«چیزی را به هم نریز» رضا فکری نقد شد
در خانه فرهنگ دکتر عظیمی:
«چیزی را به هم نریز» رضا فکری نقد شد
نقد و بررسی مجموعه "چیزی را به هم نریز" رضا فکری در خانه فرهنگ و کتابخانه دکتر عظیمی برگزار شد .
 
تاريخ : يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۳۲

به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی مدیریت فرهنگی هنری منطقه یک ، فرشته احمدی منتقد جلسه گفت تعریف کلاسیک داستان کوتاه برشی از زندگی روزمره است. خصوصا در داستانهای کوتاهی که این اواخر دیده ایم. اما در داستان های این محموعه با برشی از موقعیات غیرعادی و تحولات در زندگی افراد مواجه می شویم. افرادی با گذشته بهم ریخته و بدون آینده درست، در نقطه شروع وضعیت بحرانی.
احمدی خصوصیت مشترک در تمام داستانها را رهایی از قید و بندهای کلاسیک و باید و نبایدهای کارگاهی دانست و اینکه داستانها در فضای خشک و فقیرانه داستانهای امروزی نیستند. دیدن المانهایی که زیاد ضروری نیستند اما به زیباسازی فضا کمک می¬کنند. مثل کاراکتر مامان مرضی در داستان آخر که اگرچه به نظر زائد می آید و فاقد کاربرد داستانی اما در ساختن فضاهای داستانی موثر بود.
وی ادامه داد :شیوه به تصویر کشیدن فضاهای درونی با استفاده موثر و زیاد لحن بارز و استفاده از زاویه دید دوم شخص برای رسیدن به هدف کمک کرده است. اما لحن و زاویه دید غالب که هیچ استراحتگاهی به خواننده نمی¬دهد. با این که راوی در هر داستان زبان متفاوتی دارد اما در پایان مجموعه با لحنی غالب مواجه می¬شویم که باعث می¬شود تمام لحنها فراموش شود و البته زاویه دید اغراق شده که باعث می شود داستانها پاگرد و فضای سفید نداشته باشند و علیرغم متفاوت بودن همه داستانها در کل احساس می¬کنیم داستانها شبیه هم بوده اند.
نویسنده جنگل پنیر ، داستان "بالا حصار" را بهترین داستان مجموعه دانست که فضا سازی بسیار خوبی دارد و قابلیت بدل شدن به بخش اعظم یک رمان را داراست. اما در داستانی مثل "بهشت برین" مشکل داستانی این بود که خواننده باید اطلاعاتی از بیرون و جامعه داشته باشد تا داستان را درک کندو شاید خواننده معاصر بتواند خاطرات مربوط به این داستان را به یاد آورد اما خواننده ده سال آینده ممکن است محفوظات ذهنی کافی برای درک داستان را نداشته باشد. در دو داستان "خودمعرف" و "نصفه و نیمه" اشارات گمنگی به حوادث کوی دانشگاه یا درگیری با گروهک مجاهدین وجود داشت اما به دلیل محافظه کاری نویسنده بسیار گنگ و نامفهوم مانده.
احمدی تنوع کاراکترها و کلیشه ساز نبودن آدمهای ساده را ستایش کرد و تنش بین قوانین و مصائب در دنیای آدم ها بسیار خوب درآمده و افکار رایج را بهم ریخته و نقطه قوت این است که نیازی به فضای روشنفکری یا آدمهایی که دائم دارند حرف میزننده و فکر می کنند نبوده. آدم های لب مرزی که خودشان مختار به چیزی که شده اند نبوده اند.
پدرام رضایی زاده منقد دوم جلسه گفت: در سالهای اخیر که داستانهای کافه ای و آپارتمانی مد شده و به تکرار افتاده این مجموعه قالبها را شکسته و در فضای معمول داستان نویسی این روزها قرار نگرفته. وی تصریح کرد: فکری توانسته مسائل اجتماعی این سالها را درونمایه قرار دهد و رویکرد اجتماعی پوسته ای برای داستانهاست ولی بعد از پیش رفتن در داستان می بینیم شخصیتها همان کشمکش ها را دارند که آدمهای فضای آپارتمانی دارند آدمهایی فروپاشیده با کشکمش های درونی. ترس از نزدیک شدن به وقایعی مثل عملیات مرصاد یا حوادث کوی دانشگاه از اشکالات کار است که نویسنده بسیار گذرا از کنار وقایع رد می شود.
رضایی زاده اضافه کرد که در داستانها با نوعی استدلال مواجه هستیم. تک صدایی در لحن کاراکترها. اینکه یک سری کلمات و تکیه کلام ها آمده تا بیان افراد را متفاوت کند اما به شکل واضحی با یگانگی در شکل روایت مواجه می شویم. نویسنده نتوانسته خود را به خوبی در داستانها پنهان کند. مسئله دیگر شباهت کارها به فضای داستانی آقای درویشیان است. استفاده از حوادث و جلوه های اجتماعی با دو هدف آشنا کردن مخاطب با شرایط و تحریک خواننده برای پیگیری حوادث. اما این مسئله باعث می¬شود از صناعت ادبی کاسته شود.
وی درباره پنج داستانی که راوی زن داشتند گفت مولف کار شجاعانه ای انجام داده اما در برخی از اینها لازم است روی دنیای زنانه ونحوه زنانه نویسی کار شود.
در انتها ضحی کاظمی دبیر گفت: تمرکز نویسنده لزوما روی زن ها نبوده بلکه روی قشر خاص ضعیف رو به پایین است و از لحاظ مضمونی به رئالیسم اجتماعی پهلو می زند. اگر داستانها با فرم رئالیست واقعی نوشته شوند دارای واقعیتهای بیرونی بیشتری هستند اما در داستانهای آقای فکری این موضوع کاملا رعایت نشده و قضاوتها کاملا قطعی نیست.
رضا فکری مولف اثر در اختتامیه جلسه گفت که شخصیتها پیش از نوشتن انتخاب شده بودند.کاراکترهایی که در حبس طبقه اجتماعی خود هستند و آگاهی هایشان چیزی است که می خواهند و آرمانهایشان با باقی افراد جامعه متضاد است. انگار افراد از دو بافت متفاوت نمی توانند با هم دیالوگ داشته باشند و مخاطب خود را ندارند و اگر هم داشته باشند پاسخ درستی نمیگیرند. فکری اضافه کرد که در ابتدا داستانها بهم پیوسته بودند اما چون نخواستم استقلال داستانها زیر سوال برود چینش متفاوتی را برگزیدم. فکری گفت از خواننده خود توقع دارد که به دنبال وقایع برود و آنها را کشف کند.

کد خبر: 63726
Share/Save/Bookmark