باستانشناسان در چهارمین سالگرد انتقال فاجعهبارسازمان میراث فرهنگی به شهرستان بیانیهای صادر کردند؛
«عبرت و آسیبشناسی» درخواست جامعه باستانشناسی ایران از مسئولان جدید سازمان میراث فرهنگی
بجاست که مسؤولان جدید سازمان میراث فرهنگی ابعاد فاجعه انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز و اصفهان را بگشایند، نه از باب «افسوس خوردن» بلکه از باب «عبرت و آسیبشناسی»؛ زمینههای چنان اقدامی باید برای افکار عمومی روشن شود تا مدیران امروز بدانند که باید از خودمحوری و تصمیمات شخصی و ناکارشناسی بپرهیزند.
تاريخ : پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۰
به گزارش هنرنیوز، «جامعه باستانشناسی ایران» در چهارمین سالگرد انتقال سازمان میراث فرهنگی به شهرستان که از آن به عنوان « فاجعه» یاد شده بیانیهای را صادر کرد.
در متن این بیانیه آمده است: در ۲۶ تیرماه سال ۱۳۸۹ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پی تصمیمی خودسرانه و کارشناسی نشده به دستور ریاست وقت آن، تکه پاره شد و هر پارهٔ آن به اجبار به شهرستانی گسیل شد و میراثیان پراکنده شدند. نتایج فاجعه بار این اقدام شوم از همان آغاز نمایان شد. بسیاری از پیشکسوتان عرصه میراث به اجبار خود را بازنشسته کردند. کارشناسان مجرب «دورکار» شده و عملاً از عرصه تصمیم و نظر دور شدند.
اسناد و کتابخانهٔ نفیس پژوهشکده باستانشناسی در جریان انتقال از تهران به شیراز آسیب دید. بودجهٔ ناچیز سازمان میراث فرهنگی به جای امور جاری، حفاظتی و پژوهشی، صرف بریز و بپاشهای غیرضروری و اقدامات بیحاصلی شد که در خور میراثیان نبود. از سوی دیگر، «عمارت مسعودیه» -مقر و مسکن میراثیان- را به اجاره دادند. وسایل و ابزارآلات ارزشمند پژوهشکدهٔ مرمت از جمله دستگاههای سالیابی در این جابجاییها آسیب جدی دید.
انتقال میراث که به بهانهٔ کاستن از بار تراکم جمعیت پایتخت و پیشگیری از تبعات زلزلهٔ احتمالی انجام شد، زلزلهای در ارکان این تشکیلات انداخت و ویرانیها به جا گذاشت.
این هوس زودگذر، به زودی فرو نشست و پس از دو سال میراثیان سفر کرده را بی سر و صدا باز آوردند، در حالی که بخشهایی از کتابخانه و اسناد نفیس میراث که در جریان انتقال به شهرستانها آسیب دیده بود، این بار و در راه بازگشت مفقود شد. میراثیان و بخصوص «پژوهشگاه» و اجزای آن، از جمله پژوهشکدهٔ باستانشناسی، که قبلاً در عمارت مسعودیه جای داشتند، به صورت موقت در مکانهایی نه در خورشان مستقر شدند.
برای کشوری مثل ایران که میراث و فرهنگ گذشتهٔ آن تکیهگاه و سرمایه ملی آن است، چنین رفتاری در حکم فاجعه بود. امروز ۲۶ تیرماه چهارمین سالگرد چنین روز شومی است.
تکرار و یادآوری آن ضروری است تا به خاطر بسپاریم که تصمیمی شخصی و ناکارشناسانه و بیتوجهی به نقد و نظر کارشناسان چه ابعاد فاجعه باری میتواند به همراه داشته باشد و حتی امنیت ملی ما را به خطر اندازد.
بجاست که مسؤولان جدید سازمان میراث فرهنگی ابعاد این فاجعه را بگشایند، نه از باب «افسوس خوردن» بلکه از باب «عبرت و آسیبشناسی»؛ زمینههای چنان اقدامی باید برای افکار عمومی روشن شود تا مدیران امروز بدانند که باید از خودمحوری و تصمیمات شخصی و ناکارشناسی بپرهیزند.
باید پیش از هر اقدامی نظر متخصصان آن حوزه را جویا شوند و با تخصیص اعتبار کافی و توجه و پیگیری لازم سعی در ترمیم آن زخمها کنند. میراث فرهنگی، سرمایهٔ گرانسنگ و غیرقابل جایگزین ما در جهان معاصر است. این پشتوانهٔ سترگ ملی و بشری را نباید نادیده انگاشت.