فیلم سینمایی «کریستال» به کارگردانی «محسن محسنی نسب» این روزها در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است. فیلمی که در راستای فیلمهای جوان گریانه و ماجراجویانه در سینمای ایران ساخته شده وتلاش میکند که بتواند به فضای جوانان بزهکار نزدیک شود. فیلم سینمایی «کریستال» با نام قبلی «آن سوی پرچین» داستان زندگی جوانانی را روایت میکند که هر کدام به دلیل گرفتار شده و تلاش میکنند از گرفتاری رها پیدا کنند. در این فیلم سه اصلی فیلم که به دلایل مختلف از جمله «مهریه»، «دیه» و «چک» به زندان افتادهاند و پس از آزادی وقوع اتفاقاتی مسر زندگی آنها را تغییر میدهد و هرکدام به سرنوشتی متفاوتی دچارمی شوند. در این فیلم با انبوهی از شخصیتهای تیپ و کارکترها روبه رو هستیم. هرچند شخصیتهایی که به موازات هم در طول فیلم به پیش میروند و هر چقدر فیلم به انتهای خود نزدیک میشود، کارکترها بیشتر به سمت تیپ حرکت میکنند.
فیلم در واقع درباره بزه و بزهکار جوانان امروز جامعه است. جوانانی که با انتخاب غلط مسیر زندگی خود نه تنها به خودشان بلکه به خانواده و اطرافیان خود نیز آسیب وارد میکنند. آسیبها و معضلات اجتمایی که آثار منفی آن در آینده هم ادامه دارد و زنگی را برای اشخاص سخت از گذشته میکند.
محسن محسنی نسب تا کنون در سینمای ایران فیمهایی چون: مشت بر پوست، شیرهای جوان، یاسهای وحشی، یورش، آخرین مرحله، سپیدیال و باز باران را ساخته است و کریستال هشتمین فیلم سینمایی او است که تلاش میکند بحرانهای زندگی چند جوان امروزی را به تصویر بکشد. جوانانی که به دلیل نبود پیدا نکردن راه درست و قدم گذاشتن در مسیرهایی اشتباه نمیتوانند آینده درستی را برای خودشان رغم بزنند.
محسنی نسب در طول این سالها در تک تک آثار سینمایی خود تلاش کرده که به نوعی مروج جوانمردی و گذشت در آثار سینمایی خود باشد وبه قول خوداش که بارها گفته مشکل امروز سینمای ایران نبود جوانمردی و گذشت در آثار سینمایی است. چرا که امروز مخاطب سینما در آثار سینمایی مانند گذشته مروت، جوانمردی و گذشت را نمیبیند و نمیتواند با آثار سطحی و ضعیفی که مثلا عشق را به نازلترین شکل ممکن نشان میدهند، ارتباط برقرار کند. از سویی میتوان گفت که به دلی اینکه تعداد زیادی از جمعیت کشورمان را گروه سنی جوان تشکیل میدهد واین گروه علاقه دارند که در آثار سینمایی که میبینند در خصوص زندگی، مشکلات و دغددغههای آنها فیلمی ساخته شد وعملا سخته نمیشود، به دیدن عمده آثار سینمایی نمیروند و امروز میتوان گفت یکی از دلایل ریزش مخاطب در سینما نیز همین میتواند باشد. نکته جالی توجه اینکه در طول این سالها یک عده بازیگر میانسال همچنان نقش جوانان را بازی میکنند و این بازیگران چهره به اکثر آنها هم اکنون به سن چهل سالگی رسیدهاند نقش جوانان عاشق پیشه بین ۲۵ تا ۳۵ ساله را بازی میکنند. بنابراین مخاطبان و جوانان امروزسینمای ایران عملا خودشان را در آثار سینمایی نمیبینند.
به هرحال فیلم سینمایی «کریستال» با حضور جوانان ساخته شده و تلاش کرده که بتواند مشکلات زندانیان را به تصویر بکشد. زندانیانی که عمده آنها جوانانی هستند که با یک اشتباه کوچک به زدان افتادهاند و بیماری روحی و روانی گرفتهاند و بعد از آزادی از زندان این مشکلات روحی و روانی را وارد جامعه و زندگی شخصی خود میکنند. به عنوان مثال میتوان گفت، جوانی که به دلیل یک اشتباه مثلا ندادن دیه یا مهریه به زندان محکوم میشود و بعد از آزادی و تاوان پس دادن تازه مشکلاتاش آغازمی شود. چرا که در محل زندگی این جوان، مدام به او به دید یک زندانی و آدم خطرناک نگاه میشود و حتی این آدم در موقع تشکیل زندگی هم به مشکل برمی خورد و تازه داستان و مشکلات از جایی آغاز میشود که فرد بخواهد برای ساختن دوباره آینده خود جایی مشغول به کار شود از او برگه عدم سوءپیشینه طلب میکنند و وقتی میبینند وی در زندان بوده او را استخدام نمیکنند، همچنین آدمهای جامعه با او به درستی رفتار نمیکنند و مجموع این عوامل باعث میشود که فرد احیانا به سمت تسکین دردها و نگرانیها خود رفته و مواد مخدر را دوای دردهای خود بداند، یا اینکه به سمت جرم و جنایت کشیده شود. چون یک نوع عقده روحی و روانی پیدا کرده از طریق خلاف میخواهد از همه انتقام بگیرد. از طرفی جوانی که یک دوره از زندگی خود را در زندان گذرانده مردم و آشنایان از او دوری کرده و به نوعی جامعه او را طرد میکند، بنابراین همین فرد مجبور میشود برای یافتن زندگی بهتر و معاشرت به سراغ آدمهایی برود که او را آدم بدی تلقی نمیکنند و این آدمها که شاید هنوز در اندیشه شرارت و خلاف باشند و دوباره فرد را به سمت کارهای خلاف هدایت کنند. در واقع انتخاب نام فیلم سینمایی «کریستال» از سوی محسنی نسب برای این فیلم هم میتواند این باشد که وقتی نور از کریستال عبور میکند، این ماده میشکند و به شکلهای مختلفی درمی آید در این فیلم هم جوانان کریستالهای هستند که با توجه به مشکلات و اشتباهاتی که میکنند درون صاف، پاک و نورانی خود را از دست داده و تبدیل به آدمهایی در شکلهای مختلف اعم از خلافکار، دزد و غیره میشوند و خود واقعی خود را گم میکنند و قدم در جهنمی به نام خلاف می گذارند.