قواعد بازی؛
فیلمی که زندگی «برناردو برتولوچی» را تغییر داد
 
تاريخ : يکشنبه ۸ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۵۴
اولین بار وقتی فیلم La Regle du jeu یا «قواعد بازی» ساخته «ژان رنوآر» را دیدم، 19 یا 20 سالم بود. البته پنج سال طول کشید تا من این فیلم را برای دومین بار ببینم، ولی همان اولین باری که آن را دیدم مثل یک رؤیا در ذهنم ماند. جزئیات زیادی از فیلم در خاطرم نمانده بود، همانطور که معنی فیلم هم در یادم نبود. فیلمی بسیار قوی و تأثیرگذار بود. تماشای این فیلم برای من یک حادثه بود، یک حادثه در دنیای سینما. در سال‌های 1960 دیدن چنین فیلمی کار راحتی نبود. این فیلم چندین نسخه متفاوت داشت، ولی آن موقع نسخه ویدئویی یا دی. وی. دی. در کار نبود. شاید مثلا یک کلوپ قوی فیلم می‌توانست نسخه‌ای از آن را برایتان تهیه کند... ولی درکل دستیابی به فیلم «قواعد بازی» کار سختی بود. بعدها در سال‌های 1970 اوضاع راحت‌تر شد و من هم توانستم آن را یکبار دیگر ببینم. تا 50 سالگی هرچند سالی یکبار آن را تماشا می‌کردم.
این فیلم در سال 1938 ساخته شده بود؛ یعنی، دم دم‌های جگ جهانی دوم. در یکی از صحنه‌های آن، گروهی از چند آدم که برای گذراندن یک تعطیلات طولانی در ویلایی در نزدیکی «آلساس» جمع شده‌اند، به شکار می‌روند. آنها شروع می‌کنند به کشتن پرندگان و خرگوش‌ها، تا آنجاکه صحنه شبیه به یک قتل عام می‌شود. آدم وقتی این صحنه را یاد می‌آورد ناخودآگاه آن را به شکل یک‌جور پیشگویی می‌بیند، پیشگویی قتل‌عام‌هایی که خیلی زود اروپا را فرامی‌گرفت.
رنوآر مثل پیوندگاه بین فرانسه دوران امپرسیونیسم (فرانسه دوره پدرش آگوستر رنوار) و فرانسه قرن بیستم است. بعضی وقت‌ها به نظر می‌رسد که او فیلم‌هایی درباره شخصیت‌هایی از نقاشی‌های پدرش ساخته است. ولی نکته شگفت‌انگیز درمورد رنوار، مخصوصا در فیلم «قواعد بازی»، این است که او تمام شخصیت‌هایش را دوست دارد. او آدم خوب‌ها و آدم بدها و آنهایی را که مرتکب اشتباهات خیلی ناجور می‌شوند، به یک اندازه دوست دارد. این موضوع همیشه در پس حافظه‌ام بود. بعدها، وقتی یک فیلم حماسی ایتالیایی به نام «نووسنتو» (در انگلیسی با عنوان «1900») ساختم. داشتم از یک صحنه عروسی فیلمبرداری می‌کردم – سکانس طولانی ای بود – و در آن لحظات تحت تأثیر فیلم‌های رنوآر قرار داشتم. طوری که «باب دنیرو» می‌گوید: "دیر شده؛ الان باران می‌گیرد؛ بیایید همگی به داخل خانه برویم." این جملات از صحنه‌های پایانی فیلم «قواعد بازی» هستند.
من در لس آنجلس داشتم برای آن فیلم دنبال بازیگر می‌گشتم که یک نفر زنگ زد و گفت رنوار یکی از فیلم‌های مرا دیده و از آن خیلی خوشش آمده و ابراز تمایل کرده که مرا ببیند. من هم با همسرم به خانه‌اش در «بل ار» رفتم. سال 1974 بود و رنوار 80 سال داشت، ولی درمورد همه چیز با هوشیاری صحبت می‌کرد. درباره موضوعات مختلف ازجمله شکار، صحبت کردیم. مثل این بود که داری با یک مرد جوان حرف می‌زنی.

یک تانگوی دیگر در پاریس!
فیلم‌های من همگی تکه‌هایی از وجود خودم هستند. تعداد فیلم‌هایی که من ساخته‌ام خیلی کم است. آخرین فیلمم را در سال 1998 ساختم. ساخت یک فیلم جدید برای من کار راحتی نیست. من قبل از آنکه فیلم «رویا بین‌ها» را بسازم به فکر ساخت یک دنباله برای فیلم 1900 بودم. 1900 را در سال 1974 ساخته بودم. آن مقطع از تاریخ ایتالیا یک مقطع جادویی بود. اعتقاد جمعی به یک پدیده جدید در آن زمان خیلی قوی بود، و من فکر می‌کردم ساخت دنباله فیلم 1900 کار جالبی از آب درمی‌آید، ولی اشتباه می‌کردم. ایتالیا و بطور کلی همه دنیا، الان دچار یک جور «خستگی سیاسی» هستند. مردم برعکس دهه 1970 دیگر به هیچ نوع آرمانی پایبند نیستند. آنها حس خوشبینی را از دست داده‌اند. اگر دنباله 1900 را می‌ساختم، نتیجه یک اثر؛ قلابی و مصنوعی از کار درمی‌آمد.

نويسنده: برناردو برتولوچی(کارگردان مشهور ایتالیایی)/ مترجم: فرشید عطایی/ گاردین- 28 فوریه
کد خبر: 9085
Share/Save/Bookmark