عکاسی از شخصیتهای برجسته و سیاسی چه حس خاصی دارد؟
به یقین عکاسی از چهرههای برجسته خود فی نفسه کاری استرسآور و سخت است. به هر حال ترس از این که نتیجه این عکاسی و فرصت کوتاهی که در دست دارد چگونه سپری خواهد شد. عکاس را در تردید نگه میدارد. عکاسی از چهرههای سرشناس ملی حساسیت بیشتری نیز دارد. یک عکاس باید در ذهن خود مسائلی را پیشبینی کند. اما این پیشبینی تنها محدود به چند شرط است و باقی قضایا به متغیرهایی منتهی میگردد که عکاس در تغییر آنها نقش چندانی ندارد. در واقع شرایط محیطی و نور و مکان قرار گیری عکاس تقریباً جزء گروه دوم قرار میگیرد.
اما در مورد سوژه سیاسی نگرانی از متغیرها بسی بیشتر است. چرا که سوژه عکاسی باید همان طور در قاب دوربین قرار گیرد که هویت او ایجاب میکند.
عکاس تصویرگر هویت شخصیت سیاسی است. در واقع باید در یک فریم، تمام نظرات خود را در مورد سوژه عکاسی لحاظ کند. گاه باید شخصیت با یک خصلت ویژه نشان داده شود، عظمت، خصوصیات مذهبی و یا ویژگیهایی از این دست، اما به هر حال هر یک از ویژگیهای سوژه عکاسی بر نگرش عکاس اثرگذار خواهد بود.
نکته مهم درباره عکاسی این است که دوربین به تنهایی واجد هیچ شعوری به جهت نشان دادن نیست و آنچه به آن جان میدهد اندیشه و پویایی ذهن عکاس است. خلاقیت ذهن عکاس همان نکتهای است که سبب اثرگذاری عکس او میگردد. همین نکته سبب میشود تا به لزوم مشخص بودن هدف خود بیشتر دقت کنیم.
درباره عکاسی از ارتحال امام چه نکتهای را لازم به یادآوری میدانید؟
هر مراسمی حساسیتهای خاص خود را دارد. ارتحال امام اتفاقی چند جانبه بود. حتی چند مکانی نیز بود. علاوه برتمام شهر که در التهاب بود، جماران و مصلا و بهشت زهرا (در محل خاکسپاری) کانون های اصلی حضور عزاداران امام رحمهالله در روز ارتحال امام بود و این امر عکاسی را سختتر میکرد.
در واقع انتخاب هر مکان با از دست دادن موقعیت عکاسی در منطقه دیگر همراه بود و این امر انتخاب را سختتر میکرد. در واقع در آن واحد نمیتوان همه جا بود. در چنین شرایطی تلاش کردم به هر یک از این مکانها نقبی بزنم.
در میان انتخابهای متعدد کدام یک را برای عکاسی انتخاب کردید؟
در هر یک از این محلها برای مدتی حاضر شدم. اولین محلی که برای عکاسی انتخاب کردم جماران بود.. دکههای روزنامه فروشی و چهره مردم به هنگام دیدن روزنامههای صبح کشورسوژههای خوبی برای عکاسی کردن بود.
عکاسی در میان ازدحام مردم چه مشکلاتی به همراه داشت؟
در واقع در چنین شرایطی عکاسی بسیار دشوار است. در میان ازدحام کم نظیر مردم و در شرایطی که رانندگی با اتومبیل بسیار سخت و یا غیر ممکن بود شرایط عکاسی چندان راحت نبود. اما من موفق شدم از زاویه بالا و با هلیکوپتر انبوه مردم را عکاسی کنم. اما عکاسی از میان مردم کار سختی بود. البته عکاسی همیشه با سختی همراه است. عملاً اگر به دنبال به دست آوردن نتایج مطلوب بدون سختی باشیم. باید با عکاسی خداحافظی کنیم.
سختترین قسمت عکاسی از ارتحال امام کدام بود؟
کلیه مسیرهای منتهی به بهشت زهرا به خاطر ازدحام جمعیت با اتومبیل غیرقابل تردد بود. لحظات سخت عکاسی در بهشت زهرا رقم خود. روز ارتحال امام در بهشت زهرا و به دلیل هجوم مردم و شلوغی بیش از حد برای بازگشت به تهران ازمسیرهای خاکی به شهریار و از آنجا به تهران برگشتیم. چرا که مسیرهای آسفالته منتهی به تهران عملاً مملوء از جمعیت بود.
به یادماندنیترین صحنه از ارتحال امام کدام صحنه بود؟
عکاسی از رویدادی که تأثیر عمیقی بر روح شما داشت دشوار بود؟
عکاسی از چنین رخدادی سختیهای ویژهای داشت چرا که هر فریم دوباره اتفاقی را زنده میکرد که خود از آن متأثر بودی. عکاسی در ان ایام کار سختی بود و هفته اول بی اغراق در طول شبانه روز دو سه ساعت بیشتر استراحت نکردم . به خاطر دارم خبرنگاران وعکاسان زیادی برای پوشش دادن اخبار به ایران آمده بودند. وقتی از یک عکاس فرانسوی در رابطه با شیوه عکاسی کردنش در آن ایام پرسیدم که به دنبال گرفتن جگونه عکسی از این مراسم است؟ گفت :" سعی می کنم همچون یک عقاب در زمانها و مکانهای مناسب قرار بگیرم همه چیز را ببینم واز همه چیز عکاسی کنم. چرا که حتی نمیتوان پیشبینی کرد که یک دقیقه بعد چه اتفاقی رخ میدهد."
در واقع یکی از دشواریهای این کار همین بود باید سعی میکردیم تا چیزی از قلم نیافتد. نباید حتی یک لحظه غفلت میکردیم و این از نقاط مورد توجه عکاسی از مراسم ارتحال امام بود.