سینمای گیس و گیس کشی
نگاهی به ظرفیت های ژانر خانواده
 
تاريخ : پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۵۶
همسر آزاری، بیکاری زوج ، فقر، اعتیاد، خشونت های خانوادگی، مهاجرت به غرب، معلول یا مفقود شدن یکی از اعضای خانواده در جنگ و سوانح طبیعی، این ها موضو عاتی هستند که موج بزرگی از فیلم های دهه شصت به بعد را تشکیل می دهند. فیلم هایی که یکسره از گیس و گیس کشی های زن و شوهری می گویند و یک زندگی که پایش لب گور است و آفتابش لب بام.


داستان این فیلم ها برای بیننده آشناست، فضایی ملموس دارند و بیننده به راحتی با شخصیت های فیلم همذات پنداری می کند؛ چرا که این معضلات به طور مستقیم یا غیر مستقیم بسیاری از خانواده های بعد از جنگ را درگیر خود کرده بود.


مصالح و ماده اولیه این سینما را می شد در زندگی آدم های همین سرزمین دید و با کمی دستکاری و بالا و پایین کردن داستان می شد به فیلم نامه ای رسید که نتیجه اش را سالهاست روی پرده سینما می بینیم؛ سینمای خانواده.


خانواده در این فیلم ها باید گلیمش را از آب بیرون می کشید و خودش را در بین مشکلات جامعه سر پا نگه می داشت و به حیاتش ادامه می داد، به این ترتیب کارگردان هایی که برای خانواده و درباره خانواده فیلم ساختند این ژانر را در مسیری قرار دادند که خارج شدن از آن نگاه تازه ای می طلبد، بی راه نیست اگر بگوییم تمام تلاش سینمای خانواده در جهت انعکاس معضلات این نهاد اجتماعی بوده و هست اما این کوچک ترین توقعی است که می توانیم از این گونه ی سینمایی داشته باشیم. ظرفیت های سینمای خانواده برای انتقال مفاهیم ارزشمند دینی هنوز در کشور ما یا شناخته شده نیست و یا مورد تغافل واقع می شود.






در تاریخ اسلام همیشه جدال خیر و شر در صف بندی خانواده ها در مقابل هم تجلی پیدا کرده و مهم ترین شعار سیاسی تشیع سلام و درود بر خانواده پیامبر و خاندان عترت بوده است. استفاده تمثیلی از خانواده برای ترسیم حدود حق و باطل نکته ای است که نباید از آن غفلت کرد، با این حال ظرفیت های ژانر خانواده مورد بی مهری و غفلت قرار گرفته و حتی در آثار تاریخی رسانه ملی به این مساله حیاتی توجه نمی شود و نقش دراماتیک کاملی برای خانواده طراحی نمی شود.






این در حالی است که بسیاری از فیلم سازان شرقی مثل کوروساوا و حتی فیلم سازان غرب مثل سیدنی لومت از کارکرد واقعی مفهوم خانواده در سینما غاقل نبوده و نیستند؛  «كار و كسب خانوادگی» و «پیش از آن‌كه شیطان بفهمد مرده‌ای» از نمونه فیلم هایی هستند که می شود به آن ها اشاره کرد.


برای درک بهتر جایگاه خانواده در فرهنگ ایرانی و مفاهیم سیاسی آن توجه به چند نکته می تواند به ما کمک کند و شایدمطالعه فیلم سازان ما در این زمینه پایانی باشد بر این غفلت و تغافل؛


نظام های سیاسی حاکم بر ایران قبل از انقلاب اسلامی عمدتا موروثی بوده و خاندان ها و طوایف صاحب نفوذ برای کسب قدرت بیشتر نزاع می کردند و قدرت در بین خانواده های متصل به قدرت دست به دست می شد.


به عنوان مثال در دوره غزنویان خانواده، نقش تعیین کننده ای در تحولات سیاسی داشت. در این دوره ازدواج های سیاسی  رایج بوده و فرمانروایان برای خاطر جمع شدن از جانب رقبای قدرتمند، با یکدیگر پیوندهای خانوادگی برقرار می کردند. زنان در این دوره در مسائل سیاسی مثل جانشینی پادشاه و یا معاهدات صلح ونظیر آن تصمیم گیری و دخالت مستقیم می کردند. یكی از این زنان خواهر سلطان محمود غزنوی است كه برای به قدرت رسیدن سلطان مسعود ، نقش تعیین کننده ای داشت.






بی راه نیست اگر بگوییم تمام تلاش سینمای خانواده در جهت انعکاس معضلات این نهاد اجتماعی بوده و هست اما این کوچک ترین توقعی است که می توانیم از این گونه ی سینمایی داشته باشیم. ظرفیت های سینمای خانواده برای انتقال مفاهیم ارزشمند دینی هنوز در کشور ما یا شناخته شده نیست و یا مورد تغافل واقع می شود.






بررسی تاریخ اسلام مخصوصا تاریخ تشیع و نقش خانواده های بزرگی مثل بنی هاشم، بنی امیه و از همه مهم تر خاندان پیامبر اسلام، افق دید ما را به نقش حیاتی خانواده و مفاهیم نهفته در  آن گسترش خواهد داد.


به عبارتی؛ در تاریخ اسلام همیشه جدال خیر و شر در صف بندی خانواده ها در مقابل هم تجلی پیدا کرده و مهم ترین شعار سیاسی تشیع (که سفارش شده با صدای بلند فریاد شود) سلام و درود بر خانواده پیامبر و خاندان عترت بوده است.استفاده تمثیلی از خانواده در تولیدات رادیویی و تلویزیونی و سینمایی برای ترسیم حدود حق و باطل نکته ای است که نباید از آن غفلت کرد، با این حال ظرفیت های ژانر خانواده ( با توجه به فرهنگ اصیل و تاریخ خودمان ) مورد بی مهری و غفلت قرار گرفته و حتی در آثار تاریخی رسانه ملی به این مساله حیاتی توجه نمی شود و نقش دراماتیک کاملی برای خانواده طراحی نمی شود.


هرچند توجه مدیریت فعلی صدا و سیما به موضوع خانواده و رویکرد تازه ی این سازمان به خانواده به عنوان محور توسعه، می تواند نوید بخش نگاه جدی به جایگاه این نهاد اجتماعی حساس باشد.


در شرایطی که سینمای غرب با استفاده از میراث مسیحی و قرض گرفتن آموزه های ادیان دیگر سعی در توسعه امپراتوری فرهنگی خود دارد، غفلت کردن از مفاهیم ارزشمندی مثل خانواده جفای بزرگی است. مفهومی تکامل یافته که ریشه در تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران زمین دارد.


لقمان يداللهي
کد خبر: 8121
Share/Save/Bookmark