بهگزارش فارس به نقل از روابط عمومي مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، در اين برنامه كه طي روزهاي 19 و 20 فروردين ماه 1387 و باحضور محمد آفريده (مديرعامل مركز)، ونسان گريمو (رايزن فرهنگي فرانسه در ايران)، محمدرضا شرفالدين (رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس) و جمعي ديگر از ميهمانان خارجي و فيلمسازان و علاقمندان سينماي مستند در سالن سينما حقيقت اين «مركز» برپا گرديد، ابتدا فيلمهاي آرشيوي و به نمايش درنيامده جنگي ايراني، فرانسوي و افغاني به نمايش درآمد و سپس جلسه نقد و بررسي و تحليل اين فيلمها، به مديريت كامران ملكي (دبير هيأت مديره خانه سينما) و با حضور آنيس دو ويكتور (استاد دانشگاه آوينيون فرانسه)، مهدي همايونفر (تهيهكننده روايت فتح)، مصطفي دالايي (فيلمبردار حوزه دفاعمقدس) و يوسف جاننثار (فيلمساز افغاني) برگزار گرديد.
در ابتداي اين جلسه، مهدي همايونفر به چگونگي شكلگيري «گروه جهاد» تلويزيون و تهيه مجموعه روايت فتح اشاره كرد و افزود: «امتياز ما در گروه، اين بود كه پذيرفته بوديم كه مثل بقيه رزمندهها هستيم و همواره آماده پذيرش شهادت بوديم.ضمن اينكه امتياز دوم ما در گروه، شخص «سيدمرتضي آويني» بود. يك آرشيتكت كه از ذهن خلاق و هنرمندانهاي برخوردار بود و براي فيلمسازي در جبهههاي نبرد، برنامه داشت.»
وي افزود: «مهمترين آموزشي كه شهيدآويني به ما داد، اين بود كه در صحنه نبرد كاملاً پرتابل بوده و دوربين رو دست كار كنيم. ضمن اينكه براي ثبت صدا هم بهصورت طبيعي در جمع رزمندهها حضور يابيم تا تفاوتي بين ما و آنها حس نشود.»
در ادامه، «مصطفي دالايي» فيلمبردار مجموعه روايتفتح، به شخصيت شهيدآويني اشاره كرد و گفت: «آويني جاذبه و مغناطيسي قوت داشت كه از صداقت و محبتش سرچشمه ميگرفت و اين باعث شد تا همه ما در گروه جهاد، خود را فراموش كنيم و دُور او جمع شويم و به رنگ سيّد در آييم.»
وي افزود: «ما آرزوهاي خود را كنار گذاشتيم و شديم دستها، چشمها و خود سيّد مرتضي. در واقع آويني و بچهها و همهي رزمندهها به يك حقيقتي رسيده بودند كه لحظه به لحظه در آن غوطهور ميشديم تا سرانجام، اين حقيقت بهروايت فتح منتهي شد.»
يوسف جاننثار از ديگر سخنرانان اين نشست بود كه متعاقب نمايش فيلمهاي آرشيوي خود كه از مبارزات «احمدشاه مسعود» تهيهكرده بود، خطاب به حضار گفت: « از اواخر سال 1364 كه مجاهدين افغان در نقاط مختلف افغانستان، مشغول جهاد و مقاومت در برابر شورويها بودند، به جبهه «احمد شاه مسعود» رفتم، اما چون 15 ساله بودم، «مسعود» مرا به گروه فيلمبردارها كه تنها دو نفر بودند، معرفي كرد و بهاين ترتيب، من با خرابكردن دهها دوربين فيلمبرداري، مشغول ثبت و ضبط وقايع جبههها، سنگرها، رزم و تعليمات نظامي، سياسي و عقيدتي مجاهدين افغان (در مقاطع زمستان كه جنگ متوقف ميشد) شدم.»
وي افزود: «بعضي وقتها كه «مسعود» را ميديدم، او به من ميگفت كه چگونه فيلمبرداري كنم و هميشه روي فيلمهايي كه ميگرفتم، نظر ميداد. من جايي، درس فيلمبرداري را نخواندهبودم و هرآنچه كه ياد گرفتم را از «مسعود» آموختم.»
يوسف جاننثار اضافه كرد: «فيلمهايي كه من، از رزم افغانها گرفتم، هنوز هم در آرشيو باقيمانده و آرزو دارم كه روزي، يك فيلم خوب از اين تصاوير آرشيوي بسازم.»
در پايان اين جلسه، «آنيس دو ويكتور» ضمن اشاره به دو سبك فيلمبرداري مستندهاي جنگي در ايران و افغانستان اظهار داشت: «با ديدن اين فيلمها، حقيقتي براي من مسلم ميشود كه ثبت و ضبط اين تصاوير، به مانند پيروزي در جنگ، اهميت دارد.»
وي افزود: «شايد احمدشاهمسعود،تنها فرماندهاي بود كه در افغانستان، اين تصاوير را ثبت كرد و در ايران هم شهيد آويني دريافتهبود كه با ثبت اين تصاوير، ميتوان به حقيقت جنگ دست يافت.»
استاد دانشگاه آوينيون فرانسه در ادامه گفت: «در مجموعه فيلمهاي روايت فتح و آثار آرشيوي جاننثار، نوعي ارتباط با سينماي مُدرن را ميبينيم: نوعي اعتماد به سينما كه ميخواهد آموزش بدهد و نگاه تماشاگر را تربيت نمايد.»
وي تصريح كرد: «در آثار روايت فتح، ارتباط شهيد آويني با زمان، پيرامون فهم حقيقت جنگ، بسيار مهم است. يعني او ميخواهد تماشاگر، راهي را طي كند تا خود، به حقيقت جنگ برسد.»
گفتنياست كه برنامه «بازيابي خاطرات» با مشاركت انجمن ايرانشناسي فرانسه و طي روزهاي نوزدهم و بيستم فروردينماه 1387، در حضور جمعي از ميهمانان خارجي، مستندسازان،نمايندگان رسانههاي گروهي و علاقمندان سينماي مستند، در سالن سينما حقيقت اين «مركز» برگزار گرديد.