كارگردان فيلم «طبقه سوم» با اشاره به همزماني ساخت فيلم و اجراي نمايشنامه «مستخدم ماشيني» گفت: موافق اين نيستم كه فيلم «طبقه سوم» شبيه تئاتر «مستخدم ماشيني» است.
به گزارش هنر نیوز به نقل از فارس، نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي «طبقه سوم» با حضور «بيژن ميرباقري» (كارگردان)، «مصطفي محمودي» (منتقد) و «بهزاد صديقي» (مجري و منتقد) در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.
بنابراين گزارش، در ابتدا بهزاد صديقي از «بيژن ميرباقري» در مورد چگونگي شكلگيري فيلمنامه «طبقه سوم» سوال كرد كه وي در پاسخ، اظهار داشت: ابتدا اين توضيح را عرض كنم، قبل از اين كه فيلمبرداري كار آغاز شود با «سعيد قطبيزاده»، مصاحبهاي داشتم و او از من در مورد اين كار سوال كرد و من براي اين كه قصه را لو ندهم، يك شماي كلي را براي او بيان كردهام و ايشان به اين استنباط رسيد كه فيلم من شبيه تئاتر «مستخدم ماشيني» است و اين مصاحبه كه در رسانهها منتشر شد به غلط باب شد كه فيلم من شبيه تئاتر «مستخدم ماشيني» است. من اين موضوع را قبول ندارم چرا كه اين نمايشنامه نيز همزمان با ساخت كار اجرا شد.
فيلم «طبقه سوم» بر فضا دلالت دارد
كارگردان «ما همه خوبيم» در ادامه افزود: فيلم «طبقه سوم» بر فضا دلالت دارد و من اصولا به اين مسئله فكر ميكنم كه در جامعه كنوني ما، فضاي مشتركي وجود ندارد تا بتوانيم صادقانه با هم حرف بزنيم، كتابخانه داريم اما كتاب نميخوانيم، در نتيجه روز به روز مشاهده ميكنيم كه فرهنگ محاورهاي ما عوض ميشود، اما من دوست داشتم در يك طبقه راجع به فضاي كنوني جامعه حرفهايم را صادقانه بازگو كنم.
«طبقه سوم» جسورانه به لايههاي اجتماعي پرداخته
در ادامه اين نشست بهزاد صديقي از «مصطفي محمودي» در مورد فيلم «طبقه سوم» سوال كرد كه وي در پاسخ، خاطرنشان كرد: در ابتدا «بيژن ميرباقري» در مورد «مستخدم ماشيني» گارد گرفت، اما من ميگويم اگر اين دو را با هم مقايسه كنيم، هيچ اشكالي ندارد و قدم مثبتي است.
اين منتقد در ادامه افزود: در مورد فيلمنامه «طبقه سوم»،كارگردان و فيلمنامهنويس را بايد تحسين كرد چرا كه جسورانه به لايههاي اجتماعي ورود پيدا كردهاند و به نوعي زير ساختهاي امنيتي شهر ما را به نقد كشيدهاند.
محمودي بيان داشت: در ابتداي فيلم از يك مهماني جلوگيري ميشود و در گام بعدي به مسئله قاچاق انسان و مشكلات يك دختر جوان ميرسيم و در اين ميان پليس موجود در فيلم خيلي منفعل عمل ميكند.
محمودي تصريح كرد: چهار طبقه اين ساختمان موجود در فيلم را ميتوان به چهار نسل ما تشبيه كرد. طبقه اول را ميتوان نسل كهنسال ناميد، طبقه دوم نسل ميانسال، طبقه سوم نسل ميانه و در نهايت طبقه چهارم نسل جديد به شمار ميرود.
وي گفت: وقتي در طبقه دوم كسي وجود ندارد و خالي است و در طول فيلم بارها به آن تاكيد ميشود، ميتوانيم به اين برداشت برسيم كه ارتباط بين نسلها از ميان رفته و حالا با نسلي در فيلم مواجهايم كه از زندگي هراس دارند و به تاراج ميروند و در اين ميان هيچ كس به اين نسل توجه نميكند و اندكي علاقه، توجه و جدي گرفتن را نميبينم كه اگر اين اتفاق رخ دهد آن نسل يك ترميم روحي پيدا خواهد كرد.
محمودي ادامه داد: در مقطعي از فيلم «پگاه آهنگراني» در آغوش «مهناز افشار» جاي ميگيرد و آرامش نسبي را در چهره اين دختر ميتوان به راحتي ديد و حس كرد.
اين منتقد در ادامه افزود: در پايان هم به نظرم با اينكه دختر به صبح ميرسد اما هيچ روزنه اميدي وجود ندارد. فيلمنامه تلخ است اما ريزه كاري در آن رعايت شده است. در طول فيلم آدمها به هم اطمينان نميكنند در ابتدا داستان شايد پيش و پا افتاده است اما در انتها تلنگري به ما ميزند تا نقاط ضعف اجتماع خود را بهتر ببينيم و آن را بيشتر درك كنيم.
وي ادامه داد: شخصيتپردازي هم خيلي خوب است به طوري كه ما اسم دو كاراكتر اصلي را نميدانيم و اطلاعات مختصر و قطره چكاني از اين دو كاراكتر به ما ميرسد كه به طور مثال «مهناز افشار»، زني افسرده است و در قاچاق دختران فراري دست دارد و «پگاه آهنگراني» هم دختر جوان دانشجويي است كه متعلق به نسل هميشه معترض است كه معمولا خانوداه مستحكمي ندارد و حالا به پارتي آمده كه سرنوشت خود را نميدانند.
دوست داشتم در اين فيلم از ضربالمثلها استفاده كنم
در ادامه «بيژن ميرباقري»، گفت: دوست داشتم در اين فيلم روي جامعه كمي ريز شوم و شخصيتهايي كه خلق كنم با اينكه منفي هستند اما عمق داشته باشند و اين ديدگاه از زواياي مختلف گفته شود و در كنار آن پيام اين فيلم هم مدل روز باشد.
وي در ادامه افزود: من دوست دارم در فيلمهايم از ضربالمثلهاي قديمي استفاده شود و بر اساس كتابهايي كه خواندهايم، ديالوگ بگوييم و در خصوص پليس كه منفعل است هم ميتوانم بگويم كه اگر قرار است او در دل ماجرا به «پگاه آهنگراني» هم مظنون شود، داستان ما به انحراف ميرود و وارد فاز جديدي ميشد، اما من بر اين موضوع واقفم كه پليس ما بسيار باهوش هستند.
فضاي بسته و محدود در فيلم ميبينيم
در ادامه بهزاد صديقي از «مصطفي محمودي» در مورد ساختار فيلم سوال كرد كه وي در پاسخ گفت: در اين فيلم ما شاهد يك فضاي بسته و محدود هستيم كه در يك تك لوكيشن ماجرا ميگذرد و در اين فضاي 100 متري ما شاهد دوربين روي دست و نماهاي متوسط هستيم و به همين دليل است كه ساختار، ريتم تندي را طلب ميكند و با جامپ كاتهاي سريع همراه است تا تماشاگر احساس خستگي نكند و «بيژن ميرباقري» به دليل ساخت تيزرهاي زياد در اين كار تبحر دارد و حرف خود را صريح ميزند.
محمودي ادامه داد: ما به ساختار مستند و گزارش گونه ميرسيم با دوربين به دل ماجرا ميرويم و دغدغه تك تك افراد را ميبينيم و در اين ميان طراحي صحنه و نور هم با فضاي فيلم همخواني دارد و نوع لباس «مهناز افشار» و «پگاه آهنگراني» نيز تيره بود و از دو نور آبي و زرد استفاده شده و بازيها هم خوب و كنترل شده است در نوع بازي «پگاه آهنگراني»، نوعي شيطنت وجود دارد كه اگر رها شود بازي وي نمودي ندارد، اما در اين فيلم كاملا حفظ شده است.
اين منتقد درباره بازي «مهناز افشار» نيز گفت: افشار شخصيت زن صاحبخانه را خوب ايفا ميكند كه چهره سنگي دارد و او هم خوب كنترل شده است. در اين فضاي بسته بازيگران تعيين ميكنند با فيلم همراه شويم يا خير كه خوشبختانه بازيها هم خوب است و حس فيلم را انتقال ميدهد.
وي گفت: گرههاي فيلم هم خوب درآمده است و اين فيلم گامي رو به جلو در كارنامه «بيژن ميرباقري» است ما من به شخصه فيلم «دوزخ برزخ بهشت» را دوست دارم اما بر اين اعتقادم كه او بهترين كار خود را هنوز نساخته است كه اميدوارم در آينده نزديك شاهد بهترين فيلم اين كار جوان باشم.
ساخت تلهفيلم كاري اقتصادي براي كارگردان است
در پايان اين نشست «بهزاد صديقي» از «بيژن ميرباقري» در مورد بازيها و ديده نشدن برخي آثارش سوال كرد كه وي در پاسخ، اظهار داشت: در بازيها ما دور خواني داشتيم و برداشت تك تك بازيگران استخراج شد و بازيها هم ما به ازاي بيروني داشت و خوشحالم كه فيلم يك دست درآمد درصورتي كه يك ماه شبكاري و كار طاقتفرسا داشتيم كه حفظ يكدستي كار سخت بود.
اين كارگردان در ادامه افزود: تلهفيلم راه نفس كشيدن و اقتصاد يك كارگردان است و در آن محدوديتي نيست و شما ميتوانيد در يك تايم حرفهاي بيشتري را بزنيد و با عموم مخاطب ارتباط داشته باشيد و مطالب متنوعتري را عنوان كنيد.
اين مراسم با اهدا لوح تقدير به مدعوين به اتمام رسيد.