همزمان با پخش فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» در شبکه نمایش خانگی به سراغ علیرضا رئیسی، بازیگر کودک این فیلم رفت.
او میگوید:«اتفاق جالبی است که فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» وارد نمایش خانگی شده است و خوشحالم که بچههای نسل امروز، فیلمهای ما بچههای دیروز را که با آنها بزرگ شدهایم را میبینند.»
مگر ما میتوانیم بدون اجازه در جیب دیگران دست ببریم؟
رییسی از برخی کپیهای غیرقانونی ابراز گلایه میکند و ادامه میدهد:«زمانی که میتوانیم پول بدهیم و یک حلقه سی دی را خریداری کنیم چرا باید آن را از روی اینترنت دانلود کنیم؟! مگر ما میتوانیم بدون اجازه در جیب دیگران دست ببریم؟ به نظرم این کار دزدی است. اگر میخواهیم به عوامل یک فیلم از بازیگران تا کارگردان تهیه کننده احترام بگذاریم باید برای آن هزینه کنیم تا بتوانیم آن را ببینیم، بنابراین فکر میکنم کسانی که به صورت غیر قانونی یک فیلم را کپی میکنند، باید در رفتارشان تجدیدنظر کنند.»
بعد از مدتی کنار گذاشته شدم
رئیسی در ادامه این گفتوگو به حضورش به عنوان بازیگر در عرصه سینما اشاره میکند و یادآور میشود: «فکر میکنم جزو آن دسته از کودکان سینما و تلویزیون بودم که جلوی دوربین بزرگ شدم و تا سن ۲۳ سالگی در این حوزه فعال بودم. خاطرم هست که در پایان آن سالها کمی کم کار شدم و احساس کردم در این مدت بیکاری، بهتر است که درس بخوانم بنابراین به خارج از کشور سفر کردم و در رشته زبان انگلیسی و مدیریت بازرگانی درس خواندم. در بین این سالها که به ایران میآمدم،کم و بیش کارهایی هم انجام میدادم اما بعد از مدتی، کنار گذاشته شدم.»
تاسف از مقوله اسپانسر نابازیگر در فیلمها
او میگوید:«در دوسال گذشته هم که به ایران آمدهام هرچه تلاش میکنم تا این کار را ادامه بدهم، میبینم که شرایط تغییر کرده است. اتفاق عجیبی در سینما و رشته بازیگری افتاده است! این روزها که سر صحنههای برخی از فیلمها میروم، میبینم که معقولهای به نام اسپانسر نابازیگر مطرح شده است! یعنی اینکه نابازیگری با پرداخت مبلغی به تهیهکننده و کارگردان نقشی را در سریال یا فیلمی میگیرد. موردی که در این قضیه برایم جالب است، حضور تعدادی از بازیگران در کنار این نابازیگران است تا آن فیلم یا سریال بتواند دیده شود.»
علیرضا چگونه به پروژه "پاتال" پیوست؟
در ادامه از علیرضا رییسی که بازیگری را با بازی در فیلم «پاتال و....» شروع کرده است، درباره چگونگی انتخابش در این فیلم پرسیدیم که او توضیح میدهد: «یک روز آقایان کرامتی، نیکخواه آزاد و خانم طائرپور به مدرسه ما آمدند تا برای این فیلم بازیگر انتخاب کنند، آقای کرامتی از من خواست تا یک دیالوگ را تکرار کنم و بعد از اینکه آن را تکرار کردم گفت؛ تا حالا فیلم دیدهای؟ من هم که چند روز قبلش با پدرم برای دیدن فیلم «گلنار» به سینما رفته بودم، گفتم "دیدهام". سپس پرسید "دوست داری فیلم بازی کنی؟" من هم گفتم؛ "چطوری فیلم را بازی میکنند؟" و بعد از آن وارد حرفه بازیگری شدم و خیلی خوب توانستم با این کار ارتباط برقرار کنم.»
او با اشاره به روند داستانی این فیلم کودک به کارگردانی مسعود کرامتی و به تهیهکنندگی فرشته طائرپور یادآور میشود:
«داستان "پاتال" بسیار زیباست و زمانی که اکران شد، فروش خوبی هم داشت و بعد از آن به من پیشنهاد کار بسیاری شد اما سوالی که در حال حاضر در ذهنم به وجود آمده این است که قهرمان سینمای کودک چرا و به کجا رفتهاند؟ ما قهرمانان کودک را دوست داشتیم و از آنان الگوبرداری میکردیم اما این قهرمانان در فیلمهای امروزی کمرنگتر شدهاند. کسانی که برای سینمای کودک کار میکردند، در حال حاضر کمتر کار میکنند یا دیگر اصلا کار نمیکنند.»
او ادامه میدهد: «تولیداتی که باید در این زمینه انجام میگرفته و مراقبتهایی که باید صورت میگرفته، نشده است. شرایط دشواری است که یک فرد را در یک دوره خاصی بشناسند، این برای یک بازیگر سخت است اما برای مردم همیشه یک خاطره خوب باقی میماند.»
علیرضا رئیسی که با عینک متفاوتی در کارهای کودک همیشه بازی میکرد به ایسنا میگوید:«از دو سالگی عینک داشتهام اما حالا دیگر بدون عینک به کارهایم ادامه میدهم و دوستانم میگویند در برخی از موارد باید همچنان از عینک استفاده کنم.»
یک درخواست
بازیگر فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» یک درخواست دارد و آن را اینگونه مطرح میکند:«میخواهم بچههای دیروز را فراموش نکنید. برخی هستند که به سختی کار میکنند و مردم هم آنها را دوست دارند.»
از او میپرسم اگر به گذشته برمیگشت، آیا دوباره بازیگری را انتخاب می کرد؟ و او پاسخ میدهد: «من برای بازیگری انتخاب شدم ، بازیگری به سراغ من آمد و چون انتخاب شدم، فکر میکنم اگر به عقب برگردم، باز هم انتخاب میشوم.»
رییسی معتقد است که دنیای بازیگری که در کودکی آن را تجربه کرده است با دنیای بازیگری امروز بسیار متفاوت است،یادآور میشود:«شرایط فنی که در گذشته کار میکردیم مانند شرایط امروز نیست. در آن زمان دستمزد به شکل امروزی باب نبود. همه چیز ساده اما با انرژی بالای عوامل یک فیلم شکل میگرفت. البته توفیق اجباری نصیبش شده که اولین کارهایش در سینما را با بزرگان این حوزه شروع کرده است و میگوید یاد آنهایی که نیستند گرامی و آنهایی هم که هستند خاطرشان عزیز.»
پیشنهادی برای بازیگری داشتهاید؟
بازیگر نقش حمید در فیلم «دنیای شیرین» درباره پیشنهادهایی که اخیرا برای بازیگری داشته است به ایسنا توضیح میدهد: «چند پیشنهاد کاری داشتهام که یا دستمزد خوبی نداشته است یا اگر دستمزدش نسبتاً خوب بوده، نقش خوبی نبوده است. دو تهیهکننده هم پیشنهاد دادند اسپانسر بازیگر شوم که نپذیرفتم. یک بازیگر باید برای شروع یک کار، تمام جانبهها را در نظر بگیرد. بخشی از ناراحتیام از این است که برای بازی در کار دعوت میشوم، آن کار را با همه شرایط سختش انجام میدهم و سرانجام مبلغی که باید بپردازند را با کلی تاخیر میپردازند یا در نهایت بخشی از آن را هم پرداخت نمیکنند.»
او با بیان اینکه «بازیگران در ایران پول زندگی نکردنشان را میگیرند» در عین حال میگوید:«این بد نیست که آدمهای جدید وارد سینما شوند اما بهتر است که این افراد با کارشان و نه صرفا با پولشان در این عرصه فعالیت کنند. اما باید دید مردم از سالهای طلایی سینمای ایران که گذشت، راضی بودهاند؟ آیا از خرید فیلمها که بابت آن پول پرداخت میکنند، راضی هستند؟»
او درباره اینکه چرا برخی از بازیگران کودک بعد از بازی و به مرور زمان از خاطرها محو میشوند؟ مطرح میکند:«سینما یک صنعت بزرگ است. هنگامی که به کشورهایی که در صنعت سینما از ما جلو هستند نگاه میکنیم، متوجه میشویم که تمام ستارههای سینما از بچگی جلوی دوربین بودهاند، کار کردهاند و تجربه کسب کردهاند و زمانی که بزرگتر میشوند به ستارههای بی چون و چرا تبدیل میشوند و میتوانند به خوبی کارشان را انجام دهند و هم اینکه مردم آنها را دوست دارند اما متاسفانه این بازیگران کودک در کشور ما محو میشوند و این موضوع میتواند دلایل بسیاری داشته باشد.»
رییسی ضمن انتقاد از مسئولان سینمایی، اظهار میکند: «فکر میکنم در این سالها در حق کسانی که این کارها را انجام میدادهاند کم لطفی شده است و نسبت به این مساله بیتوجه بودهاند و اگر کمی مراقبت بیشتری در این زمینه شود، میتوان بازیگر کودک و نوجوان را که سالهای سال در این زمینه فعالیت کرده است به یک ستاره واقعی تبدیل کنند.»
او صحبتهایش را اینگونه به پایان میبرد: «شاید من در بچگی با دوستانم در کوچه و خیابان فوتبال بازی نکرده باشم اما همیشه در پشت صحنه فیلمها بودهام. بازیگری، بازی بچگی من بود و این حس نوستالژیک کودک درون من را با توجه به اینکه سالها کار نکردهام، همیشه زنده نگه داشت. برای یک بازیگر خیلی سخت است که کار نکند به هرحال من با توجه به مشکلاتی که داشتم، سعی کردم با درس خواندن ذهن خود را مشغول کنم اما حالا که برگشتهام دوست دارم دوباره کارم را انجام دهم اما موقعیت حالا با گذشته بسیار متفاوت است.»