جنگ با سنت‌های کهنه
به بهانه پخش «آلزایمر» از تلویزیون؛
جنگ با سنت‌های کهنه
فیلم سینمایی «آلزایمر» درعین رئالیست بودن قصه‌اش قابلیت جذب و همراه کردن مخاطب را با کمک تمام عناصر موجود در فیلم نامه‌اش و همچنین با کمک شخصیت های‌اش دارد و باعث همذات پنداری و آگاهی مخاطب نسبت به موضوعات روز می‌شود.
 
تاريخ : يکشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۲

فیلم سینمایی «آلزایمر» تا به امروز آخرین ساخته «احمد رضا معتمدی» در کسوت نویسندگی و کارگردانی سینمااست. این فیلم که در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را برای معتمدی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگری نقش اول مرد برای «مهدی هاشمی» را به ارمغان آورد، در ایام تعطلات نوروز امسال (۱۳۹۲) روی آنتن تلویزیون رفت. آلزایمر در سینماهای کشور سال گذشته اکران عمومی شد و گیشه متوسطی داشت و حدود یک سالی است که در جشنواره‌های مختلف بین المللی حضور چشم گیری دارد و موفق شده جوایزی را نیز کسب کند که از جمله می‌توان به کسب جایزه ویژه هیات داوران جشنواره تائورمینا ایتالیا اشاره کرد. در سال گذشته برخی‌ها ازاین فیلم به عنوان نماینده ایران در اسکار نیز نام می‌بردندکه این گونه نشد.
فیلم سینمایی «آلزایمر» داستان زنی به نام «آسیه» با بازی «مهتاب کرامتی» را روایت می‌کند که همسرش «امیرقاسم» طی حادثه‌ای مفقود می‌شود و سایر اعضای خانواده‌اش مرگ او را می‌پذیرند اما زن همچنان به بازگشت شوهر امید دارد و آن اندازه در باور خود راسخ و پابرجاست که با ورود مردی با بازی «مهدی هاشمی» که مشخصات همسرش را دارد تمام و کمال به پا می‌خیزد و به دفاع از او و در حقیقت اعتقاد و ایمان خویش می‌پردازد. اماهمه که نسبت به گفته آسیه شک و تردید دارند تلاش می‌کنند به هر طریقی که شده مرد را از خانه بیرون کرده و مانع ازدواج دوباره مرد و آسیه شوند. اما آسیه تا به اتنهای فیلم مرگ شوهرش امیر قاسم را باور ندارد. در عین حال برادر شوهرش «نعمت» با بازی «فرامرز قریبیان» که او را به عقد خوداش در آورده ولی چون آسیه زیر بار نرفته و خود را به دیوانگی زده است او را به آسایشگاه بیماران روانی منتقل کرده‌اند. در واقع آسیه با تصمیم خود یعنی پاسخ منفی به ازدواج با برادر شوهراش به جنگ با سنت‌ها و کهنگی می‌رود و در ادامه فیلم هم تاون این تصمیم را با بستری شدن در آسایشگاه بیماران روانی وجدی گرفته نشدن احساسات و زندگی‌اش از سوی دیگر می‌پردازد.
معتمدی در این فیلم اجتماعی خود به نوعی به نقد ساختارهای سنتی زندگی خانوادگی در ایران نیز می‌پردازد و یادآوری می‌کند که در جامع سنتی زندگی و آدم هابا افکار و عقاید سنتی به گونه‌ای در همدیگر طنیده شده‌اند که جدا دانستن هر کدام از یکدیگرمحال است. در این گونه جوامع برخی از سنت‌ها درست یا غلط از قدیم الایام ازسینه به سینه نقل شده‌اند و امروزه به عنوان یک سری اصول زندگی از سوی برخی‌ها به خصوص در شهرهای کوچک کمتر توسعه یافته مورد استفاده قرار می‌گیرند و در این گونه از جوامع به عنوان مثال طندگی مرد سالاری وجود دارد و اگر به هر دلایلی زن برادر کسی از دینا برود به هر دلایلی بردار آن شخص ولو دارای زن وبچه یا مجرد می‌تواند زن برادر متوفی را به عقد خوداش در بیاورد ودر این میان نظر خود زن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و بیشتر سخنان ریش سفیدان، فامیل و مردم در این خصوص اهمیت وارزش دارد وزن هم در اغلب موارد مجبور می‌شود برای حفظ آبرو با داشتن فرزندی احیانا نت به ازدواج اجباری از سوی برادر شوهر خود داده و در برخی از موارد ه زن برای خلاصی از این داستان یعنی ازدواج اجباری با برادر شوهر یا خودکشی می‌کند ویا اینکه در برابر تصمیمات همه ایستادگی می‌کند. به هرحال از سویی دیگر احمدرضا معتمدی به در فیلم آلزایمربه این موضوع مهم می‌پردازد و از سویی دیگر به منفعت طلبی آدم‌ها برای کسب سود نیز در این گونه شرایط بحرانی می‌پردازد. جایی که با پیدا شدن امیر علی پای ارث و میراث نیزبه میان می‌آید و همه به خصوص «محمود» با بازی «مهران احمدی» برادر کوچک آسیه دوست دارد این اتفاق نیافتد چون با نبود امیر علی او بیشتر می‌تواند از دارایی‌های خانودگی استفاده کند.
بنابراین می‌توان به جرات گفت که در شرایطی که سال هاست سینمای ایران مشکل بزرگی به نام فیلمنامه را تجربه می‌کند، نقطه قوت فیلم آلزایمر فیلمنامه آن می‌باشد. که معتمدی توانسته داستانی رئال، اجتماعی و قابل باور، قدرتمند و به دور از موضوعات سطحی و یک بار مصرف برای مخاطب مشکل پسند امروز سینمای ایران به نگارش در بیاورد و قصه‌ای را برای مخاطب تعریف ‌کند که در عین رئالیست بودن قابلیت جذب وهمراه شدن مخاطب را تا به انتهای فیلم داشته باشد. فیلمنامه‌ این اثربه کمک جهان بینی داستانی خویش و با بهره‌گیری از تمام عناصر موجود در دارم نویسی و با ساختارقانونمند خود و همچنین با کمک شخصیت‌های طراحی شده دقیق خود به درستی و به کمک ایجاز در دیالوگ‌ها، تصاویر و ضرباهنگ متناسب موقعیت‌هایی را برای مخاطب به وجود آورده و باعث همذات پنداری و آگاهی مخاطب نسبت به کارکتر‌ها و داستان فیلم می‌شود.
نکته جالب در این فیلم این است که طنز و شوخی‌های موجود که با ظرافت در دل قصه فیلم گنجانده شده، از هر گونه ابتذال، سطحی نگری وناهنجاری به دور هستند وارتباط به جا و درستی با کلیت داستان فیلم دارند وحجم زیادی از این طنز و شوخی‌های فیلم نیز بر عهده بازیگر توانایی مانند «مهدی هاشمی» که توانسته به درستی به عنوان یک بازیگر خلاق از پس این گونه سکانس‌های جدی و در عین حال با موقعیت طنز برآید. مهران احمدی و فرامرز قریبیان نیز در این فیلم حضور چشم گیری دارند و شخصیت‌هایی قابل باور را برای مخاطب به نمایش می‌گذارند. به همین دلیل می‌توان گفت که موقعیت‌ها، اتفاقات و کارکترهای مختلف فیلم کاملا به جا و مناسب در کلیت ساختاری فیلم در همدیگر تنیده شده‌اند و تا به آخر می‌توانند مخاطب را با خود همراه کنند.

کد خبر: 56039
Share/Save/Bookmark