در سلسله نشستهاي «در جستوجوي خاطره آفتاب»؛
«خواب بيوقت حوريه» در فرهنگسراي پايداري نقد شد
تاريخ : دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۳۹
به نقل از روابط عمومي فرهنگسراي پايداري، حسين پارسايي در اين نشست اظهار داشت: در كل دو نوع متن نمايشنامه، داستاني كه با كمك قصه منظور خود را بيان كند و متون نمايشي بدون داستان، وجود دارد. تفاوت داستان نمايشنامهاي با قصه مستقل در اين است كه در نمايش، داستان و قصه در خدمت ارايه بيان دراماتيك اند و نبايد محور قرار گيرند.
وي با تاكيد بر «خواب بيوقت حوريه» افزود: اين نمايشنامه با توجه به پرداختن به موقعيتها؛ بسيار ايستا، بيحركت و تهي از حادثه، بر خلاف تصور مخاطب براي مواجهه با صحنههاي عجيب و پر تحرك، در گروه دوم متون نمايشنامهاي ميگنجد. در واقع، نمايشنامه «خواب بيوقت حوريه» در بيحادثگي، خود حادثه است.
پارسايي در ادامه تصريح كرد: نويسنده اين اثر با تمثيلي از روز عاشورا و استفاده از خورش قيمه، غذايي كه هر روز توسط سرهنگ براي زنان تهيه ميشود، نشان ميدهد كه جنگي در ميان است. بر همين اساس محمد چرمشير، نويسنده نمايشنامه «خواب بي وقت حوريه» غيرمستقيم به حقيقت پرداخته و وجه زيبايي شناختي طعام، از ديدگاه هنرمند معنادار ميشود.
وي درباره رويكرد نويسنده در اين اثر اظهار داشت: رويكرد چرمشير ناتوراليستي است. يعني به آنچه كه هست فكر ميكند نه به آنچه بايد باشد. بر اين اساس ديالوگهاي متن، تركيبي از اين رويكرد و زبان در بيان تئاتراند.
شاهرخ تندرو صالح، نويسنده در خصوص ريخت شناسي نثر «خواب بي وقت حوريه» اثر محمد چرمشير گفت: چرمشير با اتكاي به دانش عميقي كه از زندگي و بن مايه هاي ذهني و زباني انسان ايراني دارد حضور زن ايراني در رويارويي با جنگ كه مجموعه روياها و واقعيت هاي زندگي او را زير سايه خود گرفته اند به خوبي نشان مي دهد.خواب بي وقت حوريه فرصتي براي ستايش حضور زن ايراني در جنگ و انتظار دميدن اميد و زندگي را روايت ميكند. اين به مفهوم روايت ناتوراليستي از ماجراهاي رنگارنگ زندگي ايراني در هاله بد بيني نيست. متاسفانه برخي نگاه ناتوراليستي را سياهبيني واقعيت نامگذاري كردهاند، در حالي كه چنين نيست. چه اين كه بسياري هستند كه از يك موقعيت اميدوارانه، نااميدي و ياس خلق ميكنند. نمايشنامه حاضر در چرخه چند شخصيت زن و وساطت سالخورده مردي كه سرهنگ نام دارد بارها و بارها چرخه ايستاي زمان را ميشكند و ما را به تماشا و تأمل در فراسوي واقعيتي كه نويسنده در حال تكوين بخشيدن به آن است دعوت ميكند. من به سهم خودم و به عنوان يك مخاطب خوشحالم كه نمايشنامهنويسي ايران نگاه عميق و پرسشگر از جنگ را دارد و اين نگاه، در كارهاي چرمشير كه ميتوان لقب بكت نمايشنامهنويسي ايران را به او داد، به تمامي وجود دارد.
وي افزود: از طرفي چرمشير با قرار گرفتن در زاويه بيطرفي موفق شده است از وضعيت ملتهب جنگ در فرصت نمايشي با فضايي سرد قدرت پرسش از واقعيتها را به مخاطب منتقل كند. چون يك اثر خوب هنري در واقع زنده كننده و برانگيزاننده يك پرسش و پرسشهاي بسيار در ذهن مخاطب است. از طرفي چرمشير به عنوان يك راوي دردآگاه به دام تجليل، توصيف و روايت شيداوار از جنگ نميافتد. او راوي اميدواري انسانهايي است كه جنگ سعي در بلعيدن اميدهاي آنها دارد. لذا ميتوان روايت اميد اين انسانها را در نمايشاش ديد.