گذری بر عملکرد مرکز هنرهای تجسمی در یک سال و اندی که گذشت نشان میدهد که جشنوارههای مناسبتی پر تعدادی در این سال برگزار شد. دقت زیاد و هوش و واکاوی وافری نیاز ندارد که متوجه شویم جشنواره های مناسبتی که از بهار سال گذشته تا امروز برگزار شده؛ چندان ثمربخش و اثرگذار نبودهاند.
*برگزاری جشنوارههای مناسبتی بد نیست
در واقع برگزاری جشنوارههای مناسبتی فی نفسه بد نیست. اما باید هدفی درازمدت برای آن تعریف کرد و پس از برگزاری آن به یک نتیجهگیری کلی رسید. باید دانست که خلق اثر در یک حوزه تا چه حد ضرورت دارد و در صورت ضرورت بهتر است در کدام حوزه به آن پرداخت. تا بوده جشنوارههای مناسبتی در حوزه عکس و نقاشی برگزار شده و علت انتخاب این دو رشته برای کسی جای سوال نبوده! هیچ کس نمی پرسد که چرا مجسمهسازی و یا گرافیک محیطی هرگز موضوع ورکشاپ های مناسبتی نیست؟ چرا برای آثار خلق شده هدفی بالاتر از نگهداری در انبار در نظر گرفته نمیشود.
* سطح کیفی آثار نازل بود
جای دوری نرویم. در واقع آن گونه که قیاس آثار با مجموعههای خلق شده در همین تهران خودمان نشان میدهند؛ سطح کیفی آثار مناسبتی بسیار نازل بود. این موضوع با توجه به آنکه آثار خلق شده در سالهای اخیر تفاوتی با یکدیگر ندارند؛ واضح تر میشود. حقیقت این است که اثر هنری آنهم با موضوعی ویژه نیازمند تامل و صرف زمان از سوی هنرمند است تا اثری که از آن خلق میشود قابل اعتنا و ارزشمند باشد. مشکل اینجاست که آثار هنری به سبب محدودیت زمانی با تامل و ممارست مورد نیاز خلق نمیشوند و نمیتوان به آنها چندان اعتبار هنری داد. به سند آثاری که خلق شدهاند؛ باید اعتراف کنیم که نمیتوان نام اثر هنری بر آنها گذاشت. اثر هنری از بداعت و خلاقیت و تازگی برخوردار است و اجرای آن نیازمند دقت کافی است. در حالی که آثار خلق شده شتابزده و سردستی به نظر میرسند.
شرکتکنندگان تکراری که آثاری تکراری خلق کردند!
مدتهاست به کادر اجرایی و شورای سیاستگذاری جشنوارهها عادت کرده ایم و با اعلام فراخوان یک جشنواره میتوانیم حتی چشم بسته نام اعضای شورای سیاستگذاری؛ داوران و هیأت انتخاب آثار را حدس بزنیم. اما نکته ای که درباره جشنوارههای مناسبتی اتفاق میافتد حتی جالبتر هم هست. هنرمندان این مناسبتها هم تکرار می شوند و به تبع همین تکرار آثار تکراری خلق میکنند. بهتر است ازین بخش و آفتهایش بگذریم. چراکه ناگفته پیداست؛ اما نکته بالاتر نتیجهایست که از این جشنوارهها عاید هنر کشور میشود.
برآیند جشنوارهها نامکتوب ماند
بهتر است مسئولان وقتی جشنوارههای مناسبتی را به نیکی یاد میکنند و از کیفیت آثار سخن میگویند به دو سوال صادقانه پاسخ گویند. نخست آنکه بر چه مبنایی آثار خلق شده را ارزشمند میدانند و در قیاس مع الفارغ با کدام جشنواره سطح جشنوارههای مناسبتی را خوب ارزیابی میکنند؟ و دوم آنکه برآیند درازمدت برگزاری مکرر جشنوارههای مناسبتی و هزیننههای صرف شده در آن ها چیست؟ بهتر نیست هزینههای برگزاری ورکشاپهای مناسبتی را که برآیند آنها تولید آثار متوسط و حتی ضعیف است؛ به زخم دیگری زد؟ بهتر نیست جشنوارههایی چون جشنواره جوانان و دوسالانهها را پر و بال داد و بودجه های این جشنوارهها را صرف آن ها کنیم. تا ازین پس این بهانه را که بودجه نداریم؛ برای تاخیر در دوسالانهها یا چاپ کتابهاشان نشنویم؟
و یک سوال مهم این که معاونت هنری چه نفعی در برگزاری این جشنواره ها برای هنر کشور دیده که به تکرار و تعدد آنها اسرار میورزد؟ در واقع دور باطل و کار بیهوده چندان اثر بخش به نظر نمی رسد. گرچه به قول شاعر «بیهوده به از نشستن باطل» اما نباید به این نکته توجه کنیم که زخم های بزرگی متوجه هنرهای تجسمی است و بهتر است آن ها را برطرف کنیم و کیفیت دوسالانه ها و جشنواره های اصلی را ارتقا دهیم و از شاخههای اضافی و بی حاصل بچینیم تا درخت هنر کمی جان بگیرد؟
این موضوع انکار ناشدنیست که مناسبتهای سیاسی و فرهنگی حایز ارزشاند. اما آیا وزارت ارشاد کاری واجبتر از صرف بودجه برای برپایی این نمایشگاهها ندارد؟