یک سؤال ساده!!
جای انقلاب اسلامی در سینمای جمهوری اسلامی کجاست؟
 
تاريخ : شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۳۰




مهدی عظیمی میرآبادی


پدیدۀ انقلاب اسلامی که در آغاز پانزدهمین قرن ظهور اسلام در کشور پهناور ایران به رهبری یکی از فرزندان پیامبر اکرم (ص) روی داد، به طور قطع در راستای همان وعدۀ الهی تعریف می شود که حکومت صالحان را بر گسترۀ زمین را نوید می دهد. انقلاب اسلامی داعیه دار زمینه سازی برای حکومت واقعی و حقیقی دین اسلام در سطح عالم است؛ دینی که تمامی وجوه حیات انسان را در بر می گیرد و برنامۀ زیست دنیایی و آخرتی او در تمامی ابعاد کلی و جزئی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و دفاعی را همراه با حفظ کرامت و عزت انسان تدارک دیده است. در فرآیند آماده سازی زمینه های این هدف، بی شک ضرورت رسانیدن پیام آن به انحای گوناگون به سطوح و اقشار مختلف مردم جهان و همراه سازی آنان، انکارناپذیر است. ضمن اینکه انقلاب اسلامی تمامی معادلات شیطان و عمّال آن را نیز به هم ریخته، تصوّر سیطرۀ کامل شیطان را برجهان مادّی و معنوی بشر مخدوش ساخته است. در چنین شرایطی بدیهی است که شیطان با تمام وجود و با بهره گیری از تمامی اعوان و اذنابش برای منهدم کردن بنای حکومت اسلامی و از میان برداشتن این انقلاب الهی گام بردارد و برای زایل کردن و گوشه نشین کردن تفکراتی که بر پایه انقلاب اسلامی شکل می گیرد، دست به طراحی و اقدام بزند.
به وضوح مشخص است که فعالیت های خرابکارانه، ترور، محاصره اقتصادی، جنگ، تحریم سیاسی و… توسط دشمنان انقلاب اسلامی در همین راستا معنا می یابد. در همین مسیر شیطان و قاطبۀ اولیای او، هر گاه از مفید فایده بودن هریک از ابزارهای خود مأیوس شوند، طرحی جدید را فرا راه خویش قرار می دهند تا بتوانند از راهی دیگر خود را به اهداف شوم خویش نزدیک تر نمایند.
شرایط امروز جهانی، پیشرفت های تکنولوژیک، و بالارفتن سطح آگاهی های عمومی ایجاب می کند تا شیوۀ تهدیدات شیطان نیز متفاوت تر، متنوع تر و توجیه پذیرتر از پیش باشد؛ ظاهری آرام تر، موقّرتر، نرم تر، معقولانه تر، مبادی آداب تر، متشخص تر، محترم تر، دلفریب تر، و بدیهی تر از دیگر شیوه ها داشته باشد، و نتیجه ای مطمئن تر و قابل پیش بینی تر نیز بدهد، و حتی برای مقابله؛ مبارزه ای بسیار سخت تر، گران تر، و کم نتیجه تر را بطلبد؛ مبارزه ای که به یقین کار هر کسی نیست و به سادگی هرگز! امکان پذیر نخواهدبود.
یکی از روش های مؤثر شیطان «تهدید نرم» است که از طرق مختلف بر علیه مسلمانان جهان و انقلاب اسلامی ساری و جاری کرده است. شاید گویاترین تعبیری که در این باب به کار برده شده، «تهاجم فرهنگی» است. «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «انقلاب مخملی»، «انقلاب رنگی»، «براندازی نرم»، و… ابعاد دیگری از تهاجم فرهنگی را به نمایش می گذارد.
پر واضح است که در جریان تهاجم فرهنگی شیطان یا همان مقابله شیطان با انقلاب اسلامی که با بهره گیری از ابزار، امکانات، الزامات، توانایی ها و ویژگی های متناسب با آن به وقوع خواهد پیوست، رسانه ها در هر دو سوی مبارزه (مهاجم و متهاجم) نقش به سزایی دارند، و نقش سینما و تلویزیون در این دایره بی بدیل و بی نظیر است؛ سینما و تلویزیون (با تمام اشکال آن) مخاطبان بسیار بیشتری را در بر می گیرد، از طریق روان و حس آدمی تأثیر می گذارد، قدرت جان بخشی به موجودات بی جان و نیز ایجاد و تعمیم شخصیت های واهی را در اشکال و سطوح بی شمار داراست، می تواند خود به خودی نیاز ارتباط مخاطب با خود را به وجود آورد، و از همه مهم تر اگر به فرض مثال طرف مقابل میدان را خالی نکند، قطعاً ناچار به مبارزه ای بسیار سخــت تر، دقیق تر، دلسوزانه تر، عالمانه تر، کارشناسانه تر، و جان فرساتر خواهد بود.
امّا با توجه به این نیاز فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی در سطوح گوناگون ملی، فراملی و بین المللی و در جهات متعدد و مختلف؛ متأسفانه عملكرد و نتايج بدست آمده در حوزة سينمای انقلاب اسلامی، نه تنها با حجم و جايگاه مطلوب در فرمايشات امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري در اين باره، مطابقت ندارد، بلكه تحقیقاً، قطار سینمای ایران حتي در موارد بی شماری در جهت مقابل و متضاد با اهداف انقلاب اسلامي نيز حركت كرده است. چه بسا دشمنی که از تقویت، استقرار و استمرار انقلاب اسلامی آسیب می بیند، خود را در جریان سیاست گذاری سینمای انقلاب اسلامی در ابتدای امر دخیل کرده، و ریل قطار سینمای ایران اسلامی را از ابتدا در همین جهتِ غلط برنامه ریزی کرده است.
نتايج این سیاستگذاری و رفتار آگاهانه یا ناآگاهانۀ مطابق با آن ، از نظر صاحب‌نظران و نخبگان سينماي ايران به عنوان چالش‌هاي اصلي سينماي ايران (در دو دهه اخير) برشمرده شده، در چهار محور (چالش‌هاي اقتصادي، چالش‌هاي سياسي، چالش‌هاي فرهنگي، و چالش‌هاي مديريتي و سياستگذاري) تقسیم بندی شده است. در ميان اين چهار محور چالش‌هاي فرهنگي، و چالش های مدیریتی و سیاستگذاری اهميت و برجستگي بيشتري دارد که برای جلوگیری از تطویل کلام تنها به تعدادی از اهم آنها اشاره می شود. بدیهی است هریک از موارد زیر را می توان در فرصت مناسب به تفصیل مورد بررسی و مداقّه قرار داد:
1- عدم تبیین ماهيت سينماي پس از انقلاب اسلامی در نهادهای علمی، دینی، و مذهبی کشور.
2- فقدان سينماي الگو به عنوان سینمای مطلوب نظام جمهوري اسلامي ايران.
3- وجود فيلم‌هاي مبتذل، كم محتوا، و حتی در تضاد با آرمان های انقلاب اسلامی.
4- ضعف محتوایی و تکنیکی در غالب فيلم‌نامه‌های ساخته شده و ساخته نشده.
5- فقدان هويت ملي، دینی، و انقلابی در بخش حداکثری سینمای ایران و بی توجهی به فرهنگ و سنن ملی كشور.
6- عدم توجه صحیح به مخاطب و نیازهای واقعی او در عموم فیلم های ایرانی که بالتبع باعث از دست دادن طیف وسیع تماشاگران سینمای ایران شده است.
7- گسترش بی اعتمادی و ناامیدی در میان مردم و به خصوص بین فیلمسازان سینمای ایران (و بالاخص دست اندرکاران سینمای انقلاب اسلامی) در سطوح مختلف، علی رغم سیاست ها، قوانین، و مقررات کشور و نیز تأکیدات مسئولان درجه اول نظام اسلامی.
8- بي‌توجهي به بازسازي زيرساخت‌هاي صنعتي و عدم دسترسي مطلوب مردم به سينما.
9- ناهماهنگي میان مسئولان بخش فرهنگی و سینمای کشور.
10- به وجود آمدن مافياي سينمايي و قدرت یافتن گروه های بی تفاوت، مخالف، و حتی معاند در سینمای ایران.
11- به حاشیه رانده شدن بخش قابل توجهی از نیروهای ارزشی سینما و همچنین عدم تربیت نیروهای مطلوب جمهوری اسلامی در بخش های مختلف سینمای کشور.
12- وجود افراد به جاي مانده از سينماي منحط دوران پهلوي با همان گرايش‎ها، سياستها.
13- وجود فضاي غيرارزشي (و حتي ضد ارزشي) در پشت صحنة سينما و القاي وجود حداكثري آن.
14- و…
از يك نگاه همراه با تسامح و تساهل ممكن است! اين تلقي صحيح باشد كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي وظيفه رسيدگي به امور حداكثري طيف‎ها، جريان‎ها، سليقه‎ها، ذائقه‎ها، و … را دارد و بنابراين نمی توان محدوديتي براي نيروهاي غير متعهد بوجود آورد!! اما طبیعی است که اين ناتواني (يا ناخواستگي) علاوه بر مباحث و معضلات دیگر، موجبات بسياري از مشكلات سینمای ایران را فراهم آورده است.
لذا به نظر می رسد اگر مسئولان و صاحبنظران معاونت سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علی رغم توصیه و اصرار دلسوزان انقلاب اسلامی به هر دلیل گفته و ناگفته عاجز از رسیدگی به این امور است ضرورت دارد تشکیلاتی که بتواند با قدرت متناسب لااقل بخشی از سینمای کشور را از جهات مختلف به سوی اهداف انقلاب اسلامی و سینمای مطلوب جمهوری اسلامی پیش ببرد، ایجاد شود. ضرورتی که غیرقابل انکار است.




کد خبر: 785
Share/Save/Bookmark