آثار هنری متناسب با نیازهای جامعه نیست
نقدی بر اقتصاد هنر؛
آثار هنری متناسب با نیازهای جامعه نیست
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۵

اثر هنری شایسته کلمه خرید و یا فروش نیست اما از گذشته تا امروز؛ هنر دستمایه گذران زندگی خالق خویش و از طرفی فروش اثر هنری ابزار انتقال آن به بدنه جامعه و در نتیجه اثرگذاری اش بوده است.
اما به واقع چه عاملی سبب خدشه دار شدن این چرخه در کشور ما شده است؟ این عامل را چند مقصر، مفروض است که هر یک را از نظر می گذرانیم:
 
** آثار هنری متناسب با نیازهای جامعه نیست

یکی از ضعف هایی که بر هنر وارد است؛ عدم تناسب آن با نیازهای مردم جامعه است. این موضوع که مسولان آن را به عنوان یک ضعف مورد نکوهش قرار می دهند؛ در واقع چندان قابل استناد نیست.

آثار هنری با تنوعی غیر قابل قیاس با هر دوره تاریخی دیگر در ایران خلق می شوند. این موضوع به استناد تمامی متون موجود از تاریخ هنر ایران قابل دسترسیست. پس این فرضیه که آثار هنری منطبق با نیاز های  مردم نیست را می توان به سادگی و در عرض چند ثانیه مردود دانست. عدم تطبیق آثار هنری با سلایق مردم امری باطل است. چراکه هنرمند خود از میان مردم برآمده و به طبع دیدگاه های او نماینده عده هر چند محدودی از مردم است. او نیز مانند مردم درگیر مسائل و مشکلات رایج در اجتماع است. هنرمند از همان  رنج ها و شادی هایی غمگین و شاد می شود که مردم دیگر. نمی توان هنرمند را از جامعه تفکیک کرد و به همین استناد ساده اثر او را نیز نمی توان از اجتماع و دغدغه های آن جدا دانست. از سوی دیگر لزوم خرید آثار هنری را تنها سلایق تعیین نمی کنند. مسائل عمیق تری در این راستا دخیل هستند.
 
** خرید اثر هنری دغدغه مردم نیست

 
اما در این راستا یک نظر دیگر از سوی هنرمندان و کارشناسان مطرح می‌شود که گرچه علاج کار نیست؛ اما می تواند سبب برای عدم خرید آثار هنری توسط مردم باشد. خرید اثر هنری دغدغه مردم نیست. بدین ترتیب که یک تابلو هنری با قیمتی که برای طبقه متوسط جامعه غالباً بسیار بالاست؛ عرضه می شود و ساده ترین پاسخ برای عدم خریداری شدنش را می توان نداشتن شرایط مساعد مالی برای تملک اثر هنری دانست. موضوع دیگر این که مردم برای داشتن یک اثر هنری ضرورتی احساس نمی کنند. علیرغم آن که عده ای تصور می کنند خرید اثر هنری نیاز به فرهنگسازی دارد؛ باید گفت: یک تابلو یک کالای لوکس است و خرید آن مشروط به تامین نیازهای اولیه یعنی خوراک و پوشاک و مسکن است! فهم این موضوع چندان دشوار نیست که بسیاری از مردم در تامین نیازهای اولیه زندگی خود با دشواری مواجه هستند. در این شرایط بسیار شفاف است که کسی پولی برای خرید اثر هنری ندارد. به طبع مرفهین جامعه نیز به دنبال سود از این نیاز هستند و به جای خرید و آویختن اثر هنری ترجیح می دهند ساختمانی بسازند و اجاره دهند! این شرایط به یقین نمی تواند پاسخ هنرمند برای عدم وجود درامد از طریق خلق اثر هنری باشد.
 
** مسولان نمی توانند همه آثار هنری را بخرند!


از سوی دیگر این توقع از مسولین جامعه ای با چنین نقصان هایی بسیار دور از واقع است که اثر هنری را بخرند. به عبارت روشن تر خرید همه آثاری که هنرمندان خلق می کندن در توان دولت نیست! چراکه سازمان هایی که سطوح مختلف کارمندانش را مردم جامعه ای این چنین تشکیل می دهد؛ دغدغه چندانی هم برای خرید اثر هنری ندارند.

در این جا دو موضوع را می توان در نظر آورد. نخست آن که همه آثار هنری توسط دولت خریداری شود و دوم آن که هیچ اثری توسط دولت خریداری نشود.
در مورد نخست دو موضوع مطرح است. آیا دولت بودجه کافی دارد تا تمامی آثار را خریداری کند؟ و در صورت خریداری در کجا نگهداری کند؟ در پاسخ دو راهکار هست. یا آن که موزه هایی در تمامی نقاط باشند که آثار را نمایش دهند که در شرایط فعلی چنین ظرفیتی مفروض نیست و یا آن که اثر هنری را به اداره ها و موسسات راه دهند که این راه دوم گرچه حتی با برپایی اکسپو نیز عملی نشد اما منطقی تر به نظر می رسید. چراکه درباره موزه باید پرسید که چه میزان زمان لازم است تا برای آثار هنری موزه ساخته شود و چقدر زمان می برد تا حزینه های ساخت آن از طریق بازدیدکنندگانش به جیب دولت برگردد و آیا مردمی که از دغدغه های آن ها سخن رفت؛ زمانی برای دیدن موزه دارند؟ اما در مورد آن که آثار به دیوارها کوبیده شود و از طریق ارگان های مختلف آثار هنری به جامعه راه ابد باید گفت که بسیاری از ادارات آثار هنری را نمی خرند. یا جای مناسب برای نصب آن ها را ندارند و یا آن که برای بودجه شان راه های دیگر هزینه سراغ دارند. و یک اصل تلخ که اصولا ارگان ها به بازگشت سرمایه می اندیشند و از اثری که بر دیوار نشسته سودی عایدشان نمی شود.
اما در مورد عدم خرید دولت باید تنها یک سوال پرسید: در شرایطی که مردم اثر هنری را به هزار و یک دلیل نمی خرند؛ اگر دولت هم اثری خریداری نکند تکلیف هنرمند چیست؟ و البته ده ها سوال بی پاسخ دیگر!

فاطمه عبدی مراد
کد خبر: 52033
Share/Save/Bookmark