جليل جوكار در گفتگو با هنرنيوز؛
نگارگري سرشار از نماد ورمزپردازي است
تاريخ : سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۲۰
جليل جوکار نگارگر و مدرس نگارگري در توصيف نگارگري به عنوان هنر اصيل ايراني گفت:نگارگري سرشار از نماد ورمزپردازي است.
جوكار در توضيح اين امر كه نگارگري ايراني كتابي بزرگ يراي آموختن است، گفت: براي فهم نگارگري ايران زاويه ديد هنرمند نگارگر اهميت بسيار دارد. ريشههاي فرهنگي و سنتها بايد شناخته شوند. لازمه هنر گذر از دنيا و انديشه در جهان خلقت است. هنر زائيده تإمل در درونياتِ انساني است و تجلي انديشه هاي روحاني. فكرِ پوياي هنرمند ارزشمندترين اصل هنر است. عشق ابزار تجلي هنر است و رنگ و نقش حاملان اين انديشه والا. در واقع آنچه اثر هنري را پر ارزش جلوه مي دهد نه رنگ و نقش ظاهري، بلكه انديشههاي ناب هنرمند آن اثر است.
وي در خصوص ويژگيهاي نگارگري ايراني و ارتباط آن با هنر امروز اظهار كرد: نگاره بايد در يك نگاه كلي معنا و مفهومي را به ذهن متبادر كند و آنگاه كه مخاطب به اثر بيشتر دقت كرد، جزئيات و ظرايف خود را نمايان كند. به اعتقاد من اين ظرافت برخواسته از دانش و عشق هنرمند به موضوع اثر است. جزئيات و ظرايف ارائه شده در اثر بر جذابيت آن براي مخاطب ميافزايد و او را مدهوش ميسازد. ليكن اين توجه و عنايت نه به معناي فريب مخاطب توسط نقوش و سطوح كه به معناي جايگيري در ذهن اوست. هنرمند در واقع پرده از دقايق و جزئياتي بر ميدارد كه از نگاه بيننده تا بدان لحظه دور بوده است و اين يكي از خصوصيات و ويژگيهاي ممتاز هنرمند و خاصه نگارگر ايراني است.
جوكار در خصوص پرداخت جزئيات در اثر سحرگاه نوزدهم كه چندي پيش در موزه امام علي با حضور وزير ارشاد رونمايي شد گفت: نقش در آثار من روند توجه را از كل به جزء هدايت ميكند. بييننده ابتدا تصويري از شب را مقابل چشم ميبيند و علي را كه از در برون ميشود. اينجا در حساسترين نقطه از زندگي اميرالمومنين جدال خير و شر در انديشه مخاطب زنده ميشود. تأمل بيشتر او را متوجه شيطان و فرشتگاني ميكند كه علي (ع) را احاطه كردهاند. حال، مخاطب بيشتر به اثر جلب ميشود و جزئيات را مكاشفه ميكند. گل سرخي كه اشك از آن فرو ميريزد، شمشيري كه در دست شيطان است، و كعبه كه علي (ع) بدان اشاره ميكند. در واقع جزئيات اثر را جذابيت ميبخشد و نگاه مخاطب را به خود جلب ميكند.
جوكار در خصوص شناساندن شخصيت اصلي به مخاطب اثر گفت: اصالت در انديشه هنرمند متولد مي شود و به خيالات او شكلي معقول ميبخشد. اصالت در معنا نه تنها به واسطه انتخاب گزينه درست، كه به معناي پرداخت صحيح حقايق داستان است. منعكس ساختن خصوصيات كليدي شخصيتهاي داستان در شناخت مخاطب اثربخش خواهد بود. مخاطب در اثركوكب هدايت بي هيچ ترديدي اسب سيدالشهدا را درك ميكند و او را از اسبهاي ديگر تميز ميدهد. در تابلو سحرگاه نوزدهم به واسطه پرداخت داستان مولا علي با وجود برقهاي كه بر چهره دارد؛ قابل تشخيص است. پس ميتوان گفت پرداخت درست داستان در اثر از اهميت بسيار برخوردار است. ميتوان گفت خلاقيت در پرورش داستان نقشي اساسي ايفا ميكند و ازين رو هنرمند از انسان عادي متمايز ميگردد.
وي ادامه داد: اثر بايد داراي افت و خيز بصري باشد و لازم است پيامرسان درستي براي مخاطب باشد. اين هدف هنر است، مكالمه با مخاطب. همچنان كه اولين رسالت هنر برقراري ارتباط با مخاطب و در مرحله بعد اثرگذاري بر انديشه و روان اوست. اما در هر حال رساندن مفهوم به مخاطب از اولويت برخوردار است و لازمه اين مهم شناخت نمادهاست.
وي در پاسخ به اين سوال كه اثر نمادها را در تابلوي كوكب هدايت چگونه ميدانيد، گفت: كوكب هدايت سراسر نماد و رمز است. داستان رمزگونه و پرداخت نيز به همان شيوه صورت گرفتهاست. نمادها اين حادثه را به تصوير ميكشند و از اين رو بر مخاطب خود ماجرايي از پيروزي را روايت ميكنند.
او در پاسخ به این سوال که تأثیر نمادها و برخورد نمادگونه با خلق این اثر به چه صورت بودهاست بیان کرد: در خلق این اثر سعی داشتم از برخورد نمادین که ویژگی شاخص نگارگری ایرانی است به خوبی بهره گیرم. در این اثر یک حاشیه تذهیب یا به طور دقیق تر تشعیر وجود دارد. حاشیه نمودار عالم غیب است و نیروهای خیر و شر بر آن حاکم است.نقش اژدها، سیمرغ، و پرندگان در این حاشیه نشانی از نگاه نمادین به اثر است.
جوكار ادامه داد: این نگاره تلفیقی است از نمادهایی که حامل حقایق نهفته در دل داستاناند، 21 پرنده در این اثر نماینده کلام ارزشمند بسمالله است. در واقع میتوان گفت علمالاعداد اسلامی در اثر گنجانده شده است. دراین اثر دو امضاء گنجانده شده است، یکی از این دو امضای شخصی من و دیگری امضای هوالجمیل و عدد 73 است. 73 عدد شهیدان کربلاست که در بطن عددی خود به یک ختم میشود یعنی 7 به علاوه سه 10 می شود و مجموع صفر و 1 نیز 1 است. نماد وحدت و «فنی فیالله» شدن است. در بالای حاشیه تزئینی به یک سیمرغ بر میخوریم که نماد وحدت وجود و مصداق بارز کلام«انا لالله و انا الیه راجعون است» به عبارت دیگر حاکی از حرکت از کثرت به وحدت است. در پایین کادر با یک سپر و دو شمشیر مواجهیم که نمودی از خورشید است. میتوان گفت بازنمودی است از کلام «انا لله» یعنی از وحدت به کثرت رسیدن. این معانی به صورت نمادین در حاشیه گنجانده شده است.
وی در پاسخ به این سوال که تصویر خورشید در اثر شما چه جایگاه و یا خصوصیت خاصی دارد گفت: خورشید غروب عاشورا نیز در این اثر دیده میشود که خود متضمن معانی مختلف و درعین حال واحدی است.خورشید در این اثر از دو سویه قابل برسی است یکی از جنبه نمادین و دیگری از جنبه بصری، جایگاه خورشید در این اثر نمادی از سر سیدالشهدا است. اگر این اسب سواری داشت؛ در همان نقطهای از تصویر قرار میگرفت که خورشید قرار گرفته است. در واقع این جایگاه مصداق بارز جمله معروفی با این مضمون است: «آندم که آفتاب غروب کند خورشید بر نیزهها خواهی دید». رویکرد دیگری که این شکل را پر مفهوم میسازد جایگیری ذکر مقدس « یا اباعبدالله الحسین» در این خورشید است. ازین رویکرد میتوان خورشید و نوشته درون آن را به عبارت«انَ الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه » تعبیر کرد.