رهبر آنسامبل مسایا در گفتگو با خبرنگار موسیقی هنرنیوز گفت: این کنسرت با موفقیت بزرگی به انجام رسید و من از چندین جهت بسیار خوشحالم، اول اینکه از نگاه موسیقایی کار نسبتا قوی ای را به جامعه هنری و طرفداران هنر ارائه دادیم و خیلی خوشحالم که در حضور متخصصین سربلند بودیم. کنسرت در نظر موسیقیدانان و اساتید قدیمی خود من یا موزیسین های خوب و معتبر کشور که در برنامه حضور داشتند بازتاب خوبی داشت. برای من بسیار مهم است که کاری که انجام میدهم از لحاظ آکادمیک و هنری ارزش داشته باشد و باید بگویم که از این بابت راضی هستم.
هدف من راضی نگه داشتن همه مخاطبان است، هم هنرمندان و هم مردم
هانیبال یوسف گفت: از بابت رضایت مخاطبین هم خیلی موفق بودیم. من به دنبال این هدف هستم که هم هنرمندها راضی باشند و هم مردم! خوشحالی من از این بود که مردم با یک روحیه خیلی عالی محل کنسرت را ترک میکردند. ندیدم کسی بگوید لذت نبردم یا در کنسرت به او بد گذشته باشد. هنرمندها که بی تردید نظرشان درست است معمولا میگویند به کار هنری فکر کن، خلق کن، مردم اگر فهمیدند خوب است و اگر متوجه نشدند باید رشد کنند و برای درک کار هنری تلاش کنند، من هم این را باور دارم اما در عین حال من مردم را خیلی دوست دارم و همیشه احساس آن ها برای من مهم است. در کارهایم سعی میکنم به همه طیفهای سلیقه ای و ردههای سنی فکر میکنم و آنها را تصور میکنم که وقتی در سالن کنسرت نشسته اند از کار من چه برداشتی میکنند، بعد یک حد وسط رو به بالا را در نظر میگیرم، بعد قدم میگذارم. در این مسیر تنظیم کار و روند کنسرت باید ویژه و متفاوت باشد، پشت هر یک از کنسرت های من فکر و رویاپردازی زیادی وجود دارد. همیشه به دنبال ظرافت ها و استانداردهایی هستم که در نهایت متخصصین و مردم کار را دوست داشته باشند. این را هم بگویم که سلیقه شنیداری مردم دارد با سرعت رشد میکند و آن ها تا حدودی موسیقی ضعیف و قوی را تشخیص می دهند.
وقتی خوبی و امید نیست جامعه میپژمرد و میمیرد
وی با بیان اینکه وقتی امید نیست جامعه میپژمرد و میمیرد، گفت: ما در این کنسرت از سویی یک ژانر تازه را به شنونده ایرانی معرفی کردیم که این به نوبه خودش یک دستاورد بزرگ است. کاری انجام شد که تا به حال کسی در آن حیطه وارد نشده بود.اما من فقط به این جنبه هنرم نگاه نمی کنم و هنر را وسیله ای می دانم برای رشد شخصیتی و رشد اجتماعی.
هانیبال یوسف افزود: حیرانم که هنرمندها وقتی می خواهند کار هنری بکنند انگار تربیت شده اند که غم و درد و بلا را در کار خودشان منعکس کنند. این پدیده را در همه هنرها می بینیم و به خصوص در شاعران! که البته این برای من خیلی عجیب است که معمولا محتوی همه اشعار و ترانه ها سیاه و خسته و پر از ناامیدی است، در زندگی واقعی همواره خوب و بد در کنار هم قرار دارند و هنرمند البته باید از بدیها هم بگوید. رسالت هنرمند این است که جامعه اش را نقد کند اما وقتی هیچ اشاره ای به خوبی ها نیست و در محتوی هنر ما مطالب مثبت وجود ندارد و بخصوص امید جایی ندارد٬ نتیجه این است که جامعه پژمرده میشود و روح مردم میمیرد. ما به هنرمندهایینیاز داریم که امید و هیجان را به مردم تزریق کنند تا انرژی و زندگی در دل جامعه جریان پیدا کند و من این را با جدیت از هنرمندهای کشورم می خواهم.
هنر من باید وسیله ای باشد تا به مردم امید بدهد
رهبر گروه آنسامبل مسایا با تاکید بر اینکه هنر باید وسیله ای باشد که به مردم امید بدهد، ادامه داد: من خودم شخصا همواره این کار را میکنم. کنسرت های من همیشه کنسرت های پر انرژی و پر امیدی هستند، شما چیزهای خوب میشنوید، امیدوار میشوید، پشت موسیقی من مفاهیم با ارزشی است، مثل عشق، مثل خدا، مثل امید. این کنسرت اخیر من هم به ویژه، کنسرت امید بود. امید در دل برده هایی که بدبخت بودند، از کشور و قاره خودشان به اجبار و برای بردگی به سمت قاره آمریکا برده شدند و در شرایط وحشتناکی زندگی میکردند. اما می خواهم به این نکته با دقت توجه کنید: این برده های سیاه با همه دردها و سختی های زندگی شان هنوز امید دارند و وقتی در طول سالیان و تاریخ بررسی می کنیم میبینیم که این امید نتیجه داشته و دارد. امروزه وضعیت رنگین پوست ها در جهان بهتر و شده و می شود، امیدی که آنها داشتند امید عبثی نبود. امید باعث رشد، و ادامه زندگی است. امید انسان را به حرکت مثبت وا می دارد. انسان اگر امید نداشته باشد میمیرد و از بین می رود، من این درس را یاد گرفتم که هنر من باید وسیله ای باشد تا به مردم امید بدهد، زندگی بدهد، مردم را برای خوب بودن و زندگی کردن و ادامه دادن به جریان بیندازد.
یک دنیای قشنگ بسازیم
هانیبال یوسف عنوان کرد: قطعهی آخری که ما میخواندیم پیام خیلی قشنگی داشت و میگفت ما مردم این جهانیم و باید با هم تصمیم بگیریم و مسئولیت دنیا را بر عهده بگیریم و با هم دنیای زیباتری بسازیم. یک نکته جالب به شما بگویم: دقت کردید وقتی اتفاق بدی میافتد بسیاری خدا را مقصر می دانند و از او گله و شکایت می کنند؟ البته وقتی اتفاقات خوب بیافتد شاید کمتر شکرگزاری می کنیم. من خیلی به این موضوع فکر کردم که چرا تا به این حد مسولیت همه چیز را به گردن خدا و نیروهای ماوارایی می اندازیم! درحالی که بی شک ما باید مسئولیت کارهای خودمان دردنیا را به عهده بگیریم، وقتی آشغال روی زمین ریخته شده، وقتی از دروغ و خیانت مینالیم٬ حتی وقتی تصادف بدی اتفاق می افتد حقیقت این است که مسئولش من و شماییم و ما میتوانیم تصمیم بگیریم که این شرایط را عوض کنیم و با امید دنیای زیباتری بسازیم. «برعهده گرفتن مسئولیت جهانی که در آن زندگی می کنیم» پیامی است که برای من بسیار ارزش دارد. بشر انگار همیشه یک بهانه برای فرار از مسئولیت و به گردن دیگری انداختن مشکلات هم یک بهانه ای دارد، یک روز دولت بهانه است، یک روز دوست بی وفا بهانه است، یک روز هم از دست خود هنرمندان شکوه می کنیم، همیشه شخصی یا چیزی هست که ما آن را برجسته کنیم و دلیلی برای بیان غم و دردمان بدانیم. این برای من مهم بود که برخلاف این جریان حرکت کنم، کاری ارایه بدهم که هم دارای ارزش های هنری باشد و هم نو و تازه باشد و در عین حال شاد و پرشکوه… و بخصوص پر از امید!
وقتی جامعه ای درگیر خودش بشود، نابود میشود/ عشق نقطهی مشترک ما آدمهاست
هانیبال یوسف در پاسخ به این سوال که هدفش از اجرای موسیقی از فرهنگ های متنوع چیست ادامه داد: هرگاه که من به سفر رفتم چه زمانی که به شهرهای متفاوت ایران سفر کردم و چه زمانی که به خارج از کشور رفتم، با دیدن تفاوت ها زندگی و نگرش من متحول شد، نگاهم به دنیا تغییر کرد، تفاوت ها همیشه باعث رشد میشود، وقتی جامعه ای فقط درگیر خودش بشود، نابود میشود. اگر من تفاوتهای دنیا را به مخاطبانم نشان بدهم در واقع به آنها خدمت کردم و باعث رشد فرهنگی و اجتماعی آنها شدم و اگر ما یاد بگیریم که تفاوتهای همدیگر را در همه زمینه ها بپذیریم، رشد می کنیم و دنیا زیباتر می شود. در کنسرت قبلی هم حرف من این بود که اگرچه ما با هم متفاوتیم اما همه عاشق می شویم و این نقطه مشترک ماست و وقتی عاشق میشویم عشق خودمان را به زبان مادری بیان میکنیم. رشد اجتماعی و فرهنگی یعنی ما بتوانیم تفاوت های جهان را بپذیریم و در کنار آن اگر حرفی برای گفتن داریم آن را به درستی و به خوبی بیان کنیم.
پنج ماه تمرین کردیم اما ایدهی این کنسرت سالها با من همراه بود
وی در بیان مدت زمان آماده سازی برای کنسرت تصریح کرد: این ایدهها در رویاهای من شکل میگیرند. الان هم کلی ایده و رویا در ذهنم وجود دارد که یک روزی باید به انجام برسند. اما اگر زمان رویاپردازی را نادیده بگیریم٬ من از اواخر دی ماه کار بر روی این پروژه را شروع کردم. ابتدا با انتخاب قطعات، بعد فراخوان گروه کر و پس از آن دورههای آموزش و تمرین های سخت و فشرده را آغاز کردیم. گروه های زیادی در این کار نقش داشتند که در انتها به هم پیوستند. که هر کدام به تنهایی کار می کردند. در ادامه ارکستر و بعد گروه نابینایان به ما ملحق شدند در آخر هم خانم آدینه به ما پیوستند.
تالار وحدت نقطه اوج است برای همه هنرمندان
هانیبال یوسف در بیان نحوه انتخاب اعضای گروهش گفت: از راه فراخوان گروه کر عزیزانی اعلام آمادگی کردند که بعضی از آنها خوانندگان حرفه ای بودند و برخی از آنها نیز تازه کار بودند، من همیشه دوست دارم به تازه کارها هم فرصت بدهم، باورش سخت است اما یکی از اعضا در دو ماه خودش را به گروه رسانید و به قدری فشرده و جدی کار کرد که نتیجهی آن دستاوردی غیرقابل تصور بود. استانداردهایی وجود داشت که همه عزیزان باید به آن میرسیدند، به همین خاطر بعضیها حذف شدند و بعضیها هم تا لحظه آخر حضورشان قطعی نبود، و البته از خوانندگان و سولیست های توانمند کشورمان نیز اشخاصی با ما همراه بودند. نوازنده های گروه هم برخی از بهترین های کشور بودند.
باید به هنرمندان امید بدهیم
وی افزود: در مورد عزیزان روشندل به من گفته شد که بسیاری از آنان به ویژه کسانی که در رشته موسیقی تحصیل می کنند در شرایط ناامیدی و سرخوردگی از عدم امکان اجرا و کار موسیقی قرار دارند. من خیلی خوشحالم و به خودم میبالم که در این کنسرت و در دل روشندلان امید تازه ای در مسیر ورود به کار جدی موسیقی دمیده شد. ما قرار است از این پس هم با هم قدم هایی را برداریم و من به آن ها گفته ام تا جایی که خودشان بخواهند و همکاری کنند من با هر توانی که داشته باشم در کنارشان خواهم بود
از میان هزارها قطعه گاسپل و نت های زیادی که وجود دارد ۱۲قطعه را انتخاب کردم.
هانیبال یوسف در ادامه صحبتهایش گفت: هدفم اجرای کنسرتی بود که در آن همه قطعات در نهایت زیبایی باشند و همچنین پر از شور و هیجان باشند، این معیار من برای انتخاب قطعات بود، بنابراین من زیباترین و پر معنی ترین قطعاتی را که می شناختم انتخاب کردم. در همه ی کنسرت ها بر اساس تم کنسرت یا ژانر آن قطعاتی از خودم هم اجرا می کنم. قطعه ی «تویی پیداتر از پیدا» یک قطعه گاسپل پارسی بود. در «کنسرت اجرای معروف ترین عاشقانه های جهان به ده زبان» که در برج میلاد برگزار شد هم من یک قطعه عاشقانه از فریدون مشیری ساخته بودم که در آن کنسرت اجرا شد.
بعد از کنسرت خیلیها مشتاق ورود به عرصهی موسیقی شدند
هانیبال یوسف اضافه کرد: وقتی شما کار تازه ای را ارائه میدهید و ژانر جدیدی را که کسی دست نگرفته به دست می گیرید٬ انگیزه و الهامی به شنونده ها می دهید تا تصمیم بگیرند موسیقی کار کنند. یا اگر موسیقی کار می کنند با انگیزه بیشتری ادامه بدهند. این روزها مرتبا شاهد این هستم که عزیزان با انگیزه ای که از کنسرت گرفته اند با اشتیاق و جدیت بیشتری تمرین می کنند و یا بسیاری با من و هنرمندان گروه تماس میگیرند تا یادگیری موسیقی را آغاز کنند و این یعنی انگیزهی جاری در مردم برای ورود به هنر و یادگیری آن.
تمام کنسرتهای من تا الان با ضرر همراه بوده و درآمد زندگی من از راه تدریس است
وی در مورد عدم حضور اسپانسرها در کنسرتها با گرایش اجرای آثار هنری گفت: برای من اجرای کنسرتها بیشتر عشق و علاقهی شخصی به اجرای موسیقی است. من همیشه در کنسرتهایم بیشتر از همه تلاش می کنم، خیلی اوقات خودم مدیربرنامه هایم بوده ام، و هم سرمایه گذار و هم آهنگساز و تنظیم کننده کارها و هم رهبری ارکستر را برعهده داشتم اما دستمزدی برای من باقی نمیماند. در حالی که حداقل و فقط برای رهبری گروه باید یک دستمزد مناسبی دریافت کنم. هنرمندان دیگر و بخصوص خوانندگان مان هم همینطور هستند، یعنی چندین ماه کار سخت می کنند و می خوانند اما دستمزد خیلی ناچیزی میگیرند، در کنسرت های هنری پول باید تزریق شود. من شخصا بیشتر دوست دارم اجرا کنم تا تدریس و خیلی دوست دارم زمان آموزش موسیقی را کم تر کنم و بیشتر کنسرت بدهم اما با این شرایط امکانش تا این لحظه فراهم نشده.
خدا هم به ما هدیه داد و این خیلی زیبا بود
او در مورد انتهای کنسرتش گفت: دوستان هنرمندم وقتی به عنوان متخصصین به کارم نقد مثبت میدادند من خیلی خوشحال میشدم، و از طرفی هم مردمی بودند که با هیجان و انرژی زایدالوصفی از سالن کنسرت بیرون میرفتند. وقتی من آن ها را می دیدم که از شادی لبریز بودند٬ این بهترین پاداش برای همه زحمات من و همکارانم در طول این مدت بود. در دو شب پس از پایان کنسرت وقتی از تالار بیرون آمدیم باران میبارید و انگار خدا هم خوشحال بود و به ما هدیه داد.
موسیقی سیاهپوستان سرشار از حرکت است
وی ضمن اشاره به اینکه موسیقی سیاهپوستان سرشار از حرکت است، تصریح کرد: علت وجود حرکات در کنسرت، سنت این نوع موسیقی است. در واقع ما چیزی را اختراع نکردیم٬ موسیقی سیاه پوستان در ذات خودش سرشار از حرکت است. پس وقتی ما میخواهیم گاسپل اجرا کنیم باید همراه با حرکات باشد به همین علت ما از یک متخصص دعوت کردیم تا به ما نشان بدهد که ما چطور باید این حرکات را اجرا کنیم و بانو گلاب آدینه با حضور پر از انرژی و قلبی باز به ما کمک کردند تا این کار به بهترین شکل خود انجام شود.
در کنار روشندلان موسیقی ما رنگ دیگری گرفت
رهبر گروه آنسامبل مسایا در مورد همکاری با روشن دلان گفت: حضور روشن دلان در این کنسرت علتهای زیادی دارد که مهمترین آن نو آوری و خلاقیت است و روشندلان انسان های بسیار عزیزی هستند که کار کردن با آن ها کنسرت را از نظر معنوی غنی تر کرد.
هانیبال یوسف در پایان خاطرنشان ساخت: «امید» مهمترین پیام این کنسرت بود؛ سرود سپید امید در تنگ نای سیاه تاریخ.
گفتگو از: بهنود اشکانی