کنداکتور این شبهای سیما هم تکراری است و هم با مخاطب
جذابیت جمیل قُلدر تکراری یا ساچویی افسانهای کرهای؟
منبع : جوان
تاريخ : دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۷
زمانی که سریال ایرانیتر و تازه روی آنتن سیما نباشد، میشود با بازپخش یکی دو کار نوستالژی یا خوشساخت کهنه، برای چند مدتی هم که شده مانع از ریزش مخاطب شد، اما نه اینکه هرچه دم دست باشد را صرفاً برای پر کردن آنتن، در دست پخش بگذاریم. کمی سلیقه میخواهد و ذوق در برنامهریزی.
سریالهای تلویزیون فعلاً روی دور تکرارند؛ از این جهت که بعد از اتمام پخش دو مجموعه نسبتاً مخاطب جذبکنِ «چرخ و فلک» و «پریا» که در حد توان توانستند بیننده را پای تلویزیون بنشانند، شبکههای اصلی سراغ تولیدات پرمخاطب سالهای قبلشان رفتهاند.
این مقدمه صرفاً خبری است! بدون هیچ غرض و مرضی. اما واقعاً تصمیم بدی هم نیست که بشود سریالهای قدیمی را دوباره روی آنتن دید. البته با یکسری شرط و شروطی. مثلاً اینکه این مجموعهها حداقل و همچنان در قصهگویی بهروز باشند و به قول معروف دمده نه!
یا اینکه لااقل دوباره بتوانند حس نوستالژی را ایجاد کند، پس از جنس تولیداتی باشند که در زمان خودشان بیننده آنچنانی را جذب کرده باشند که باز هم بتوان این شبها و در بهترین ساعات پخش تلویزیون به بودنشان امیدوار بود. جز اینکه خدای نکرده از بدبختی و بیپولی صداوسیما دوباره روی آنتن آمده باشند که امیدواریم اینطور نباشد. سریال «دیوار»، «دولت مخفی»، «پژمان» و بقیه همین الان در حال پخش هستند، آن هم از شبکههای اصلی. اگر دقت کنیم شرایطی که اشاره شد درباره اینها نیز نسبتاً صدق میکند. پس بدک هم نیستند و میشود از این تصمیم خرده نگرفت. البته این را فراموش نکنیم که برخی مثل «پژمان» سر و کارشان به پخش آیتمهای کوتاه از شبکه نسیم هم کشیده، تماشا و آیفیلم نیز که قضیه را لوث کردهاند! اینقدر روی آنتن رفته که بنابر تکیه کلام معروف بچههای دهه هفتادی این دیگر خزبازی است. لااقل برخی از این سریالها را باید گذاشت برای بعدترها. چون مدت چندانی از پخششان نگذشته بهویژه در مورد شبکه ۲ که زیادی روی تکرار پخشکردنها افتاده و قبلتر هم «گاهی پشت سر را نگاه کن» را روی آنتن برده و این دور تکراری کنداکتورش ادامه دارد. تا کی؟ مشخص نیست. پخش سریالهای نمایشی در قسمتهای چنددقیقهای نیز ابتکار جالبی میتواند باشد که هر از گاهی تکانی به زمانهای پیک تلویزیون میدهد، اما به هر حال تایمهای اصلی شبانه برای سریالبینها حساس است. نمیخواهند تکراری ببینند که ابداً جذابیتی ندارد. لااقل تلویزیون برود سراغ مجموعههای باجذبه قدیمیتر و نه اینهایی که صرفاً برای یکی دو سال قبل است. همین کار را میکنند که تف و لعنت بیننده را گهگاهی شاهدند!
پس کسی خیلی کاری به بازپخش سریالهای تکراری ندارد، اگر مراعات حال بیننده را بکنند. این را هم یادمان نرود که سریال ایرانی مخاطب دارد، حتی با بدترین کیفیت. برخلاف سریالهای خارجی که خوشبختانه خیلی کم شدهاند و بیننده خاصی ندارد جز اینکه از شرق آسیا باشند.
البته انگار صداوسیما در انتخاب تولیدات خارجی سلیقه ندارد! چرا که همه آثارشان شده سریالهای پلیسی که بیکیفیت هستند. برعکس مجموعههای کرهای و غیره که بهخاطر نوع داستانپردازیشان اینجا نیز متأسفانه یا خوشبختانه پرمخاطبند. با ذکر این نکته که واقعاً در ساخت فیلمسازی نیز ابهتی ندارند و همه نیز در قصهپردازی شبیه هم هستند. دوباره این جریان را با پخش سریال کرهای «فراری از قصر» نیز شاهدیم؛ مجموعهای تاریخی-خانوادگی که دوباره به فضای قصر و غیره میپردازد و همان فرهنگ کشورهای آنور آسیا را بازتاب میدهد. وجه مشترک همه این سریالهای کرهای نیز در فضای بومی و افسانهای بودنشان است که به دلیل قهرمانمحوری و عموماً داستان عاشقانهوارش مدنظر بیننده ایرانی قرار میگیرد.
برای همین است که تلویزیون برای دور زدن کنداکتور قدیمیاش، «فراری از قصر» را در دستور پخش گذاشته که حداقل غلظت ماجرا را بگیرد. این بخش قضیه یعنی روی آنتن بردن کاراکترهای چشمبادامیها نیز همواره موافقان و مخالفان سرسختی دارد. بالاخره وقتی تولیدات پررنگ و لعاب و قصه جذاب ایرانی به قدر کفایت نباشد، اینها بهراحتی قاپ مخاطب ایرانی را میزنند و گاهاً برایشان سر و دست هم میشکنند!
ختم کلام اینکه، زمانی که سریال ایرانیتر و تازه روی آنتن سیما نباشد، میشود با بازپخش یکی دو کار نوستالژی یا خوشساخت کهنه، برای چند مدتی هم که شده مانع از ریزش مخاطب شد، اما نه اینکه هرچه دم دست باشد را صرفاً برای پر کردن آنتن، در دست پخش بگذاریم. کمی سلیقه میخواهد و ذوق در برنامهریزی.