اصطبل عاشقانه معمار بعد از مرگ در ساحل آمونیاک
تاريخ : يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۴
به گفته داریوش معمار، دفتر شعر «اصطبل» وی استفاده هدفمند از علائم نگارشی کرده است که این مجموعه شعر را نشر چشمه منتشر میکند.
به گزارش هنرنیوز ،دفتر شعر اصطبل اثر داریوش معمار در نشر چشمه مجوز گرفته است و به زودی منتشر خواهد شد. داریوش معمار درباره این کتاب به ایلنا گفت: اصطبل شامل سه دفتر و 102 صفحه است. دفتر اول حاوی شعرهایی است که درونمایههای عاشقانه و اجتماعی دارند و میشود گفت عینیتر از شعرهای دیگرند.
معمار ادامه داد: دفتر دوم شعرهایی با درونمایه جنگ را دربرمیگیرد. این درونمایه با نوعی نوستالوژی اقلیمی جنوب ایران، آمیخته است. در این بخش 10 شعر گنجانده شده است. اما دفتر سوم، شامل شعرهایی است که به گمان خودم ادامه شعر ناب است. شعرهایی انتزاعیتر که به لحاظ محتوایی، شخصیتر از شعرهای دو بخش دیگر این کتاب است.
معمار با تاکید بر اینکه شعرهای دفتر سوم به لحاظ فرم ادامه شعرهای دفتر «مرگ در ساحل آمونیاک» است، افزود: در شعرهای این بخش تجربهگراتر بودهام.
وی درخصوص ویژگی برجسته این مجموعه گفت: یکی از خصوصیات این مجموعه، استفادهی هدفمند از علائم نگارشی است. به این نتیجه رسیدهام که یکی از امکانات فوقالعادهای که میتوان از آن در شعر بسیار سود جست، علائم نگارشی است. علائم نگارشی در تقطیع و لحن شعر بسیار موثر است. البته در دفتر شعر «اصطبل» سعی کردهام در استفاده از علائم نگارشی حد تعادل را نگه دارم.
وی درخصوص تفاوتهای این دفتر شعر با دفترهای پیشیناش گفت: به لخاظ ساختار روایی، برای شعرهایم یک روند قائلم. از طرفی، هرچه جلوتر آمدهام؛ سعی کردهام کارم انسجام بیشتری داشته باشد. کوشیدم در فرم و تجربهورزی در این حوزه، درایت بیشتری به خرج دهم. اگرچه احساس میکنم باید کار تجربی خاصتر و منحصر به فردتری انجام دهم. به نظر خودم در هیچ کدام از دفترهایم به جز «جنازه مرین بنت سعید» به آن تجربهی منحصربهفرد دست نیافتهام.
وی در پاسخ به این پرسش که منظورش از روایت در شعر چیست، گفت: به گمان من روایت در شعر یک موضوع ترکیبی است. روایت فرم را باید جدا از روایت محتوا درنظر گرفت. اینها همچنین، از روایت موسیقی، مجزایند. شاید باید به دنبال روایتهای حسی هم بود. در مجموع تناسب اینها با هم روایت شعر را برمیسازند. بسیاری تصور میکنند روایت در شعر قابل تقلیل به ساختار محتواست. اما به نظر من تناسب در دیگر ابعادی که ذکر کردم برای روایی بودن شعر نیاز است.
از دارویش معمار درباره روایت در فرم سوال شد و در جواب گفت: منظورم کیفیتهایی خاص در لحن شعر است. امکان دارد آنچه میخواهم بگویم کمتر قابلیت بازنمایی در بیان داشته باشد و باید روی شعر دربارهاش حرف زد. اما بهعنوان نمونه میتوان به علائم نگارشی که دربارهاش حرف زدیم، اشاره کرد. این علائم، فراتر از محتوا به شعر حجم میدهند.
وی با تاکید بر اینکه ساختار فرمال در شعر، مانند اسکلت ساختمان است، گفت: ممکن است اسکلت ساختمان دیده نشود اما در هر حال وجود دارد. این اسکلت قواعدی نامرئی است که کلمات را کنار هم مینشانند و در تعامل با محتوا و حس و موسیقی کلمهاند. درعین حال بهنظر من فرم در شعر به هوشمندی و تشخیص شاعر نیز برمیگردد. ممکن است این گفته کلی به نظر بیاید اما در هر حال تصوری است که من از فرم در شعر دارم.