نوازنده آلبوم «آکادمیک» در گفتگو با هنرنیوز؛
پایان سال های دانشگاه، نقطه پایان خلاقیت
آهنگساز سریال خورشید و ماه درباره فاصله گرفتن دانش آموختگان از موسیقی آکادمیک پس از فاصله گرفتن از محیط دانشگاه گفت: موزیسینها بیرون از محیط دانشگاه با هم ارتباط ندارند و این عامل تشویق ها و پیگیریها را از کار آنها میزداید و این بزرگترین عامل کمرنگ شدن فعالیتهای هنرمندان پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه است.
تاريخ : دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۸
مرتضی شیرکوهی آهنگساز آلبومهای «آکادمیک»، « آرتیمان (۱۸ قطعه برای پیانو)»، «دوئت برای فلوت و پیانو منتشره شده درمجموعه ی شنیداری گوش (نشر ماهریز)» و«کوئینتت بومی» است.
به نظر میرسد یکی از نقاط ضعف موسیقی ایران، ضعف در موسیقی دانشگاهی است. عملاً در محیطی خارج از دانشگاه، و در فضای موسیقی حرفهای، کمتر می توان اثری از موزیسینهای تحصیلکرده دید. فاصله گرفتن دانشآموختگان آکادمیک موسیقی از این گونه موسیقی و گاه محدود کردن موسیقی به تفننی ساده سبب شد تا با «مرتضی شیرکوهی» آهنگساز موسیقی سریال خورشید و ماه درباره مشکلات موسیقی در ایران به گفتگو بنشینیم.
بزرگترین علت کمرنگ شدن موسیقی آکادمیک چیست؟
موزیسینها خارج از محیط دانشگاه با هم ارتباط ندارند. البته تحصیل من در موسیقی از طریق آکادمی اتفاق نیافتاده و من در محیط خارج از دانشگاه موسیقی را آموختهام. البته من به سبب تحصیل در هنرستان موسیقی قدری به فضای آکادمیک موسیقی آشنا هستم. در محیطهای آکادمیک به سبب تمرکز دانشجویان به یادگیری موسیقی، بین آنها دائماً در این حوزه تبادل نظر میشود. به همین سبب هنرمندان انرژی مضاعفی در آکادمی خواهند داشت. اما پس از اتمام تحصیل در دانشگاه، به یکباره این تبادل نظر قطع میشود. ارتباطات از بین میرود و به سبب کمبودهایی که در هنر هست؛ نه تنها هنرمندان به هم انرژی نمیدهند؛ بلکه تلاش میکنند یکدیگر را از ریشه قطع کنند. اتفاقی که از این رهگذر حاصل میشود؛ محدود شدن حجم کار هنرمند و کاسته شدن از اشتیاق او از تولید هنری است.
با این میزان از افت انرژی هنرمندان در محیط حرفهای خود میمانند و با این توصیف چاره یک موزیسین چیست؟
اتفاق محتمل در این رابطه ترک حوزه موسیقی به عنوان حرفه اصلی هنرمند است. بسیاری از هنرمندان به سبب دلسرد شدن از فضای خارج آکادمی این هنر را به کناری مینهند و به دنبال حرفهای دیگر میروند و جالب اینجاست که شرایط زندگیشان بهتر میشود. آنها به بیان روشن صورت مسأله را پاک میکنند و موسیقی را تا حد یک تفنن ساده در زندگیشان کمرنگ میکنند.
حالت دومی نیز برای دانشآموختگان موسیقی وجود دارد. گزینه دوم این است که هنرمند ژانر موسیقایی خود را با شرایط و امکانات ارائه تلطیف کند. موسیقی آکادمیک که مخاطبان محدودی دارد و راه مناسبی هم برای امرار معاش نیست؛ از طرفی بسیاری از شنوندگان موسیقی نسبت به آن شناخت کافی ندارند و حتی گاه آنرا به سبب علم به ارزشهایش مورد نکوهش قرار میدهند. به طبع این ژانر از موسیقی خود به خود کنار گذاشته میشود. در چنین حالتی موزیسین به ساختن موسیقیهای سفارشی روی میآورد.
موسیقی سفارشی هنرمند را از فضای ذهنی خود فاصله نمیدهد؟
موسیقیهای سفارشی مشکلات موسیقی آکادمیک را ندارند؛ یعنی درآمد زا هستند. موسیقی سریالها، موسیقیهای مناسبتی و موسیقیهایی ازین دست است که بسیاری از موسیقیدانها آنرا برای درآمد زایی انتخاب میکنند تا پس از بهبود شرایط مالی به سمت ساخت موسیقی حرفهای و آکادمیک خود بازگردند. اما عملاً پس از مدتها ساخت موسیقی سفارشی خود به خود از فضای حرفهای فاصله میگیرند و دیگر قادر به ساخت موسیقی به شیوه اولیه نیستند. شاید به استثناء افرادی باشند که بتوانند پس از ساخت موسیقی سفارشی آثاری با کیفیت کاری نزدیک به پیش از آن تولید کنند و غالباً آثاری ازین دست یک موسیقی سفارشی آکادمیک شده است!
با این توصیف راه سومی برای ادامه روند موسیقی به شیوه درست وجود دارد؟
راه سوم که به سوال شما اندکی نزدیکتر است، تدریس است. تدریس به سبب آنکه درآمد منظمی دارد و میتوان برای دریافتش اطمینان داشت؛ ظاهری فریبنده دارد. اما تدریس هم یک ضعف بزرگ دارد. حاصل تدریس مرگ تدریجی هنرمند است. چراکه مدرس در دور تکرار میافتد و عملاً زممانی هم برای خلق اثر نخواهد داشت.
راه چهارم که من آنرا انتخاب کردم؛ تدریس روزانه و کار شبانه است و این راه بسیار دشوار است. تمام آثاری که در این سالها ساختم؛ در ساعات غیبت شاگردانم از کلاسها خلق شده. کاری که به دشواری امکان پذیر است و کمتر کسی امکان انجامش را مییابد. این راه دشوار اما امکانپذیر است.
من فکر میکنم افرادی که با وجود تمام سختیها موسیقی را ادامه میدهند؛ مجنون این هنر هستند. چراکه اگر مجنون موسیقی نبودند؛ باید موسیقی را رها میکردند. این همان راهی است که من به سبب علاقه به موسیقی سختیهای آن را قبول کردم.