چرا ارقام بودجه بخش فرهنگ و هنر راهي به افكار عمومي ندارد؟
بیمایه فطیر است
تاريخ : دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۲۲
سیدابوالحسن مختاباد
اول: بخش مهمی از کار روزنامهنگاران نقد رفتار سیاستمداران و دولت است و در این مسیر نوع عملکرد هر نهاد دولتی و به خصوص نحوه هزینهکرد و اختصاص بودجه و چگونگی صرف آن جایگاه مهم و قابل اعتنایی دارد. دلیل اصلی آن هم این است که بخشی از وظایف هر روزنامهنگاری گزارش عملکرد نهادهایی که از بودجه عمومی ارتزاق میکنند به مردم است و چون بودجه بخشی مهم از منفعت عمومی است، لذا نحوه هزینهکرد آن برای مردم و مخاطبان یک رسانه اهمیت دارد.
مردم و نهادهای مدنی و اجتماعی میخواهند بدانند میزان بودجه اختصاص یافته برای هر بخشی چه میزان است و آیا این بودجه مطابق قانون مصوب نهاد قانونگذاری هزینه میشود یا نه؟ برای چنین کاری البته در درجهاول اطلاعات خامی مورد نیاز است. اطلاعاتی که در قانون بودجه آمده است و باید با دقت و موشکافی در آن چنین اطلاعاتی را برکشاند و به بررسی نشست.
اما اگر چنین اطلاعاتی موجود نباشد و یا نحوه دسترسی به آن بسیار سخت و طاقتفرسا باشد، طبیعی است نقدی رخ نمیدهد و حکایت همان مثل معروف می شود که «نان بیمایه فطیر از کار در میآید» به همین دلیل نقدها بر بودجه تا زمانی که اطلاعات دقیق و درست در دست نباشد کلیگوییهایی را میماند که چندان راهی به دهی نمیبرد و به کار افکار عمومی هم نخواهد آمد.
طبیعی است در این مسیر نهادهای قانونگذار، همانند دیوان محاسبات و مجلس کار خود را انجام میدهند، اما اینکه اطلاعات مربوط به بخشهای مختلف تفریغ بودجه در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد یا نه محل پرسش اصلی این نوشته است.
دوم: برخی از رقمهای بودجه در بخشهای اقتصادی به قدری زیاد است که همان رقمها خبری میشود، چنانکه در گزارش مختصر تفریغ بودجه سال 86 که روی سایت دیوان محاسبات قرار گرفته است نیز همین گونه عمل شده است؛ یعنی عمده این گزارش به بخشهای اقتصادی و اجتماعی اختصاص دارد و اگر هم از فرهنگ و هنر سخنی به میان آمده است، عمدتا به بخش ورزش و پژوهش و وزارت علوم راجع است و نهادهای فرهنگی مرتبط با حوزههایی چون کتاب، تئاتر، سینما، موسیقی و سایر شقوق فرهنگ تقریبا در این گزارش مختصر، محلی از اعراب ندارند.
نگارنده قبول دارد که بخشی از این کم اعتنایی به بیطلبی ما روزنامهنگاران و البته نهادهای مدنی حوزه فرهنگ و هنر راجع است. اما بخشی هم باز میگردد به نوع عملکرد دولت و نهادهای زیر مجموعه آن که همهگاه (حداقل در 17 سالی که نگارنده کار روزنامهنگاری کرده است) نسبت به اعلام میزان بودجه خود بیرغبت بودهاند. اگر هم برخی نهادها در برهههایی این مسئله را اعلام کردهاند، به اصل رقم اشاره نکردند، بلکه به دلیلآنکه بودجه آنها از سوی دولت کم شده بود، بانگ اعتراض برداشتند. برای نمونه دو سال قبل معاون فرهنگی وزیر از افت 40 درصدی بودجه زیر مجموعه خود خبر داد و البته کسی هم نپرسید که چرا چنین افتی صورت گرفته است؟
و یا مسؤول تئاتر در برنامهای تلویزیونی اعلام کرد که بودجه پیشنهادی تئاتر 28 میلیارد تومان است (برای سال 89) و یا نگارنده از طریق یک واسطه از مدیر سابق اداره موسیقی وزارت ارشاد شنید که بودجه سال 88 موسیقی یکونیم میلیارد تومان بوده است. این گونه اطلاعات هم دردی را دوا نمیکند، چرا که در همین بخش تئاتر و موسیقی ما نهادهای دیگری را داریم که علاوه بر وزارت ارشاد در این زمینهها فعالیت میکنند مثل صدا و سیما و حوزه هنری که بودجه آنها هم از محل بیتالمال است.
سوم: دلیل اصلی چنین یادداشتی انتشار برخی شایعات درباره بودجه بخش فرهنگ است و اینکه بخشی مهم از این بودجه مستقیما در اختیار نهاد ریاستجمهوری قرار دارد و به نظر میرسد چه نهادهای مدنی و چه روزنامهنگاران حوزه فرهنگ و هنر، هر دو، باید در جهتی حرکت کنند که نهادهای دولتی را به دادن اطلاعات دقیق در این زمینه وادارند. ضمن آنکه دولت هم میتواند در آییننامه و دستور العملی نهادهای فرهنگی و هنری زیرمجموعه خود را موظف کند تا نسبت به اطلاع رسانی دقیق در این زمینه اقدام کنند تا جلوی برخی از این شایعات گرفته شود. این گونه دست ما روزنامه نگاران هم باز میشود تا به نقد و بررسی عملکرد مطابق بودجه اختصاص یافته بپردازیم.