مقایسه بیضایی با فردوسی توسط استاد ادبیات دانشگاه لندن
تمجید از بهرام بیضایی در دانشگاه یو سی ال ای لندن
 
تاريخ : دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۰
دکتر سعید طلا جوی استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه لندن به تازگی در برنامه ای دردانشگاه یوسی ال ای لندن و در مراسمی که به بهانه بزرگداشت بهرام بیضایی برگزار شد به تمجید از این کار گردان مطرح سینماو تئاتر ایران پرداخته است .

اجرای نمایش آرش توسط دانشجویان انگلیسی

اجرای نمایش «آرش» توسط دانشجویان انگلیسی دانشگاه ردینگ، بخش دیگری از این برنامه بود

به گزارش هنر نیوز به نقل از پارس توریسم ،در این نشست که باحضور علاقه مندان این کار گردان مطرح برگزار شد مطالب قابل توجهی عنوان شد که درزیر می آید :

نابغه ای به اسم بیضایی

در گزارشی که برخی رسانه های اینترنتی از این برنامه منتشر کرده اند آمده است :در این جلسه از سوی سعید طلاجوی بیضائی به عنوان نابغه‌ای معرفی شد که طی سال‌های دراز هیچ وقت نومید نشده و به قول آقای طلاجوی زمانی که غلامحسین ساعدی، عباس نعلندیان و بیژن مفید درگذشتند یا به مرگ خودخواسته تن دادند، بیضائی با جدیت و به طور «سیستماتیک» به کارش ادامه داد: «او ابتدا از نقالی در کارهایش استفاده کرد، سپس از خیمه‌شب بازی، بعد از تخت حوضی، بعد تعزیه و سپس همه‌ی آنها با یکدیگر.»

مذاکره ای بین گذشته وحال

دکتر طلاجوی در ادامه گفته بیضائی طی دوره‌های مختلف به سیاست توجه نکرد، چرا که می‌داند مشکل، مشکل فرهنگی است. او گفت بیضائی مذاکره‌ای را بین گذشته و حال پیشنهاد می‌دهد و ارتباط با فیلم‌های او آسان است، اما درک آنها آسان نیست.

بیضایی به مثابه فردوسی

طلاجوی درادامه صحبتهای خود اضافه کرد کاری که بیضائی با زبان می‌کند، مانند کاری است که فردوسی با زبان کرده است. طلاجوی همچنین اشاره کرد که بیضائی اولین کسی است که در سفر و عمو سیبیلو درباره‌ی بچه‌ها فیلم ساخته است. همچنین در زمانه‌ای که کلاه مخملی‌ها قهرمان بودند، قهرمان او، آقای حکمتی روشنفکر است که می‌خواهد با جامعه‌اش ارتباط برقرارکند. به گفته این استاد دانشگاه : «همه این‌ها بیضائی را بی‌همتا می‌کند.»

نمایشی که انسان را به یاد شکسپیر می اندازد

در جلسه‌ی پرسش و پاسخ با بازیگران و کارگردان این نمایش، یکی از بازیگران دختر این نمایش گفت که نثر آرش او را به یاد شکسپیر می‌اندازد و یکی دیگر از بازیگران نمایش که درباره‌ی تآتر چین تحصیل کرده بود، به شباهت‌های تآتر چین و این نمایش اشاره‌ی مختصری داشت.

یکی دیگر از سخنرانان با نام دکتر پروشوت کلامی، حرف‌هایش را با اشاره به پروژه‌هایی از بیضائی که مجوز نگرفتند آغاز کرد. او گفت بیضائی در هر دو دوره‌ی شاه و پس از انقلاب، شرایط سیاسی مطلوبی نداشته و مانع‌تراشی‌های زیادی را تحمل کرده و جلوی برخی از کارهای او گرفته شده است. او از جلوگیری اجرای «ندبه» در سال ۱۳۵۵ آغاز کرد، اما اندکی پیش از آن هم نهایت تلاش بیضائی برای ساخت «حقایق درباره‌ی لیلا دختر ادریس» کاملاً بی‌نتیجه ماند و بیضائی در صفحه اول کتاب چاپ شده‌ی این فیلم‌نامه می‌نویسد:«هر کسی در هر مقامی کوشید تا این فیلم ساخته نشود!»

مردی که حاضر نیست باج بدهد

در بخش پرسش و پاسخ یکی از حضار پرسید که چرا بیضائی به اندازه‌ی کیارستمی و برخی دیگر از فیلم‌سازان ایرانی در جهان شناخته شده نیست. دکتر سعید طلاجوی در پاسخ به پیچیده بودن و آمیخته بودن فیلم‌های بیضائی با فرهنگ ایران اشاره کرد و این که او حاضر نیست باج بدهد و فیلمش را برای جشنواره‌های جهانی آسان‌فهم‌تر کند.

بیضایی مهمترین چهره روشنفکری

اما «وحید» یکی از سخنرانان، گفت طی سال‌ها مرکزی که در ایران مسئول روابط خارجی سینمای ایران و فرستادن فیلم‌ها به جشنواره‌های جهانی است هیچگاه روی خوشی به فیلم‌های بیضائی نشان نداده است. با این حال او اشاره کرد که در داخل ایران عکس این ماجرا صادق است و پس از مرگ احمد شاملو، بهرام بیضائی مهم‌ترین چهره‌ی روشنفکری ایران محسوب می‌شود.

چندی پیش نیز دانشگاه یو سی ال لندن با همکاری بنیاد میراث ایران در برنامه‌ریزی ویژه‌ای، چهار فیلم بعد از انقلاب مهرجویی را در مجموعه نشست‌های هفتگی از منظر ادبیات تطبیقی مورد بررسی استادان سینما و ادبیات در دانشگاه لندن قرار داد.

دکتر سعید طلاجوی، استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه لندن که این برنامه زیر نظر او برگزار ‌شد بعدها درگفت وگویی بامهرداد قاسمفربه تمجید از سینمای مهرجویی پرداخته بود.

اودر بخشهایی از گفت وگوی خود عنوان کرده : در سینمای ما آقای مهرجویی یکی از سردمداران اقتباس است.من دو سه تا از کارهای ایشان را با اقتباس‌های دیگری که در دنیا در مورد آثار ادبی رخ داده است مقایسه کردم.مثلاً فرض کنید نمایشنامه خانه عروسک از هنریک ایبسن که آقای مهرجویی این قصه را با نام فیلم سارا بازسازی کرد در دیگر کشورها هم مورد اقتباس در سینما قرار گرفته است. اما فیلم ایشان یکی از بهترین فیلم‌هایی است که با نگاهی به این اثر ساخته شده است.

قصه پستچی اثر بوخنر که ایشان قبل از انقلاب به فیلم تبدیل کردند نیز یکی از اقتباس‌های مورد توجه من است. به این دلیل تصمیم گرفتم در مورد کارهای ایشان برنامه‌ای بگذارم که کارهایی از این کارگردان را که خوب کار شده‌اند و با اقتباس از رمان‌های غربی ساخته شده‌اند بررسی کنم که البته این ارزیابی در کنار یکی از کارهای ایشان که از یک داستان ایرانی اقتباس شده است انجام می‌شود.

درباره تاثیرات هامون

این استاد ادبیات درادامه گفته : برای انتخاب یک کار ایرانی از آقای مهرجویی هامون مورد توجه من بود. هامون فیلمی است که خیلی طرفدار داشت و تأثیر زیادی روی مردم و به خصوص بر روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی باقی گذاشت.

این تأثیرگذاری دلایل بسیاری داشت. چون پایان یافتن یک دوره از روشنفکری را در ایران نشان می‌داد .شاید به پایان رسیدن دوره چپ‌گرایی و یا حتی دوره انقلابی را نشان می‌دهد و رفتن به سوی یک درویش مآبی و عرفان مسلکی خاص که در آثار مهرجویی بیشتر یک اگزیستانسیالیسم است. یعنی نوعی عرفان که ترکیب عرفان غرب و شرق است.

درباره رابطه رمان وفیلم

دکتر سعید طلاجوی درادامه افزوده است : شما وقتی رمان معروف سال بلو را می‌خوانید می‌بیند که یک رمان قابل توجه و بزرگ است. معمولاً وقتی یک رمان به فیلم تبدیل می‌شود همه می‌گویند فیلم ضعیف‌تر از رمان عمل کرده است. دلیل این موضوع هم یک مسئله ریشه‌ای است.توجه کنید که وقتی شما یک رمان را قبل از دیدن فیلم آن می‌خوانید. تخیل شما به شما اجازه می‌دهد که به بهترین نحوی آن را تصویر کنید. وقتی آن تصاویر تبدیل به فیلم می‌شود به نوعی فقط تعبیر و تخیل یک نفر است. معمولاً در حوزه اجرا هم مسئولیت‌ها و محدودیت‌هایی وجود دارد. به خاطر همین است که تخیل خواننده در رمان قوی‌تر از فیلم عمل می‌کند و فکر می‌کند که طبعاً رمان، بهتر از فیلم است.

شاید یکی از دلایل اصلی که اقتباس از رمان برای ساخت فیلم را تبدیل به ریسک می‌کند، همین باشد.

اما در مورد آقای مهرجویی، شما اگر ندانید که خانه عروسک چه داستانی است، حتی شک هم نمی‌کنید که این یک داستان غیر ایرانی باشد. او داستان را به نوعی درون فرهنگی می‌کند تا به یک فیلم کاملاً متفاوت تبدیل می‌شود. در این فیلم جلوه‌های ویژه و عناصر فیلمی بسیار قوی عمل می‌کند. ممکن است در مراحلی، مهرجویی نیمه موفق عمل کند اما در هامون و در سارا او بسیار موفق عمل کرده است.

درخت گلابی

این استاد دانشگاه درادامه افزوده :مهرجویی در داستان درخت گلابی، یک داستان مختصر را تبدیل به یک داستان بزرگ می‌کند. در بانو هم به همین نحو.

یکی از دوران اوج سینمای ایران در دهه پنجاه بود که هنرمندان به آثار ادبی روی آورده بودند. مثلاً شازده احتجاب و شوهر آهو خانم از روی بزرگ ادبی فارسی اقتباس شده‌اند.

اشاره به بهرام بیضایی

دکتر طلا جوی درادامه صحبتهای خود به بهرام بیضایی نیز اشاره کرده وگفته :یکی از بزرگترین فیلمسازان ما، یعنی آقای بیضایی، به نحوی خودشان یک متفکر ادبی به حساب می‌آیند و از داستان‌های درون ذهنی خودشان فیلم می‌سازند.

تفاوت فیلمهای قبل وپس از انقلاب

این استاد دانشگاه همچنین درباره تفاوت فیلمهای قبل و پس از انقلاب مهرجویی گفته :در این میان چند نکته وجود دارد. مقداری از این تفاوت‌ها به ویژگی‌های دستوری قبل و بعد از انقلاب برمی‌گردد. دستور زبان ما در این دوره عوض شد. همچنین به خاطر محدودیت‌هایی که در نمایش مسائل جنسی و عاشقانه و روابط مابین زن و مرد وجود دارد طبعاً بعد عرفانی در آثار وی بیشتر مطرح می‌شود.

فیلم‌های بعد از انقلاب ایشان طبعاً محتاط تر است. به خصوص در فیلم هامون که فیلم شجاعانه‌ای هم بود می‌توانست روابط عاشقانه بیشتر مطرح شود همان طور که اگر به یادتان مانده باشد در فیلم آقای پستچی او که پیش از انقلاب ساخته شد این مسائل ذکر می‌شود. ولی در اینجا چنین چیزهایی نمی‌بینید.

قوی تر شدن جنبه های عرفانی

وی درادامه تاکید کرده :کارهای مهرجویی افت خاصی نکرده است ولی جنبه عرفانی در آثار او قوی‌تر شده است. بخصوص در فیلم‌هایی که در اواخر دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ ساختند این بعد عرفانی به طور پررنگ وجود دارد و از آن حمایت هم می‌شد. این روند ادامه یافت تا اینکه ایشان نسبت به مسائل زنان جامعه حساس شدند.

در آن زمان بود که این بعد عرفانی به تدریج کنار رفت و در کنارش سردرگمی روشنفکر و هنرمند خلاق و قربانی شدنش به نحوی و قربانی شدن زن به شکل دیگری، در آثارش مشهود و نمایان شد. ایشان با زمان پیش رفتند. مباحث جدی و خوبی را طرح کردند. طبعاً یکسری عناصر هم، مثل نمایش مسائل عاشقانه و جنسی، حذف شد.

پرهیز از طرح مسائل درگیر کننده

این استاد دانشگاه همچنین گفته :اگر هم این عناصر مطرح می‌شوند، مثل فیلم درخت گلابی، به صورت یک عشق بچگانه و پاک مطرح می‌شود. در واقع ایشان پرهیز می‌کند از طرح مسائلی که می‌تواند منجر به ایجاد درگیری برای فیلمش بشود.

سنتوری ونمایش برجسته تر مشکلات

سنتوری از این لحاظ کمی گویاتر بود. فکر می‌کنم به دلیل تغییر شرایط فرهنگی در ایران بود و اینکه این روزها موضوعات و مشکلات روزمره‌ای مثل روابط مابین جوانان، ازدواج‌های ناموفق و طلاق در جامعه افزایش یافته است. مقداری از این مسائل در سنتوری مهرجویی هم به شکل برجسته‌تری نمایش داده می‌شد.

ذهنیتهای عمیق روانشناختی مهرجویی

اگر چه فیلم پستچی ایشان که قبل از انقلاب ساخته شد از یک اثر غیر ایرانی اقتباس شده بود. ولی گاو و دایره مینا این طور نیست. من تصور می‌کنم یکی از دلایل این مسئله وجود غلامحسین ساعدی است که ذهنیت‌های عمیق روانشناختی را در آثارش نشان می داده است، می‌دانید که ساعدی یک روانشناس بود، و این ذهنیت‌ها با دنیای ذهنی آقای مهرجویی همخوانی داشته است.

کمبود آثار مورد علاقه

مهرجویی بعد از انقلاب با کمبود آثاری که مورد پسندش باشد در ادبیات ایران مواجه می‌شود. همان طور که می‌بینیم وقتی اثری مثل بانو و درخت گلابی از خانم ترقی را می‌خواند که با جنبه‌های قوی مسائل ذهنی ایشان، مثل روشنفکر سردرگمی که خلاقیت خود را از دست داده است یا زنی که سردرگم است و هویت خودش را نمی‌یابد، همخوانی دارد به آن می‌پردازد.

یکی از مسائل مورد توجه مهرجویی، تاریخچه ملی انسان به عنوان هویت فردی اوست. در هامون می‌بینیم که در صحنه‌ای که او دارد نقشه را ورق می‌زند نقشه ایران کوچک و کوچکتر می‌شود.

ولی پس از انقلاب دلیل عمده روی آوردن او به آثار ادبی خارجی این بوده است که با یک نوع عدم وجود سلیقه ادبی مورد پسندش در داخل مواجه شده است. البته نباید این را هم از نظر دور بداریم که به طور کلی ایشان به آثار کسانی چون سال بلو و سلینجر علاقه‌مند است.

کد خبر: 11731
Share/Save/Bookmark