نقاشی‌هایی که با ما غریبه نیستند
نقاشی‌هایی که با ما غریبه نیستند
تابلوهای جلیل ضیاء‌پور به گفته خودش با ما غریبه نیستند؛ نقاشی‌هایی که رنگ‌ها را با جلوه‌ای دیگر به مخاطب عرضه می‌کنند و حرف تازه‌ای برای گفتن دارند.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۶
به گزارش هنرنیوز؛ جلیل ضیاء‌پور، نقاش، پژوهشگر و استاد دانشگاه، یکی از هنرمندان نوگرا و پیش‌رو در حوزه هنرهای تجسمی کشور بود و از او به‌عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» نیز یاد می‌شود، ۳۰ آذرماه سال‌روز درگذشت این هنرمند است.

فعالیت او در زمینه‌ی نوگرایی در هنر معاصر و مخالفت با کهنه‌پرستی و روش‌های تقلیدی از هنرمندان دوره‌های گذشته باعث شد به او این لقب را بدهند.

ایسنا نوشت:این هنرمند در ۵ اردیبهشت‌ماه سال ۱۲۹۹ در بندرانزلی متولد شد و به‌دنبال آموزش هنرهای سنتی به مدرسه صنایع مستظرفه قدیمه رفت.




او با ورود به دانشکده‌ی هنرهای زیبا، بورسیه فرانسه را گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته هنرهای تجسمی به دانش‌سرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس وارد شد. پس از بازگشت به ایران همراه چند هنرمند پیش‌روی دیگر، فعالیت خود را در زمینه هنر مدرن آغاز کرد و با راه‌اندازی مجله «خروس جنگی» به طرح عرصه‌های هنر نو در ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی پرداخت. او هدف این انجمن را «مبارزه در برابر کهنه‌پرستی و سنت‌گرایی به دور از واقعیات زمانه» بیان کرده بود.


آثار ضیاءپور به‌دلیل داشتن مضامین اصیل ایرانی، ساده‌سازی در فیگورها، پایبندی به سطوح سنتی همراه خطوط هندسی کوبیسم، آگاهی بر ترکیب‌بندی و به‌طور کلی شیوه خاص نقاشی، معروف است. او سال‌ها به فعالیت‌های پژوهشی در زمینه مردم‌شناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقش‌های زینتی مناطق گوناگون ایران پرداخت و تألیفاتش در این زمینه به‌عنوان مرجع در دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار گرفت.



جواد مجابی - نویسنده و پژوهشگر هنر - سال‌ها پیش گفت‌وگویی با ضیاءپور درباره‌ی زندگی و هنر انجام داد که در کتاب «سرآمدان هنر نو» به چاپ رسید.

ضیاءپور در این گفت‌وگو درباره‌ی ویژگی‌های آثارش اظهار کرده است: «رنگ‌های ایرانی یکی از مشخصات کارهای من است. ایستایی شخصیت‌های تابلوهای من، مشخصه دیگری است، آدم ایرانی راست می‌ایستد؛ حرکتش عمودی است، بی‌حرکت می‌نشیند، حرکات توصیفی و میمیک را مخالف متانت می‌داند. خب من این رفتار فرهنگی را در تابلوهایم ثبت کرده‌ام.

رنگ‌آمیزی طبیعت در شمال با جنوب تفاوت نمایانی دارد، همین‌طور زندگی و معیشت ساکنان آن‌ها. باید نگاه کرد و دید. اشیا با نقاش حرف می‌زنند، خودشان آشکار می‌کنند: این صندلی پشتش را به من کرده با من قهر است، این شاخه گل پیامی را به من می‌رساند، این پوشاک با رنگ و طرحش چیزی به ما می‌گوید، زن چادرنشین قالی‌اش را که تمام می‌کند، می‌بینی شبی است پرستاره یا باغ و بستانی است. چرا هنرمند باید از محیطش غافل باشد یا کور بماند؟»


او همچنین درباره‌ی یکی از معروف‌ترین آثار خود یعنی تابلوی «دختر لر» توضیح داده است: «درباره دختر لر، نکته‌هایی را که پشت اثر پنهان است بگویم؛ پس‌زمینه تابلو با رنگ‌های روشن ساخته شده است که اشاره به بیابان خشکِ آفتاب‌زده دارد. هر کاشی با کاشی دیگر، هر بندی با بند دیگر از نظر رنگ تفاوت دارد، عین موسیقی که تنوع موسیقی که تنوع ملودیک دارد. در پوشاک زن لر از لحاظ رنگ‌گذاری نهایت جرأت به خرج رفته است. رنگ قرمز و سبز را که با هم تضاد رنگی دارد در این تابلو با هم آورده‌ام. آن تلخی که در چهره اوست تلخی گرسنگی و پابرهنگی است و لباسی که بر تن اوست نه پوشش او که آرزوی او برای داشتن چنین لباسی است. زهکشی تابلو چون تور ماهیگیری است که سراپای او را پوشانده است. تمام قید و بند زندگی‌اش، فقر و تخیلش، در آن سمفونی رنگین که پشت سرش نواخته می‌شود، نشان داده شده است.»

این هنرمند به ارتباط مخاطبان با آثارش اشاره کرده و گفته است: «کار من در اینجا هیچ‌وقت غریبه نبود. از همان موقع که کار کردم، همه حرف‌های من را می‌فهمیدند. البته عده‌ای هم با ما - یعنی نقاشان مدرن - درگیر شدند و شروع به مخالف‌خوانی کردند.»

ضیاءپور همچنین اظهار کرده است: «هنرمند باید باسواد باشد. از تاریخ و جامعه‌شناسی و روانشناسی آن‌قدر چیز بداند که تز خودش را در برابر تز منتقد عرضه کند. یک هنرمند باید از هنرهای دیگر، از فرهنگ خود و فرهنگ جهان اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند آن را پشتوانه‌ی خلاقیتش قرار دهد.»

جلیل ضیاءپور ۳۰ آذرماه سال ۱۳۷۸ براثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
کد خبر: 86487
Share/Save/Bookmark