گفت و گو با اکبرپنجعلیزاده ملقب به اکبرانگلیس/1
توریست می خواهد آرامش داشته باشد
صاحب یکی از اقامتگاههای بومی گفت: توریستی که این همه راه از خانه و کاشانهاش راه میافتد و جهان را میگردد قطعاً به دنبال یک تجربه متفاوت است چیزی که در یک هتل چند ستاره یافت نمیشود.
تاريخ : يکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۵
به گزارش هنرنیوز، اسمش را از لیست اعضای خوشهسار بومگردی پیدا میکنم. صدای پیرمرد پشت تلفن گرم و زنده است. به قول خودش همهی بم او را میشناسند. مهمانپذیر او سالهاست که نامش در کتاب «لونی پلنت» مشهورترین کتاب توریستی جهان به ثبت رسیده است. و گردشگران خارجی زیادی به جای اقامت در هتل ترجیح میدهند شبهای اقامت در بم را در مهمانپذیر اكبر انگلیس ۷۵ ساله بگذرانند. با او دربارهی علاقهاش به گردشگری و اقامتگاههای بومی ایران به گفت و گو نشستیم.
چرا به «اكبر انگلیس» ملقب شدید؟
لندن را خیلی دوست دارم. هر وقت از تهران به اروپا بروم اول لندن میرفتم، بعد به جاهای دیگر میرفتم. از بچگی فکر و خیال جهانگردی و کشف دنیا و سفربا من بود. من سندباد و مارکوپولو بودم از همان بچگی. كاری هم كه در حال حاضر انجام میدهم چیزی است كه سالیان سال آرزویش را داشتم. در ضمن چون معلم زبان انگلیسی هم بودم به اكبر انگلیس مشهور شدم.
پس اولین سفرتان به انگلیس بود؟
بله، در ۲۶ سالگی. اول رفتم لندن. بعد فرانسه و از آنجا با یك تور گردشی به كشورهای اسكاندیناوی؛ سوئد و نروژ و...رفتم.
با پسانداز درآمد معلمیام. یادم هست در نخستین سفرم در مجموع ۳۰ هزار تومان خرج كردم. بلیت رفت و برگشت تهران ـ لندن ۷ هزار تومان بود. ۹۳ روز هم در اروپا گشتم. وقتی هم آمدم ۲ تا چمدان پر از سوغات آوردم.
گفتید معلم هستید ؟ معلم زبان؟
بله من لیسانسیه زبان انگلیسی از دانشگاه شیرازم. اما زبان با خانوادهی ما پیوند خورده است. همه اهل یادگیری زبان بودیم. بیش از سی سال هم زبان تدریس میکردم. حدود ۱۴ سال هم هست که بازنشسته شدهام.
بیشتر توریستهایی که به شما سرمیزنند اهل کجا هستند؟
در حال حاضر تعداد گردشگران خارجی خیلی کم شده است. قبلاً هر توریستی از بم رد میشد حتماً به من سر میزد. بیشتر مسافرانم گردشگرانی بودند که یا به هند و پاکستان میرفتند و یا از آنجا باز میگشتند. یک تعدادی هم آنهایی بودند که فقط در ایران میچرخیدند اما چون اسم مهمانپذیرم در لونی پلنت بود حتماً به من سر میزدند. بیشتر از كشورهای اروپایی؛ از هلند، بلژیك، ایتالیا، ژاپن و استرالیا و زلاندنو و...
تا حالا چند سفر خارجی رفتید؟
۳ بار فقط اروپا را گشتم. یكبار كشورهای جنوب شرق آسیا مثل هند، نپال، اندونزی و دو بار هم تایلند را گشتم. یكبار هم به استانبول رفتم و از دریای سیاه جهانگردی را به سمت شمال شروع كردم و...
چه چیز سفر شما را به خود جذب میکند؟
عاشق سفرم، از دیدن مردم کشورهای مختلف لذت میبرم. میگویند «بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی»، به نظرم آدمیزاد تا نرود و نبیند، افق دیدی نسبت به جهان پیرامون خودش پیدا نمیکند. مثلاً همین گردشگرانی که ایران میآیند بدون استثنا میگویند ما یک تصویر دیگری از شما در ذهن داشتیم. همه از آمدن به ایران ما را منع میکردند می گفتند کشته میشوید، شما را گروگان میگیرند. یا مثلاً میگویند زنان ایران با آنچه از آنها گفته میشود خیلی متفاوتند. اینجا به راحتی سر کار میروند، خرید میکنند با دوستان یا خانوادهشان به گردش میروند. بعد هم میگویند چرا هیچ کاری برای این همه تبلیغ منفی نمیکنید؟ چرا شما که ملت خوب و مهمانوازی هستید جاذبههای گردشگریتان را به مردم دنیا معرفی نمیکنید؟
اقامتگاه شما بافت سنتی دارد؟
بافت سنتی برای پیش از زلزله بود. بعد از زلزله همه چیز تغییر کرد. قبل از زلزله اینجا همیشه پر از توریست بود هرچند همچنان سعی کردم فرهنگ برخورد با مسافر را حفظ کنم. به قولی «در خانه ما رونق اگر نیست، صفا هست / هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست». درست است که ارگ بم فرو ریخته اما همچنان با ابهت است. این را من نمیگویم توریستهایی که به بم سر میزنند میگویند. من هم سعی میکنم برای آنها خاطره بسازم. بم همه زندگی من است. از هنگام تولد اینجا زندگی کردهام. شهر ما همیشه محل رفت و آمد توریستها بود. شاید به همین دلیل اینقدر به سفر و گردش و جهانگردی علاقهمندم. از بچگی دوست داشتم با تک تک توریستها حرف بزنم، بدانم به چه فکر میکنند، جهان را چگونه یافتند، کشور آنها چه فرقی با ما دارد. برای همین آنها را به خانهمان میبردم و همیشه سعی کردم بهترین امکانات را برایشان فراهم کنم، منظورم زرق و برق نیست، منظورم ایجاد آرامش و ثبت چند لحظه زندگی است. بعد از زلزله هم کارم را با یک چادر شروع کردم.
چرا گردشگران خارجی به جای هتل اقامت در مهمانسرای شما را ترجیح میدهند؟
توریستی که این همه راه از خانه و کاشانهاش دور میشود و جهان را میگردد قطعاً به دنبال یک تجربه متفاوت است. چیزی که در یک هتل چند ستاره یافت نمیشود. چون این هتل هم باز به زندگی صنعتی و دنیای مدرن گره خورده است. توریست به دنبال یك فضای دوستانه و گرم است. چیزی که به او عشق و تدام ببخشد. میخواهد آرامش داشته باشد،آرامش.