به گزارش هنرنیوز؛ زهرا اویسی بازیگر جوان سینما و تلویزیون کشورمان است که از سال ۱۳۶۹ پا به عرصه بازیگری گذاشت. در سن ۱۱ سالگی بود که با بازی در فیلم سینمایی «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش که به گفته خودش یکی از اسطورههای کارگردانی در ایران است، بازی در کنار بازیگران بنامی چون خسرو شکیبایی و بیتا فرهی را تجربه کرد.
روزهایی بود که با بازی در سریالهای تلویزیونی و پرمخاطب همچون «خط قرمز» و «خانه ما» توانمندیهای خود را در این عرصه به نمایش میگذاشت؛ اما اکنون دیگر مدتی است که او را نه در قاب شیشهای و نه بر پرده سینما میبینیم.
به این بهانه باشگاه خبرنگاران به گفتگو با این خانم بازیگر نشسته است که در ادامه آن را میخوانید:
سین: شما از آن دسته از بازیگرانی هستید که از کودکی وارد جریان بازیگری شدید و با «لبه تیغ» جمال شورجه و «کیمیا» اثر احمدرضا درویش خیلی خوب دیده شدید. از فیلم «کیمیا» خاطرهای دارید؟جیم: از اون کار خاطرات زیادی دارم. به هر حال در دوران کودکی بودم با حال و هوای کودکی. با بزرگانی و اساتید بنامی کار میکردم. گرچه عقل الان را نداشتم که خیلی از چیزها را بتوانم به معنای واقعی درک کنم، ولی بعدها که به رشد واقعی رسیدم، دیدم که چه افتخاری نصیب من شده که در کنار مرحوم شکیبایی کاری به آن شاخصی و مطرحی انجام دهم یا در کنار آقای کیانیان و خانم فرهی.
سین: و یا حتی احمدرضا درویش به عنوان یک کارگردان بزرگ؟جیم: بله، احمدرضا درویش یک اسطوره در زمینه کارگردانی در ایران است که خدا همه این عزیزان را حفظ کند. همین که «کیمیا» یک کار شاخص شد و همچنان مردم از آن یاد میکنند و همچنان راجع به آن نقد و بررسی میشود، برای من یک خاطره خوب است.
سین: فیلم «کیمیا» یک اثر شاخص در سینمای ایران است.جیم: دقیقاً. البته ناگفته نماند که در دهه هفتاد اکثر کارهای سینمایی، با کیفیت بالا ساخته میشد. درست است که سینما، سینمای دفاع مقدس بود، ولی اکثر کارهای جاندار ما، کارهای پرمخاطب و ماندگار سینما در همان سالها ساخته شد که هنوز همان کارها به سینمای ما رونق داده است.
سین: یعنی امروز سینمای ما آن کیفیت را ندارد؟جیم: اصلاً. سینمای ما به سمت سینمای تجاری حرکت کرده است. کارهای کمدی بیکیفیت، بیوزن و آثاری که روح را از سینما گرفته است، محصول سینما در این سالهاست. اما باید بدانیم ریشه اصلی سینمای ما در واقع از همان سینمای دفاع مقدس گرفته شده است.
سین: یعنی اگر ما همان روند را ادامه میدادیم، هنر سینمای کشور روند صعودی داشت؟جیم: بله، در آن زمان همه کارهای ما هنری بود و کار تجاری نداشتیم. به خاطر آن کارهای هنری که انجام میدادیم، مسلماً هم مخاطب به سینما جذب میشد و هم در گیشه موفق بودیم. اما متأسفانه این دو از هم تفکیک شد و گفتند یکسری کارهای هنری بسازیم و یکسری کارهای تجاری. کارهای تجاری، بازیگران تجاری میطلبد و این دو شاخه یعنی هنر و تجارت در سینمای ما تفکیک شده است.
سین: یعنی این مسئله که گفتید، هم باعث پایین آمدن کیفیت شده است و هم باعث کم شدن آثار فاخر در سینما؟جیم: بله، این روش به سینما ضربه زده است. خیلی از کارگردانهای ما که از اسطورههای سینما بودند و صاحب سبک و حتی خیلی از چهرههای شاخص بازیگری، متأسفانه به خاطر همین معضلی که حاکم شده بیکارند.
سین: چرا؟جیم: به دلیل اینکه کاری را که در شأن خود باشد را نمیبینند تا بروند آن را به نمایش بگذارند و با خود میگویند عقبه من این بوده است و با بازی در هر اثری، اعتبار خود را زیر سؤال نمیبرند.
سین: به فیلم «کیمیا» بپردازیم. ارتباط شما با مرحوم شکیبایی در این فیلم چطور بود؟جیم: آقای شکیبایی عزیز، همچون پدر من بودند و یک ارتباط بسیار صمیمانه با او داشتم.
سین: چرا همه بازیگران از مرحوم شکیبایی به نیکی یاد میکند و هیچ کسی از آن مرحوم خاطره بدی در ذهن ندارد؟جیم: به دلیل اینکه یک ارتباط عاطفی با عوامل فیلمساز از کارگردان تا بازیگر ایجاد میکرد و یک مهربانی بیکرانی در وجود این هنرمند بود. طبیعتاً بازیگران بیشتر جذب او میشدند. من در آن زمان چون کودک بودم، بسیار به مرحوم شکیبایی وابسته شده بودم.
سین: در هنگام ساخت «کیمیا» مرحوم شکیبایی را به چه نامی صدا میزدید؟جیم: به او میگفتم «باباجون» چون در کار بازیگری پدر من بودند.
سین: خاطرهای از شکیبایی در ذهن دارید؟جیم: در آن زمان یک دو بازی فکری ماندگار به من یاد دادند که هرازگاهی هنوز که هنوز است، من آن بازیها را با دوستانم در جمع انجام میدهم و همیشه یاد این هنرمند خوش ذوق هستم. روحش قرین رحمت باد.
سین: میتوان گفت خسرو شکیبایی یک هنرمند به معنای واقعی بود و او را به عنوان یک الگو برای سایر افراد جامعه قرار دهیم؟جیم: صد در صد. واقعاً همین است.
سین: یکی از وظایف یک بازیگر به عنوان چهره هنری این است که در جامعه فرهنگسازی کند که مرحوم شکیبایی در آن زمان این کار را به خوبی انجام داد.
جیم: بله. یک هنرمند باید از خود، یک سنت نیکو به جای بگذارد، وگرنه هیچ فایدهای در کار او نیست. چون یک هنرمند دیده میشود و مردم، هنرمندان خود را دوست دارند و رفتار او در جامعه تأثیرگذار است.
سین: البته بعضی از هنرمندان هستند که هر چند مشهورند، اما بعضاً اعمالی از آنها سر میزند که در خور یک هنرمند نیست؟جیم: دقیقاً. من همیشه به اطرافیانم میگویم که اگر قرار است خدا موهبتی به ما عطا کند، ابتدا ظرفیت آن نعمت را به ما بدهد، بعد خود آن رحمت را.
سین: شما بعد از چند سال کار مداوم، از سنین کودکی تا نوجوانی بسیار پر کار بودید، اما بعد از مدتی از دنیای بازیگری دور شدید. علت این کار چه بود؟جیم: من چند سالی خارج از کشور در کنار خانوادهام بودم. اما وقتی برگشتم فکر میکردم که میتوانم مثل سابق کار کنم، ولی مشاهده کردم که فضای هنر بازیگری به طور کلی تغییر کرده است و شرایط طوری شده بود که خیلی سخت میتوانستم به جایگاه سابق خود برگردم.
سین: از چه لحاظ؛ یعنی کیفیت کارها پایین آمده بود؟جیم: بله، زمانی به بحث خانواده در هنر تصویری بیشتر توجه میشد، اما وقتی من دوباره وارد این عرصه شدم شرایط را همچون سابق ندیدم. کارهای ما به سمت کلیشه شدن حرکت کردهاند. این موضوع یکی از دلایل کم کاری من بود. از طرف دیگر دیدگاه کارگردانان و فیلمسازان ما نیز تغییر کرده بود، آنها دائماً به دنبال چهره جدید بودند.
سین: یعنی محتوای بازیگری کنار رفت و چهره حرف اول را در بازیگری زد؟جیم: بله، هماکنون یک بازیگر صورت زیبا داشته باشد، حتماً میتواند در فیلمهای مختلف بازی کند.
سین: فکر میکنید با این روش، سینما میتواند به یک ابزار فرهنگساز در جامعه مبدل شود؟جیم: ما همیشه در حال شعار دادن هستیم که میخواهیم کار فرهنگی انجام دهیم، اما ضد فرهنگ عمل کنیم. بعضی وقتها زمانی که انسان چند بازی یک بازیگر در فیلمهای مختلف را کنار هم قرار میدهد، مشاهده میکند هیچ تفاوتی در بیان، حرکت بدن، تیپسازی و سایر مسائل ایجاد نشده است. حتماً این موضوعات به سینما و فرهنگ کشور ضربه میزند.
سین: بعد دیگر این سینما، بحث امنیت شغلی برای بازیگران است.از طرف دیگر وضعیت پیشکسوتان این عرصه نیز مساعد نیست. نظر خودتان را در مورد این بحث بگویید.جیم: بله. این مشکل ریشهای است و روزی همین بازیگر پیشکسوت، برای سینمای این کشور زحمت کشیده است. خاک صحنه خورده است و با تمام بدیها و کاستیها کار کرده.
بازیگری از آن دسته کارهاست که از دور دل میبرد، از جلو زهره میترکاند. این افراد اگر خودشان به علت کهولت سن نمیتوانند هر کاری را انجام دهند و گزیده کار شدهاند، ما دیگر آنها را فراموش نکنیم. متأسفانه در کار هنر و بازیگری تا زمانی که دیده میشوی، همه از یک بازیگر یاد میکنند. اما زمانیکه مشکل داری یا یک بازیگر با توجه به سن بالا نمیتواند هر جایی برود، دیگر از یادها میرود. به نظر من باید یک فکر اساسی برای این قشر خاص هنرمند شود.
گفتگو از: محمدرضا فلاحی