ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار گروه کتاب و ادبیات هنرنیوز با انتقاد از اینکه در حال حاضر لذت کتاب خواندن کمرنگ شده است گفت: در کتاب و کتاب خواندن لذتی وجود دارد که در استفاده از هیچ وسیله دیگری شبیه آن لذت وجود ندارد، فقط باید گشت و این لذت را پیدا و جستجو کرد وقتی این لذت پیدا بشود تا آخر عمر با آدم می ماند و لحظه های تنهایی را به نحو احسن پُر می کند لذا باید لذت کتاب و کتابخوانی را به کودکان و نوجوانان بیاموزیم.
وی با اشاره به مشکلات حوزه کتاب در کشور گفت: در حال حاضر مشکل اصلی ما در جامعه کتاب نخواندن بزرگترهاست که اگر آنها اهل مطالعه بشوند فرزندانشان از آنها کتاب خواندن را خواهند آموخت؛ در دوره نوجوانی ما به دلیل محدودیت امکانات، نوجوانان سه ماه تعطیلی تابستان را یا در جایی کار می کردند که حرفه و صنعتی را یاد بگیرند همچون کار در مغازه سلمانی، بقالی و جاهای دیگر یا بعضی بچه ها کاسبی می کردند؛ بستنی می فروختند و پول درمی آوردند، بازیهای کودکانه برقرار بود دخترها خاله بازی میکردند و با این بستنی ها به مهمانهایشان شام میدادند، پسرها با هر وسیله ای برای خود اسباب بازی درست می کردند؛ به عبارت بهتر بچه ها مجبور بودند خودشان سر خودشان را گرم کنند، بنابراین خلاقیتشان رشد می کرد، همه این ها سبب می شد تخیل بچه ها قوی بشود ولی امروزه به دلیل وجود امکانات زیاد و رایانه و بازیهای رایانه ای، تلویزیون، اینترنت و ماهواره، بچه ها کمتر زحمت می کشند و کمتر برای به دست آوردن وسیله بازی تلاش می کنند و اغلب سراغ لذت های آماده می روند که معمولا خیلی ارزش ندارد.
ابراهیمی با نگاهی به زندگی گذشته کودکان و نوجوانان ایرانی در دهه های قبل اظهار داشت: ما تا ده سالگی در روستا بودیم؛درآنجا هرکس در خانه خودش خمیر درست میکرد و نان می پخت؛ وقتی که اولین نان پخته می شد و بوی آن در روستا می پیچید چون نانی که به دست آمده بود با مشقت همراه بود و به سادگی به دست نیامده بود لذت داشت، چون و همه بچه ها و بزرگترها در رنج به دست آوردن آن سهیم بودند.
وی با بیان این مطلب افزود: ما نوجوان که بودیم در کتابها دنبال رویاها و تحققشان میگشتیم. بوی کاغذ و کتاب برای ما لذت فراوانی داشت. اگرچه کولر و پنکه ای در کار نبود ولی هوای آن روزها از الان خیلی بهتر بود؛ آن روزها بعداز ظهرها که حیاط و کوچه را آب پاشی میکردند کتاب خواندن لذت داشت؛ در دوران ما همه چیز عوض شده است زمان کودکی ما کمترین اتفاقات زندگی مثل داشتن یک کتاب لذت بزرگی بود؛ قبلا کتاب های عشقی و جنایی خوبی چاپ میشد البته من نمی خواهم بگویم فقط باید چنین کتاب هایی منتشر شود اما لازم است نوجوانان چنین کتاب هایی را بخوانند به جای اینکه بروند در اینترنت چیزهای نامناسب ببینند؛ در زمان ما چند نویسنده بودند که داستان های جنایی می نوشتند اما اصلا داستانهای خشنی نبودند و با اینکه برای نوجوانان بود اما اینقدر لذت بخش بود که بزرگترها هم آن کتابها را میخواندند و تقریبا نویسنده و شاعران آن نسل همه آن کتاب ها را خوانده بودند؛ همان کتابها مرا به مطالعه علاقه مند کرد، بعد سطح سلیقه ام بالاتر رفت و کتابهای بهتری را انتخاب کردم ، آن کتابها نعمتی بود چون علاوه بر محتوای خوب تصاویر زیبا و کاغذهای کاهی با آن بوی خاصشان لذت عجیبی داشتند، متاسفانه آن لذتی را که ما در آن زمان از کتاب می بردیم نوجوانان امروزی نمی برند.
وی افزود: این کتابها در اوایل انقلاب دیگر مجوز انتشار نگرفتند و از قفسه ها جمع شدند اما به جای آنها کتابی جایگزین نشد و قفسه ها خالی ماند؛ اینکه متاسفانه ما برنامه ریزی درستی برای کتاب نداشتیم و الان هم نداریم، وضعیت کتاب در سالهای اخیر به شدت بدتر شده است وضعیت صنعت نشر اصلا خوب نیست؛ طوریکه من به عنوان کسیکه حالا اسم و رسمی دارم برای چاپ اثرم با مشکل روبه رو هستم چه برسد به نویسندگان و شاعران نو قلم. در حال حاضر جلوه عینی یک کتابخوان در جامعه ما چندان جالب نیست و اینطور می شود که حتی افراد کتابخوان هم میل به مطالعه را از دست میدهند و دولت تقریبا هیچ کمکی به بهبود این شرایط نمی کند.
وی تصریح کرد: دهه اول انقلاب تعداد کتب ترجمه زیاد شده بود به همین دلیل وزارت ارشاد قانون تصویب کرد که جلوی ترجمه های ضعیف گرفته شود و ناشران را موظف کردند که در کنار هر سه کتاب ترجمه، پنج کتاب تالیفی چاپ کنند،دولت کمک میکرد و ناشران هم به خاطر کمک دولت خودشان سراغ نویسنده ها می آمدند. ولی در دوره های بعد که ترجمه آزاد شد و تصویرگری و هزینه آن کمتر از کتاب های تالیفی برای ناشران بود به ناچار به انتشار کتاب های ترجمه روی آوردند؛ طبیعی است که در چنین حالتی تالیف کمتر می شود و ترجمه بیشتر ؛ وقتی نویسنده حمایت نمی شود چاپ ترجمه راحتر از تالیف است، تالیف ها هم البته ضعیف است و برخی ناچارند پول بدهند کتاب چاپ کنند.
این نویسنده کودک و نوجوان با ارائه راهکاری برای این موضوع تصریح کرد: پیشنهاد می کنم به تالیف بها بدهند چراکه اگر همینطور پیش برود وضعیت بدتر می شود و دیگر حتی یک کتاب خوب هم تولید نمی شود.
وی در خاتمه با انتقاد از سیستم آموزش و پرورش در بحث کتابخوانی خاطرنشان ساخت: آموزش و پرورش به بچه هالذت کتابخوانی را یاد نمیدهد؛ فقط به کتاب های درسی توجه دارند ولی به کتاب های ادبی بهایی نمی دهند در حالیکه وقتی بچه ها با لذت کتاب بخوانند قطعا در آن آموزش مستتر و تاثیرگذار است.