هنگامیکه از یک جشنواره شعر دولتی صحبت می شود، اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود این است که آیا با توجه به خط مشی های یک جشنواره دولتی، امکان حضور همه صداها در آن هست یا نه.
این مسئله ای است که نمایندگان طیف های مختلف شعر، صداها و تفکرات گوناگون، با توجه به رویه جشنواره های دولتی برایشان مطرح بوده است و وجود چهارچوب هایی که همواره در این رویکرد بسیار آسیب زا بوده است مانع از مشارکت همه صداها در جشنواره های شعر دولتی شده است.
روی کار آمدن دولت یازدهم در اوایل سال گذشته، سبب شد تا این نگرش برای همه فضاهای هنر ایجاد شود که فضا تا حدی باز شده و گونه دیگری از تصمیم گیری ها در این حوزه قابل اتخاذ است، لذا هنگامیکه هشتمین جشنواره شعر فجر کلید خورد،بیشترین نگاه ها معطوف به این موضوع بود که عملا می توان در این جشنواره از همه ظرفیت های شعری ایران بهره جست.
هم در این راستا بود که وقتی شورای سیاست گذاری جشنواره، عبدالجبار کاکایی را انتخاب کردند، همه مصمم شدند تا فضای بهتری در این جشنواره حاصل شود.
با این حال در همان بدو امر، رسانه های حاشیه ساز، برای کوچکترین گام های این جشنواره نوپا، خط و مشی تعیین کردند و خط کش برداشتند؛ هنگامیکه بحث تصمیم گیری برای دعوت از یدالله رویایی شاعر مهاجر، پیش آمد، این رسانه ها هجمه توهین و افترا را بر جشنواره شعر فجر روا داشتند و به شاعران پیشکسوت در شورای سیساست گذاری احترامی نگذاشتند.
این رسانه ها که از همان اول بنا را بر تخریب چهره دولت یازدهم گذاشته بودند با برنامه های کوچک و بزرگ در حوزه فرهنگ شروع کردند و واو به واو آن را زیر سوال بردند. از آن جمله، جشنواره شعر فجر بود که به محض انتخاب دبیر، زیر ذره بین رفت و با بحث دعوت از یدالله رویایی، دریای طوفانی در رسانه ها ایجاد شد.
مهمترین انتقاد مسئولان برگزارکننده جشنواره شعر فجر به چنین رسانه هایی این بود که چرا به شانتاژ دست زدند و بدون آنکه از منبع موثق پیگیر جریانات جشنواره باشند با چوب خودشان به جان آن افتادند و انتقاد دوم به این بود که اساسا چرا به این همه ریش سفید و پیشکسوت که همه افراد صالح حوزه ادبیات و فرهنگ و شعر هستند و همینک در شورای سیاست گذاری جشنواره شعر فجر هستند در این رسانه ها اعتماد نشده است.
موضوع دوم بحث دولتی بودن جشنواره ای است که این رسانه ها با اتکا به آن برایش تحریف در مضمون قائلند و حاضر هستند به هر طریق آن را محدود به رویه ای نازل کنند، اساسا دولتی بودن یک جشنواره را در جامعه به حد دم دستی و مزخرف بودن تنزل داده و محدودیت های آن را بزرگ کنند تا شاعرانی از صداهای مختلف اگر هم تمایل به حضور در این جشنواره ها را داشته باشند نتوانند جایگاه خود را در آن پیدا کنند.
این هوچیگری ها را رسانه های کذابی راه انداختند که از فضای رسانه جز شانتاژ نمی شناسند و برای هر حرکت فرهنگی در این مملکت خط و مشی از پیش تعیین شده در نظر میگیرند تا هرگز فرصت نفس کشیدنی باقی نماند و از این رهگذر دولت های جدیدی که داعیه عدالت دارند به سرعت خمود شوند و به زمین بخورند.
هشتمین جشنواره شعر فجر هم این قائده مستثنی نبوده است و از همان اول همه بزرگان آن را در شورای سیاست گذاری و مدیریت علمی آن به چارمیخ کشیدند تا بگویند ما خیلی احساس مسئولیت می کنیم و سبب شدند برگزارکنندگان این جشنواره تا آخر این برنامه دست و دلشان بلرزد که مبادا چنین و چنان شود.
حال باید دید این رسانه ها از این جشنواره نحیف، چه بیرون خواهند کشید تا چوب فلکی باشد برای اینکه درس عبرت تاریخ شود.