گذری بر آثار محمود جوادی پور؛
سادگی رنگ های جوادی پور، تجسد لطافت اشعار نیما
استاد محمود جوادی پور یکی از پیشگامان نقاشی نوگرای ایران کمتر از ده روز قبل، هنر ایران را تنها گذاشت. همین موضوع سبب شد تا نگاه دوباره به آثار او را بهانه یادبودش کنیم.
تاريخ : دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۰۹
آثار «محمود جوادی پور» سرشار از صداقت و صمیمیتیست که در جهان معاصر کمتر نظیری می توان برای آن یافت. در واقع ذهنیات این هنرمند را که بیشک سرچشمه خلق آثارش بوده از چند جنبه می توان بررسی کرد. نخستین جنبه از رویکرد او به نقاشی بی شک سادگی فرم هاست. این حقیقت که آثار نقاشان نوگرای ایران همه از یکدیگر متاثر بوده است را نمی توان انکار کرد.
در واقع سادگی آثار «محمود جوادی پور» را به سادگی می توان با فرمهای استیلیزه شده و ساده «احمد اسفندیاری» شبیه دانست. از سوی دیگر سطوح هندسی و خلاصه شده آثار هوشنگ کاظمی ازین سادگی قابل تفکیک نیست و به یقین می توان گفت این رکن یعنی سادگی، رکن غالب بر آثار این هنرمندان گرانسنگ است. این سادگی نه به معنای نگاه سهل انگارانه بر فرم های طبیعی که به معنای شیوه متمایز این هنرمند از روح دوران خویش است. نه تنها «محمود جوادی پور» بلکه هنرمندان هم سو با او نیز ازین سادگی به همان شکل که بیان شد بهره بردند و همین موضوع متمایز کننده آثار و تفکر آنان از پیروان مکتب کمال الملک است.
آثار «محمود جوادی پور» از نظر دیگز نیز قابل تامل است و آن اثربخشی هنرمند از جریان های اجتماعی هم عصر اوست. به یقین تعلیم ادبیات نزد استادی هم چون نیما یوشیج، ذهن هنرمند را چنان پالوده و به خلوص رسانده است که او را قادر به نمایش خلوص و سادگی تا این میزان ساخته است. در تمامی آثار«محمود جوادی پور» یک نگاه روستایی مأبانه قابل تشخیص است. علاقه او به نمایش صحنه های روزمره زندگی مردم در یک بازارچه و با نمایش تعداد متعددی از ظروف سفالین در یک کارگاه کوزهگری شاید ردپای اندیشه های نیما در آثار نقاشی اوست. رویکردی که مشابه آن را در آثار اسفندیاری نقاش شهیر ایرانی می توان یافت.
اما فراتر از این دو موضوع یک خصوصیت بارز در آثار این هنرمند دیده می شود و آن نمایش بدون حذفِ خشونت قلم مو بر ضمیر رنگ است. آنچنان که در آثار متقدم این نقاش گرانمایه می توان دید؛ تاکید بر نمایش ظربه های قلم مو و عدم محو کردن آنها است.به باور من این بروز نشانگر طغیانِ شورِ هنر در وجود جوانیست که به تازگ پای در عرصه هنر گذاشتهاست و به وادی نقش و رنگ گام نهاده. نشانههایی که در آثار سالهای دهه بیست او می توان یافت، و هیاهوی او را نشان می دهد. این نشانهها در میانه سالهای دهه سی، یعنی در همان سالها که به تحصیلات آکادمیک نقاشی پرداخته، به لطافت می گراید و در ضمیر رنگ های پخته و نقوش مستحکم نقاش جوان آرام میگیرد.
آثار نخستین او در سال های دهه بیست، بیشتر معطوف به نمایش چهره و پیکره است. اما این تمایل در سالهای دهه سی به طبیعت میل میکند و بعدها در میانه دهه چهل، در گیر و دار هنرمند برای نمایش معماری و پیچو خمهای آن، رفته رفته کمرنگ میشود.
آثار «محمود جوادی پور» در دهه پنجاه، وارد مرحله ای تازه می شود. تجربیات تازه هنرمند در مجموعهای آرام، با رنگ های کم تعداد در نمایش زمستانی سرد، شاید به تجسم اندوه هنرمند از پس سالها تجربه و گذر از لحظه های جوانی او پیوند خوردهاست.
در دهه های هفتاد و هشتاد، آثار هنرمند سالخورده همچون ایامی که بر او گذشته، رنگی از پختگی گرفته و به آرامش گرویده است. در آثار دو دهه اخیر او خبری از التهاب پیکره های دهه بیست و منظره های هیجان دهه سی و پیچیدگی های معهود در نمایش معماری در دهه چهل نیست. هنرمند فارغ از آنچه بر او گذشته است؛ اکنون به ثباتی در رنگ و نقش رسیده که حاصل هفتاد سال غوطه ور شدن اندیشهاش در عالم هنر است. به واقع می توان گفت، محمود جوادیپور آثاری به گستره یک قرن تحول در نقاشی نوگرای ایران پدید آورد و مثالش را پس از او کم تر می توان در تاریخ یافت.