احتمالا شما هم در مورد ستاره این فیلم «سراج شارما» چیزی نمیدانید. جوانی که از طریق استعدادیابی در سراسر کشور هند برای بازی در این فیلم انتخاب شد. گفتگوی زیر توسط سایت «نکست مووی» با این جوان خوش چهره انجام شده است. گفتگویی که شارما را بسیار ساده، صمیمی و دوست داشتنی نشان می دهد.
هنگامی که نامت را در IMDB جستجو کردم، اطلاعاتی دربارهات نبود. اول این را درستش کنیم، درباره خودت بگو.
۱۹ ساله هستم از دهلی، هند. آنجا متولد شدم، آنجا بزرگ شدم و هنوز آنجا درس میخوانم. مادرم یک اقتصاددان است و پدرم هم مهندس نرم افزار. یک برادر و یک خواهر دارم که هر دو از من کوچکتر هستند و برادرم از خواهرم بزرگتر است. دیگر چه میخواهید بدانید؟
خیلی خوب است. قصد داریم بیوگرافیات را همین الان درست کنیم. پروسه بازیگری برای زندگی پای طور بود؟ برای این نقش استعداد یابی وجود داشت؟ فکر کنم آنها دبیرستانهای زیادی را در هند در تمام شهرهای بزرگ بررسی کردند. با برادرم رفتم، او نمیخواست برای تست تنها برود، پس از من خواست تا همراهی اش کنم. فقط میخواستم از نظر روحی حمایتش کنم و آنها در نهایت گفتند «تو هم باید تست بدهی، سنت به نقش میخورد و هندی هم که هستی» من هم گفتم «کار خاصی ندارم، شاید تست بدهم».
تست دادم، از یکی به دیگری و چهار ماه بعد بعد از حدودا سه دور تست، آنگ لی را در بمبئی ملاقات کردم و یک تست دیگر هم آنجا داشتیم که دو قسمت بود. دفعه اول واقعا به هم ریخته و عصبی بودم و او برای اولین بار من را کارگردانی کرد. دفعه دوم هم انجامش دادیم و من اشکم در آمد... که خوب بود.
برادرت چطور همه این چیزها را تحمل کرد؟ او در مورد آن واقعا خوب بود، واقعا خوشحال بود. فقط به من گفت «تو این شانس را بدست میآوری، فقط باید تمرکز کنی و ثابت قدم باشی و همه چیز خوب خواهد شد.» آنچه که از یک انسان ۱۴ساله برمی خواست یک احساس خوب بود و این به تو کمی نیرو میداد.
او توانست دوبار به تایوان بیاید و کمی کارهای دست دوم انجام داد، اساسا سرگرمی زیادی داشت. حتی در ماه اول که آنجا بود چیزهای زیادی یاد گرفت. توانست به نیویورک بیاید. اوقات فوق العادهای داشت. استفاده خوبی کرد.
طی سکانسهای خرابی کشتی پای واقعا لاغر شد. برای وزن کم کردن در طول دوره فیلم برداری چه کار کردی آیا به خودت گرسنگی دادی؟ به طریقی، بله. من برای سه ماه رژیم کاهو و تن گرفته بودم. خلاصه بگویم، خیلی دردناک بود. برای دو سه ساعت هر روز تمرینات بدنی سخت داشتیم. هر وقت که گروه مشغول صرف نهار بود ما داشتیم تمرین میکردیم، خیلی سخت بود. اما حدس میزنم این کار خیلی کمک کرد چون اولا من را کمی لاغر کرد و دوما مجبور نبودم وقت تصویر برداری اکت زیادی داشته باشم با اینکه گرسنه بودم و داشتم میمردم. (خنده)
واقعا کنار یک ببر کار میکردید؟ نه اصلا با ببر کار نکردم، حتی در قایق. هیچ وقت این اتفاق نیفتاد. اما باید آنها را تماشا میکردم تا آماده میشدم و چیزهایی شبیه به این. باید آنها را تماشا میکردم که چگونه به جهان، قایق، حرکت آب و مانند این واکنش میدهند. فیلمهایی (در مورد ببرها) روی یوتیوب تماشا میکردم و بعد گوش میدادم. با تعلیم دهنده ببر صحبت کردم. با آنگ صحبت کردم. بعد باید از اطلاعات هنگامی که روی قایق بودم استفاده میکردم.
این اولین کار بازیگری شما بود؟ بله اولین بار بود.
این مسیر را به عنوان یک شغل ادامه میدهی؟ خب، من واقعا در گروه بودن دوست دارم. ایده فیلم سازی را دوست دارم. شاید دوباره بازی کنم اما واقعا میخواهم فیلم بسازم. نمیدانم چطور اما فقط میخواهم در گروه باشم. بنابراین ممکن است بخواهم کارگردانی کنم یا کاری با دوربین انجام دهم. فقط میخواهم قصه تعریف کنم.
اگر برای زندگی پای کشف نشده بودی، امروز کجا بودی؟ اوه، احتمالا کاری واقعا کسل کننده انجام میدادم، منظورم این است که قبل از این نمیدانستم واقعا چه کاری میخواهم انجام دهم. من در سال آخر مدرسه بودم، قصد داشتم اقتصاد را دنبال کنم که ایده واقعا بدی بود. چون فهمیده بودم که نمی توانم یک کار پشت میزی انجام دهم. در آن خیلی خوب نمیبودم و احتمالا در وضعیت بدی بودم. می دانید زندگی خیلی سریع تغییر می کند. وقتی شما در بدترین شرایط هستید، شما را بر میدارد و بعضی اوقات در شرایط بهتری قرار میدهد. بله.
آیا با اولین چک هالیوود چیز خاصی برای خود خریدید؟ بله، یک دوربین خریدم. نه خیلی خاص، یک «Canon ۶۵۰D» خریدم. دوربین خوبی است، واقعا خوب است. قابل تعویض لنز و یک صفحه نمایش بزرگ دارد. من واقعا میخواهم فیلم بسازم. پس فقط یک دوربین میخواهم یک حرکت خوب و یک تصویر خوب و به نظر میرسد این بهترین کار است.
یاسین پورعزیزی