بخشي از فرهنگ كه از شيوة رفتارهاي عمومي مردم ساخته ميشود؛
تئاتر و توسعه فرهنگ در بخش عمومی
تاريخ : سه شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۱۴
تئاتر میتواند یکی از هنرهایی باشد که فرهنگ عمومی را در هر ملتی شکل و ارتقاء میدهد. اما در ابتدا باید بدانیم فرهنگ عمومی چیست و تئاتر چگونه میتواند این مهم را انجام دهد. در فصلنامه شورای فرهنگ عمومی درباب فرهنگ عمومی آمده : «در تعريف فرهنگ عمومي، دو جهت « عيني » و «اعتباري» نقش دارند . نميتوان در تعريف «فرهنگ عمومي » مبنا و تكيهگاه را صرفاً مبادي خارجي عيني قرار داد. در تعريف الفاظي همچون « خورشيد »، « زمين »، « انسان »، « كتاب »، ... با توجه « آنچه هست »، ميتوان به تعريفي دست يافت و اغراض و اعتباريات، در اين تعارف، تأثيري ندارند. در اين موارد، هيچ جهت قراردادي و اعتباري درتعريف وجود ندارد. البته الفاظ، وضعي واعتباري است اما براي رسيدن به تعريف حقيقي اين گونه مفاهيم، جهات اعتباري تأثيري ندارد . […] اما در تعريف « فرهنگ عمومي » يك جهت اعتباري و قراردادي وجود دارد كه نميتوان از آن خلاص شد . پس در پاسخ به اين سئوال كه «فرهنگ عمومي چيست ؟همه پاسخ از عينيات وواقعيات برنميخيزد، بلكه بخشي از پاسخ هم از اين ناشي ميشود كه ما فرهنگ عمومي را چه ميدانيم؟ در نتيجه تركيبي از واقعيت و اعتبار، تعريف فرهنگ عمومي را ميسازد، كه البته همين وضعيت در تعريف « فرهنگ » هم وجود دارد.
اما در هفت تعریف فرهنگ عمومی آمده: ا - فرهنگ عمومي عبارت است از بخشي از فرهنگ كه از شيوة رفتارهاي عمومي مردم ( يا عرف جامعه) ساخته ميشود يا تأثير مشهود ميپذيرد . 2ـ فرهنگ عمومي »، عناصري از فرهنگ است كه عامه مردم در كيفيت آن نقش دارند . 3ـ فرهنگ عمومي، مؤلفهها و ابعادي از فرهنگ است كه : « شامل عمومي مردم ميشود و همگان با آن سروكار دارند » ويا « عموم مردم نسبت يه آن حساسيت و شناخت دارند » ويا « زندگي عمومي مردم را مستقيماً تحت تأثير قرار دهد» 4ـ ظواهر و مظاهري از كيفيت فرهنگي جامعه، كه در معرض عموم قرار ميگيرد ، «فرهنگ همومي » است . 5ـ فرهنگ عمومي عبارت است از « عرصههايي از فرهنگ » كه عموم جنبهها و عرصه هاي زندگي مردم را تحت تأثير قرار ميدهد ( يا عرصههاي فراگير و عام فرهنگي )6ـ فرهنگ عمومي مؤلفه هائي از فرهنگ است كه تأثير ات آن عام و فراگير باشد. 7ـ وجوه وعناصر فرهنگي مشترك بين عامه مردم جامعه ، فرهنگ عمومي است .»
«از آنجا كه هنر بخشي از فرهنگ قلمداد ميشود، طبيعتاً و بهطور سيستمي با ديگر عناصر و اجزاي فرهنگ ارتباطي متقابل مييابد. اين ارتباط، البته ارتباط ديالكتيكي جزء با جزء و جزء با كل خواهد بود؛ يعني ارتباط يك عنصر فرهنگي با ديگر عناصر فرهنگي و تاثير و تاثر آنها با يكديگر و نيز ارتباط تئاتر با فرهنگ كلي و عمومي و تاثير و تاثر اين دو در يكديگر است. همين ويژگي تاتر است كه آن را تا سطح نياز فرهنگي جامعه ارتقا ميدهد. چرا كه در چنين جايگاهي تاتر ميتواند بخشي از ارزشهاي فرهنگي جامعه را بازتوليد كند. علاوهبر اين كه تئاتر به عنوان يك عنصر فرهنگي از توانايي بالايي در انتقال ارزشهاي عام بشري برخوردار است. اختصاص داشتن و اختصاص يافتن آثار بزرگ در تئاتر زاده چنين كاركردي در اين هنر است. ارزشهاي عدالتخواهي، انساندوستي، پرهيز از رذايل اخلاقي مانند دروغ و نيرنگبازي، نبود عاقبت «خير» در نامردمي و ناجوانمردي و مردم دوستي از جمله ارزشهايي است كه در بسياري از نمايشنامههاي جهاني ترويج ميشود؛ ارزشهايي كه تعلق به مرز و بوم خاصي ندارد و در آثار حكماي ايران زمين نيز به وفور قابل ملاحظهاند. چنين نقشي را تئاتر، بيشتر و پرتوانتر ميتواند براي فرهنگ انجام دهد. اگر متون نمايشي مناسب و ماندگاري در چارچوب فرهنگ يك مرز و بوم تدوين شود، آن متن ميتواند دردورههاي گوناگون، ارزش مورد نظر فرهنگي مستقر در خود را به تناوب باز توليد كند. در فرهنگ ايراني به جهت غناي حكمي متون كهن به صورت بالقوه چنين امكاني وجود دارد. از اينرو، به صورت بالقوه و نظري، تاتر ميتواند به عنوان عنصري فرهنگي نقش ايفا كند و بخشي از نياز جامعه را با بازتوليد ارزشهاي فرهنگي برآورده نمايد و به تدوام حيات فرهنگي جامعه مدد رساند. علاوه بر اين، تاتر به جهت جايگاه ويژهاش در حوزه فرهنگ، به خوبي ميتواند به نياز گفت و گوي فرهنگي پاسخ دهد. اين نياز در دو سطح قابل مشاهده است: يكي در سطح روابط بين اقشار اجتماعي جامعهاي مشخص تا از اين طريق از يك سو ارزشهاي مشترك تعالي يابند و از سوي ديگر با بيان تفاوتهاي اجتماعي، سطح و آستانه رواداري بين افراد و گروههاي مختلف افزايش يابد. نياز ديگر در سطح بينالمللي مشاهده ميشود. روابط فرهنگي بين ملتها از طريق تبادل عناصر و كالاهاي فرهنگي شكل ميگيرد كه تاتر در اين ميان ميتواند روابط متقابل مثبتي را سامان دهد.»(توسعه تئاتر، ضرورت و راهکارها 1388. منتظری، علی.انتشارات نمایش)
پس تئاتر در فرهنگ عمومی تنیده شده است و فرایند فراگیر هر تحرک فرهنگی با تئاتر میتواند بالندهتر و شکوفاتر شود.