی ازین دست؛ آرام آرام جایگزین گونههای سنتی موسیقی ایرانی میشوند و نسلی که والدینشان به موسیقی نواحی ایران خو گرفته بودند امروز گونههای غربی موسیقی را که هیچ شباهتی با فرهنگ ما ندارند؛ ترجیح می دهند. این موضوع بر دور افتادن موسیقی نواحی از بدنه جامعه اثرگذار نیست؟ گروههای موسیقی پاپ و یا هر گونه موسیقایی دیگر همه اجازه فعالیت دارند. به هر حال هر گونه موسیقایی بنابر امکانات و شرایط موجود به فعالیت می پردازد و این موضوع مشکلی ندارد. اما آنچه مورد اعتراض ماست. تبلیغات نابرابر ماست. به نظر میرسد تبلیغات برای گونههای سنتی موسیقی با تبلیغات موسیقی های غربی قابل قیاس نیست. موسیقی نواحی در رسانه ملی معرفی نمیشود. مردم جز موسیقی پاپ گونه دیگری را نمیشناسند که در میان آنها یکی را انتخاب کنند. در حالی که باید سلیقههای مختلف مردم را در نظر گرفت و آنوقت مردم خود تشخیص میدهند که به شنیدن کدام گونه تمایل دارند. مردم خاستار تنوع هستند. امکانات و امکان تبلیغات باید در اختیار گروههای موسیقی قرار گیرد تا مردم حق انتخاب داشته باشند. حرف ما این است که یگ گونه موسیقایی را حذف نکنید. بگذارید مردم انتخاب کنند. مردم خود راهشان را پیدا میکنند.
بعضی گروهها در حوزه موسیقی بومی کنار میروند و برخی در این حوزه ماندگار میشوند. این ماندن یا طرد شدن از موسیقی چه سببهایی دارد؟ در حوزه موسیقی بومی برخی از گروهها حذف میشوند. این موضوع علل و عوامل مختلفی دارد. یکی از این دلایل بخت و اقبال آنهاست که چه طمان ظهور میکنند و در چه فضایی قادر به موفقیت خود هستند. تبلیغات آن ها در چه شرایطی و با چه کیفیتی توجه را به سمتشان جلب میکند. بخشی به خود گروه که تا چه حد مخاطب شناس باشند بستگی دارد. گاه یک گروه موسیقی از کار دلسرد میشود و گاه از سوی جامعه اقبالی نمی بیند. اما آنکه در این راه موفق میشود؛ حتماً پشتکار و تلاش خستگیناپذیری داشته. از کار دلسرد نشده. مخاطب خود را شناخته و بدان توجه کرده.
رمز ماندن گروه لیان در این بازار آشفته، خستگی ناپذیری اش در مواجهه با ناملایمات است. تلاش میکنیم که فرهنگمان را زنده نگه داریم. اگر گروه ما در فستیوالهای خارجی شرکت میکند؛ تماماً به دعوت مسئولان برگزاری فستیوالها امکان حضور مییابد. ما از امکانات دولتی برای شرکت در هیچیک از جشنوارهها استفاده نکردیم. یا باید ناملایمات را تحمل کرد؛ و یا باید از کار دست کشید. ما سالهاست که مجوز فعالیت و اجرا در شهر خود نداریم. اما این مانع فعالیت ما نیست؛ به طبع این مووضع مانع پیشرفت ما نیست. جای دیگری را پیدا میکنیم!
و در انتهای کلام!
از بین رفتن موسیقی های بومی فراموش شدن فرهنگ بومی را سرعت میبخشد. البته این خطر در مورد هر گونه موسیقی صدق میکند؛ اما در مورد موسیقی محلی بیشتر. نه تنها در ایران در هر منطقهای این موضوع صق میکند. همیشه گفتهام همانقدر که یک خانه تاریخی برای میراث فرهنگی مهم است؛ یک قطعه موسیقی نیز اهمیت دارد. هر چه موسیقی محلی به فراموشی مبتلا شود؛ در تاریخ اثری از آن فرهنگ کمرنگ میشود. بسیاری از کشورها با فرهنگ ایران برای خود هویت میسازند. کشورهای خارجی سازها را به نام خود ثبت میکنند و این موضوع در آینده دردسرساز میشود! اما شاید برای مسئولان مهم نیست!!