یادداشتی بر تصویرگری معاصر؛
تصویرسازی، هنر نقش آفرینی و خلق جلوهای برای نوشتار
تاريخ : سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۹
تصویرسازی در معنای اصیل خود، هنر نقش آفرینی و خلق جلوهای برای نوشتار است که از آن رهگذر میتوان بر مفهوم نوشتار وقوف یافت. تصویرگری در کلیه شاخههای علوم و فنون به مدد نوشتار آمده و مفهوم را بر مخاطب سهل می گرداند. از آنجا که تصویرگری در تحول فرهنگ و علم جامعه موثر است شایسته است به آن دقیقتر بنگریم.
تصویرگری در ایران به روزگار پیش از اسلام و دوران بهرام اول باز میگردد. روزگاری که پیامبری نو ظهور در میان ایرانیان میزیست. مانی، نامی آشنا برای تمام ایرانیان است. پیامبری که معجزه خود را در نقاشی میدانست. به عبارت دیگر آنچه امروز تصویرسازی میخوانیم. در داستانها آمده است: آنگاه که کتب مانی را در آتش سوزاندند؛ جویهایی از طلا و نقره از آن روان بود. تصویرسازی از همان زمان نه تنها برای نمایاندن مفهوم، که برای زینت بخشیدن به کتب در تمامی دوران ها و تمامی حکومتها به زیباترین شکل ممکن ظهور و بروز یافت. آنچه امروز تصویرگری مینامیم، ریشههای عمیقی در فرهنگ کتاب سازی ما دارد.
امروزه تصویرگری به چند گونه قابل تقسیم است: تصویرسازی علمی و تصویرسازی داستانی. تصویرگری داستانی خود به دو بخش عمده تقسیم میشود: تصویرگری افسانهای و تصویرسازی واقعی. تصویرسازی در ایران بیشتر به تصویرسازی رده سنی کودک و از نوع تصویرسازی داستانی تعلق دارد. تصویرگری کودک از آنجا محل اهمیت است که سبب تعالی اندیشه و توان ذهنی کودک میگردد. اما در این میان موانع و مشکلاتی این هنر را تهدید میکند که در این یادداشت به برسی گوشهای از آن میپردازیم.
تصویرگری برای کودکان از شاخههای مهم تصویرگری است که بر بدنه جامعه و آینده فکری یک ملت تأثیر میگذارد. تصویرگری از آن جا مهم به نظر میرسد که نقشی کلیدی در تفکر و اندیشه کودکان دارد و بر آینده آنان اثرگذار است. اما در این مسان آسیبهایی هنر تصویرگری را تحت تأثیر قرار میدهد، که می توان آنهای را به دو دسته طبقه بندی کرد؛ دسته اول مشکلات و مسائلی است که تصویرگری ایران را مورد تهدید قرار میدهد و دسته دوم مسائل و مشکلاتی است که از سوی تصویرگران بر این فن وارد میشود.
مشکلات و موانعی که بر هنر تصویرگری وارد میشود، اعمال سلیقه از سوی نویسندگان و ناشران وعدم اعتماد آنها به تصویرگر به عنوان صاحب فن است. مشکل دیگر عدم پرداخت دستمزد مناسب به تصویرگر است که در بسیاری از موارد این فن را تحت تأثیر قرار میدهد. مشکل دیگر که شاید بسیار مخرب است، در دست گرفتن بازار تصویرگری از سوی افراد متفرقه و ناآگاه به فن تصویرگری است. این مسائل به مشکلات وارد شده از سوی محیط خارج به مشکلات و مسائل ایجاد شده از سوی هنرمندان اضافه شده و هنر تصویرگری را دچار مشکلات فراوانی میکند. راز همنوایی هنر با مخاطب و دلنوازی هنر را میتوان نفوذ به دنیای مخاطب و همنوایی با خیال هنرمند است. اختلال در این همسانی آفتی است که تصویرگری را تهدید میکند.
تصویرگری ایران از تمامی این مسائل و مشکلات آسیب میبندد و ازین رو لازم است تا هنرمندان و مسؤلان به حل این معضل بپردازند. تمامی این موانع و مشکلات در راه تعالی تصویرگری در حالی است که تصویرگران ایرانی به حرفههای دیگر روی آورده و از طرق دیگر امرار معاش میکنند. دغدغه هنرمند دیگر بازار کار نیست و میتوان این امر را بزرگترین ضربه بر بدنه تصویرگری حرفهای در ایران دانست.
در تمامی نقاط دنیا و در جوامع پیشرفته شرط هنرورزی عشق به مخاطب و شناخت اوست. ضمن آن که این شناخت زمینه ساز تولید اثری مطلوب و حرفهای است. حال باید به برسی انگیزه های ذهنی هنرمند برای همخوانی با ذهن مخاطب پرداخت. مخاطب اثر هنری از فضایی ذهنی مخصوص به خود برخوردار است و اولین گام برای همگامی با او شناخت از ویژگیها و مختصات فکری اوست. ارتباط مستمر با مخاطبان ایجاد اثری مناسب با درونیات آنها را بر هنرمند آسانتر میگرداند و دغدغههای آنها را بر هنرمند روشن میسازد. ازین رو شناخت مخاطب به عنوان عامل کلیدی برای هنرمند ضرورت و الزام دارد.
علم به مقتضیات جغرافیایی و فرهنگی که مخاطب با آن پیوستگی دارد شرط دیگر برای مطلوب بودن اثر هنری است. هنرمند اثر هنری را با روحیات افکار، و جغرافیای زیستی مخاطب خود همسان میسازد و ازین رو خویش را با وی همسان و همآهنگ میسازد. این اصل در بسیاری مواقع مورد بی مهری قرار میگیرد و میتوان آن را اصل مهم ارتباط و اثرگذاری هنر دانست.
دانستن این نکات و یاداوری آن به مخاطب و هنرمند تا بدان حد ضروری است که بر اصول فکری و اندیشه نسل بعد تأثیر فراوانی دارد.