نگاهي بر نقاشي ديواري قبل و بعد از انقلاب
هنري که در اوج فرود آمد
تاريخ : دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۳۴
کارشناسان معتقدند، ناب ترين هنر ايراني در سال هاي اخير، هنر دوران انقلاب بوده که از درون هنرمند جوشش داشته است.
به گزارش پایگاه خبری هنر به نقل از برنا، نقاشي ديواري از آن جهت که با عموم مردم در ارتباط است و زيبايي آن علاوه بر خود بيننده، بر زيبايي محيط و روح و روان بيننده نيز اثر مي گذارد، اهميت ويژه اي در فضاسازي هاي شهري دارد.
در حالي که به نقاشي ديواري چه قبل و چه بعد از انقلاب به عنوان يک شاخه از هنر که همگاني نيز محسوب مي شود، نگاه نشده است.
قبل از انقلاب در ايران از اين هنر بيشتر براي تبليغات استفاده مي شد و کارکردي تجاري داشت، اما از آن جا که به عنوان يک هنر جايگاهي نداشت، شاخصه ها و مؤلفه هاي لازم در خلق اين آثار رعايت نمي شد.
اصغر كفشچيان،هنرمند و استاد دانشگاه در اين باره مي گويد:"اين هنر، اثري محيطي، پژوهشي و ميداني است و کسي که مي خواهد در اين زمينه اثري خلق کند بايد ظرفيت و توانايي انجام کار پژوهشي را داشته باشد تا جلوه هاي بصري اثر ديواري، هماهنگ بامحيط، از دل پژِوهش هاي ميداني تبلور يابد. به معناي ديگر از آن جا که هنرمند در محيط اثر خود را خلق مي کند، بايد ابداعات بصري او با محيط، معماري و مخاطب تناسب داشته باشد، در غير اين صورت بايد آن نقش را، فقط به عنوان نما يا پوستر و يا نقاشي ضعيفي که نتوانسته خود را با ساختار بصري محيط هماهنگ سازد، قلمداد نمود."
كفشچيان معتقد است: مشکل بتوان براي اين نمود هنري در ايران معاصر سبک خاصي را ذکر کرد و شايد بتوان تنها به شيوه هاي متفاوت در اجراي اثر اشاره نمود. مثل کار با سفال، موزائيک، کار با رنگ روي گچ و يا روي سيمان و... بنابراين ، آثار ديواري هنر معاصر ايران (قبل و پس از انقلاب) را بجز جرقه هايي کم سو ، بايد بخشي از آثار تجسمي (نقاشي) محسوب کرد با اين تفاوت که اين بار به جاي بوم، روي ديوار، اجرا شده بودند.
وي مي افزايد:"در گذشته بهره گيري از هريک از اين شيوه ها عموماً به سليقه سفارش دهنده و توانمنديهاي هنرمند بر مي گشت، بدون اينکه، مطالعه و بررسي در خصوص تناسب مواد و مصالح و شيوه انتخابي اجرا با موضوع، جنسيت ديوار، شرايط جوي و ميدان خوانش اثر و... انجام شده باشد. سفارش دهنده نيز عموماً فاقد نگاه تخصصي بوده و فقط امکانات آفرينشي همچون؛ محل و امکانات را در اختيار هنرمند قرار مي داد و عموماً نيز دغدغه موضوعي نداشت. در اين ميان شايد سفارش دهنده بيشتر مي خواست محيط زيبا باشد و موضوع حمايت از هنرمندان از اعتبار تخصيص يافته، به سفارش دفتر ويژه بهانجام رسيده باشد. اما بعد از انقلاب، سفارش دهنده، هم حساسيت خاص نسبت به موضوع دارد و هم دغدغه عناصر شاخص بصري، در حالي که هيچ توجهي به ساختار زيباشناختي اجراي اثر ندارد. بنابراين، ماندگاري اثر، سازگاري اثر با محيط و تناسب مواد و مصالح و تکنيک اجرايي با معماري و چگونگي تعامل اثر با مخاطب در درجه کمتري از اهميت قرار گرفته و يا در سايه موضوع گم مي شوند."
كفشچيان نقاشي هاي ديواري در دوران انقلاب به طور خاص و نقاشي هاي ديواري "شهدا"ي دفاع مقدس را، با اغماض و با وجود تمامي اشکالاتي که دارا مي باشند، هنر ناب مردمي مي داند و مي افزايد: "اين آثار که از دل تحولات اجتماعي بوجود آمده و در زمان کوتاهي توسعه پيدا کرده بودند، مکتب خاصي را بوجود آوردند و امروز به جرات مي توان گفت؛ که عموم شاخصه هاي يک اثر ديواري را در زمان خودشان داشته اند. اين آثار، که داراي ويژگي هاي خاص و زيبايي شناسي ويژه ايي از فرهنگ تصويري مردم (در زمان و مکان معيني) هستند مي توانند تحت هنر "پاپ" يا مردمي انقلاب ايران نام گرفته و با هنر پاپ کشورهاي ديگر، که اتفاقاً بهلحاظ زماني نيز، تقريبا متقارن هستند، مورد مطالعه و بررسي قرار گيرند. اما از آنجا که جريان هنري کشور فاقد مديريت هنري، برنامه ريزي بنيادي و نگاه بلند مدت به هنر است، جرقه ها پيش از اينکه شعله گيرند و روشنايي بخشند، در زمان تولد خاکستر شده و بر باد مي روند."
مرتضي حيدري، هنرمند نقاش نيز مي گويد: "نقاشي ديواري نياز به حمايت و مصالح مناسب براي ماندگاري در برابر شرايط طبيعي دارد، وقت زيادي براي پژوهش و اجرا مي خواهد و هنرمندي را که اثر را خلق مي کند براي مدتي طولاني مشغول خود مي کند."
حال آن که اين هنرمند براي خلق اثر نه حمايت مالي مي شود و نه تشويق و تقدير. گاهي حتي هنرش هم با بي توجهي و عدم آگاهي و آشنايي برخي مسئولان از بين مي رود.
از اين روست که ديگر کمتر هنرمندي مايل به اجراي چنين پروژه هايي است .
بالاخره كم توجهي مسئولان شهري به امر زيباسازي شهر و عدم تمايل هنرمندان به خلق چنين آثاري، همه و همه دست به دست هم داد تا هنري که در مدت زمان کمي به اوج رسيده بود و مي توانست با طي مسير درست و هدايت آگاهانه به سبک و مکتبي غني و قدرتمند تبديل شود، در اوج فرود آيد و فقط ردپايي کم رنگ از آن در شهر باقي بماند و يا گاهي قدم هايي هرچند کوتاه و با فاصله در اين راه برداشته شود.