انتشار «تاریخ ملل» و «نقد عقل محض»
ترجمه کتابهای «تاریخ ملل» و «نقد عقل محض» منتشر شد.
تاريخ : سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۹
به گزارش هنرنیوز، کتاب «تاریخ ملل (چگونه ملتها شکل گرفت)» نوشته پیتر فورتادو با ترجمه مهدی حقیقتخواه، در ۳۲۶ صفحه، با شمارگان ۱۶۵۰ نسخه و قیمت ۳۰۰۰۰ تومان در انتشارات ققنوس منشر شده است.
مصر، هندوستان، ایران، یونان، چین، ایرلند، اسپانیا، فرانسه، روسیه، جمهوری چک، لهستان، مجارستان، ترکیه، برزیل، مکزیک، هلند، سوئد، بریتانیای کبیر، ایالات متحده، استرالیا، غنا، فنلاند، آرژانتین، کانادا، ایتالیا، ژاپن و آلمان ۲۷ کشوری هستند که فورتادو در کتاب خود درباره تاریخ آنها نوشته است.
در پیشگفتار این کتاب آمده است: «... این کتاب به ناگزیر بازتابدهنده دلمشغولیهای زمان کنونی است. نمیتوان آن را تاریخ جهان نامید، بلکه گزیدهای است از تاریخ ملل که با این باور فراهم آمده است که اجرای موفقیتآمیز یک دیدگاه یکجانبه، یک برنامه کار فراگیر اما یکجانبه، در عصر چندکانونی پسامدرن ما، نه شدنی است و نه پسندیده. هدف دیگر این کتاب کندوکاو در دریافت همگانی از تاریخ در گوشه و کنار دنیاست و از تاریخدانان برجسته و دیگر نویسندگان کارآمد میخوهد از چارچوبهای معمول ارجاعی خود پا را را فراتر بگذارند و درباره تاریخ کشورشان بدان گونه که در فرهنگ سرزمینشان به وسعت درک میشود بنویسند.»
***
کتاب «نقد عقل محض» نوشته ایمانوئل کانت و ترجمه بهروز نظری، در دو بخش «آموزه استعلایی عناصر» و «آموزه استعلایی روش» در ۷۶۷ صفحه با شمارگان ۱۶۵۰ نسخه و قیمت ۵۵۰۰۰ تومان در نشر یادشده به چاپ رسیده است.
در پیشگفتار کتاب آمده است: «عقل بشر در یکی از انواع شناختهای خود این تقدیر بهخصوص را دارد که پرسشهایی برایش مطرح میشوند که عقل نمیتواند از آنها چشم بپوشد، زیرا این مسائل به وسیله خود طبیعتِ عقل در برابرش نهاده شدهاند؛ اما عقل قادر به پاسخ به آنها نیست، زیرا این پرسشها از کل ظرفیت عقلِ بشری فراتر میروند.
عقل بیآنکه مقصر باشد، گرفتار این سردرگمی میشود. او از اصولی (بنیادین) شروع میکند که کاربرد آنها در جریان تجربه اجتنابناپذیر است، و در عین حال این کاربرد به وسیله تجربه از تضمین کافی برخوردار است. عقل با این اصول بنیادین (همانطور که طبیعتش اقتضا میکند) همواره بالاتر و به طرف شروط دورتر میرود. اما وقتی عقل متوجه میشود که به این شیوه فعالیتش همواره باید ناقص بماند، و لذا پرسشها هرگز متوقف نمیشوند، آن گاه خود را مجبور میبیند به اصولی (بنیادین) پناه ببرد که از همه کاربردهای ممکن تجربه فراتر میروند، و در عین حال، آنقدر قطعی به نظر میرسند که حتی فهم مشترک و متعارف انسان با آنها موافق است. اما عقل از این طریق به درون ابهام و تناقضات درمیافتد، و از آنها میتواند نتیجه بگیرد که باید جایی در خودِ مبنا خطاهایی پنهانی وجود داشته باشد، با این همه، این عقل نمیتواند این خطاها را کشف کند؛ زیرا اصولی (بنیادین) که عقل آنها را به کار میگیرد، چون از مرزهای کل تجربه خارج میشوند، دیگر هیچگونه محک تجربیای را به رسمیت نمیشناسند. عرصه نبرد این منازعات بیپایان، متافیزیک خوانده میشود.»