به گزارش هنرنیوز؛کنسرتمایستر ارکستر سمفونیک تهران اظهارات جدیدی را دربارهی شرایط ارکستر سمفونیک تهران مطرح کرد که این گفتگو را در ادامه میخوانید:
آقای کیارس! زمانی را به یاد میآورم که چند سال پیش ارکستر شرایط نا بسامانی داشت و حتی شاهد تجمع چندبارهی نوازندگان هم بودیم. نوازندگان سالها پیش میگفتند، اگر شخصی مثل علی رهبری ارکستر سمفونیک تهران را هدایت کند، مشکلی وجود نخواهد داشت. چند سال بعد آقای رهبری به ایران آمد اما جرقهی حاشیهها از بدنهی ارکستر و همان نوازندگان زده شد. تحلیل شما در اینباره چیست؟افرادی بودند که ابتدا از آقای رهبری حمایت میکردند و سپس براساس اتفاقاتی که بهوجود آمد، شروع به حاشیهسازی کردند. بهتر بود، این مسائل به مطبوعات کشیده نمیشد؛ چون حکم یک دعوای فامیلی را داشت. وقتی خانوادهای با هم مشکل پیدا میکنند که نباید مسائلشان را در مطبوعات عنوان کنند. به هر حال شاید خیلیها با سیستم کاری آقای رهبری آشنا نبودند. آقای رهبری ۴۰ سال ایران نبوده و هیچگاه به صورت یک مدیر دائم با این ارکستر کار نکرده بود. دفعهی قبل هم که آمده بود به صورت رهبر مهمان حضور داشت و اتفاقا به خاطر حقوق نوازندگان ایران را ترک کرد؛ زیرا میخواست، شرایط ایدهآل باشد. نوازندگان اوایل شناخت کاری دقیقی از ایشان نداشتند.
با این حال این موضوع را در نظر بگیرید، ارکستر ما در این مدت طوری کار کرد و متمرکز شد که برنامهی سالیانه برایش نوشتند. در این مدت از رهبرهای حرفهای دعوت شد، سولیستهای مختلف به ایران آمدند و ارکسترهایی هم دعوت شدند و حتی قرار شد، ارکستر به کشورهای دیگر برود و البته همهی اینها مستلزم این است که روز به روز توانایی بچهها بالا رود.
خیلی خوب به یاد دارم، زمانی که چند سال پیش ارکستر سمفونیک تهران را ترک کردم، به ارکستر برنامههای مناسبتی تبدیل شده بود؛ یعنی اصلا کنسرت کلاسیک اجرا نمیشد. فقط منتظر بودند که اتفاقی مثلا مذهبی یا سیاسی بیفتد که ارکستر اجرا کند. ارکستر سمفونیک آن زمان تمرین روتین هم نداشت و روحیهی بدی بر نوازندگان حاکم بود.
دربارهی حاشیهای پرسیدم که نوازندگان ایجاد کردند. آنها با نظمی که در ارکستر حکمفرما شده بود، مشکل داشتند یا به موضوع دیگری معترض بودند؟دو مساله بود؛ یکی مسالهی نظم کاری و دیگری مسائل مالی. درواقع رقمی که برای نوازندههای ارکستر در قرار داد نوشتند، بنا بر آن کاری که انجام میدهیم و بر اساس جامعهای که در آن زندگی میکنیم، خیلی کم است. بنابرین بچههای ارکستر هم مجبور هستند که شغل دوم و سوم داشته باشند و در آموزشگاه درس بدهند. شبها هم با ارکسترها و گروههای مختلف کنسرت میدهند تا بتوانند امرار معاش کنند. البته این موضوع به خودشان هم خیلی فشار میآورد. به هر حال بعضیها توانستند خودشان را با شرایط وقف دهند و به خاطر خود آقای رهبری در ارکستر ماندند و تمام شرایط را قبول کردند. هنوز هم آن افراد هستند و به عشق خود آقای رهبری در ارکستر ساز میزنند.
شما هم یکی از همانها هستید؟هر وقت مصاحبهای کردم، گفتهام تنها کسی که میتواند چرخ پوسیدهی موسیقی کلاسیک ایران را به حرکت درآورد، آقای رهبری است. او تنها ایرانی شناختهشدهی موسیقی کلاسیک در آنطرف آبها است که حدود ۲۰۰ اثر منتشر کرده است. او صرفا با اعتبار خودش توانست، ارکستر سمفونیک را به جایی برساند و ادامهی این روند مستلزم این است که حمایت بزرگی از این شخص شود. من یادم است که آقای رهبری دفترچهای با عنوان «مهر تا مهر» درست کرده بود که مثل برنامهی سالیانهی ارکستر برلین بود. خیلی تمیز و مرتب برنامهریزی کرده بود و شوق زیادی برای این کار داشت.
شما معتقد هستید، این پیشرفت نسبی ارکستر صرفا بر اساس اعتبار شخصی آقای رهبری به دست آمده است؟اعتبار شخصی ایشان خیلی دخیل بود. ببینید سولیستهایی که در این مدت به ایران آمدند، مثل الکساندر رودین واقعا موزیسینهای خوبی بودند. رقم واقعی این نوازندگان خارجی خیلی بیشتر از آن چیزی است که تا بحال به آنها پرداخت شده است. به هرحال هنرمندان مناسبات شخصی با یکدیگر دارند و من میتوانم به جرات بگویم با اعتبار آقای رهبری بود که این نوازندههای بزرگ به ایران آمدند و با ارکستر کنسرت دادند. آقای کاروای یکی از بزرگترین ویلنیستها است، باید ببینید چطور با آقای رهبری برخورد میکند و استاد صدایش میزند. ما به خودمان میبالیم که هنرمند بزرگ در سطح بینالمللی در ایران داریم.
نمیتوان اتفاقات خوب ارکستر را در این مدت کتمان کرد. آقای رهبری جزو معدود افرادی هستند که به قولهایشان عمل و واقعا کار کردند. برنامهی «مهر تا مهر» یکی از آن اتفاقات خوب بود اما چالشهایی را هم در پی داشت. شما فکر میکنید، چنین برنامهای و با این حجم اجرا در این اجرایی است؟حتما به آقای رهبری قولی دادهاند و گفتهاند که چنین کاری را انجام دهد و ایشان هم بر اساس همان صحبتها برنامهی «مهر تا مهر» را نوشته است. اگر از روز اول میگفتند، ما برنامهای میخواهیم با این میزان بودجه و همه چیز را برای او تعریف میکردند، شاید شرایط فرق داشت. آقای رهبری که از خودش بودجه تعیین نکرد. به او گفتند، چنین بودجهای داریم و میتوانیم حمابیت مالی کنیم. این در حالی بود، وقتی برنامهریزی انجام شد، مسئولان متوجه شدند که چنین بودجهای ندارند. آقای رهبری با هنرمندان خارجی صحبت و و تاریخهای آنها را خالی کرد اما متاسفانه شرایط جور دیگری رقم خورد.
ما فرض را بر این میگذاریم که ارکستر از این بحران مالی عبور کند؛ با این بحران مخاطب میخواهید چه کنید؟هیچ وقت نباید انتظار داشته باشیم که ارکستر درآمدزایی داشته باشد. ما ترویج فرهنگ میکنیم و هیچوقت نمیتوانیم تجارت داشته باشیم. کارمان فرهنگی است.
شما فکر میکنید، ارکستر برلین در همهی اجراها سالنش پر از مخاطب میشود؟
خیر اما هیچوقت هم سه تا بلیت نمیفروشد.ارکستر ما برای این سه عدد بلیت میفروشد که هیچ تبلیغاتی برایش انجام نمیدهند اما آنجا وقتی دفترچهی سالیانه باز میشود، حداقل خود سالن برلین بیلبوردهای تبلیغاتی نصب میکند. وقتی اینجا دقیقا روز کنسرت پوستر نصب میشود و زمانی که میگوییم، حداقل پوستر را به ما بدهید، خودمان تبلیغ کنیم، میگویند، حاضر نیست؛ چه انتظاری دارید؟ اینها سوء مدیریت است. وقتی شما کنسرت دارید، میدانید رهبر ارکستر میآید؛ خرج هواپیمایش و اسکان و خورد و خراکش را میدهید آن هم از پولی که به اصطلاح بیتالمال است، مهمترین کاری که باید بکنید، تبلیغات است. این ۳ بلیت فروختن برای چه کسی افتخار است؟ این سوء مدیریت آقای رهبری نیست. آیا اگر برای همان اجرایی که شما میگویید، ۳ بلیت فروخته است، اگر تبلیغات میشد یا حتی تخفیف در نظر میگرفتند، سالن پر نمیشد؟ یا بهتر نبود برای دانشجویان تخفیف قائل شوند؟
آنچه شما میگویید، به چالشهای اخیر برمیگردد.بعضی چیزها لج و لجبازی است.
ارکستر سمفونیک تهران خودش بلیت ۱۵۰ هزارتومانی برای اجراهایش تعیین کرده است.آقای رهبری با تفکر غربی به ایران آمد و ۴۰ سال ایران نبود و افرادی که به ایشان مشاوره میدادند، مشورتهای درستی ندادند.
خب، شما هم یکی از مشاوران ایشان بودید.نه؛ من اصلا مشاوره نمی دادم و ابتدا رابطهی معمولی با آقای رهبری داشتم. بعد از دو هفته من کنسرتمایستر شدم و رابطهی ما به مرور شکل گرفت.
آقای کیارس به هرحال ما در کشوری زندگی میکنیم که وقتی قرار است، کنسرت دو هنرمند مشهور با یک سبک مشخص در یک شب برگزار شود، امکان ریزش مخاطب وجود دارد.ارکستر سمفونیک که نمیخواهد، هر هفته موتزارت و هایدن بنوازد. میتواند یک هفته باله، یک هفته موسیقی مدرن و... داشته باشد. آنقدر این نوع موسیقی شاخههای مختلف دارد که هر شاخه مخاطب خودش را جذب میکند. چرا مخاطب نمیآید؟ انقدر برای جذب مخاطب ارکستر میشود برنامه ریزی کرد که حد ندارد اما تبلیغات مشکل اصلی ماست.
فکر میکنید، مسالهی مخاطب برعهده کیست؟ بنیاد رودکی یا خود ارکستر؟صددرصد بر عهدهی بنیاد است.
شما درخواستی در این زمینه از بنیاد داشتهاید؟من با بنیاد کاری ندارم. مسئول من آقایی رهبری است و مطمئن هستم که ایشان بارها خواسته بنیاد رودکی دامنهی تبلیغات را وسیعتر کند.
بعضیها میگویند، بنیاد ارکستر را نمیخواهد چون برایش هزینه بردار است و مجبور است بهترین تاریخهای تالار وحدت را به ارکستر سمفونیک اختصاص دهد.آقای حسین علیزاده حرف خوبی میزند و میگوید که دارند، با تالار وحدت مسافرکشی میکنند. مثلا چند وقت پیش داشتیم با ارکستر تمرین میکردیم و یکی به من گفت که مواظب باش پایت خیس نشود. نگاه کردم، دیدم که استخر روی صحنه است. این سالن فقط برای کنسرت است و بس. این سالن برای اجرای تئاتر نیست. بعد، از طرفی میآیند و گروهها را درجهبندی میکنند. این درجهبندی الف و ب را چه کسی انجام میدهد؟ یعنی چه؟
به هر حال از قدیم گفتهاند، تالار وحدت خانه بزرگان موسیقی است.بزرگ چه کسی است؟ این همه جوان داریم که حرف برای گفتن دارند؛ حتما باید دندانهایمان مثل موهایمان سپید شود بعد به ما بگوبید: بزرگ موسیقی! یعنی موتساوت که در ۳۶ سالگی از دنیا رفت، بزرگ نیست؟
برگردیم، سر موضوع ارکستر. یکسری آدم به اصطلاح دلسوز هستند و دائم نگرانند و میگویند که آقای رهبری با نوازندگان ارکستر بدرفتاری میکند. این حرفها راست است؟این قضیه تمام شده است. آنها که هماکنون در ارکستر هستند، قلبا آقای رهبری را دوست دارند. بعضیها کم لطفی میکنند و کاسهی داغتر از آش شدهاند. الان ناصر رحیمی به ارکستر بازگشته و دارد فلوت میزند. مگر دعوایی بدتر از دعوای آقای رحیمی و آقای رهبری در رسانهها داشتیم؟ بعضیها برای اینکه تریبون داشته باشند، هر حرفی میزنند. ما قلبا او را دوست داریم. آدمها به اخلاق هم عادت میکنند. شرایط مالی ارکستر در روحیهی بچهها تاثیر گذاشته است. حقوق آذرماه را به حساب نوازندگان ریختند و فقط ۲۰ روزکاری برایمان در نظر گرفتند. در حالی که ارکسترهای دیگر چنین مشکلی ندارند و همه چیزشان سرجا است.
منظورتان ارکستر ملی است؟نمیخواهم اسم ببرم.
خب چرا ارکستر ملی را بیشتر از ارکستر سمفونیک دوست دارند؟نمیدانم اما اصولا کار سخت انجام دادن، جوهرهی خاصی میخواهد. اتفاق خوبی که افتاده است، این است که آقای پیروزپی به صورت مخصوص به ارکستر میپردازند.
اگر مسائل مالی حل نشود، نوازندگان قصد ندارند کاری کنند؟ما ارکستر را ترک نمیکنیم. من به عنوان دستیار رهبر هشدارهای آخر را به مسئولین میدهم اما حمایت خود را تمام قد از آقای رهبری اعلام میکنیم؛ زیرا فقط ایشان میتوانند ارکستر را نجات دهند. ما ارکستر را ترک نمیکنیم اما حقمان را میگیریم.
شاید خود بنیاد دیگر دوست ندارد که با ارکستر فعالیت کند.تالار وحدت برای ما است. حضرت علی (ع) میفرماید: «حق گرفتنی است». اگر بنیاد رودکی حق ما را ندهد، نوازندگان به دفتر ریاست جمهوری میروند. چون تمام امور گشایش ارکسترها زیر نظر رئیسجمهور انجام شد.
پس نوازندگان اینبار مصر هستند؟صد درصد. مثل این میماند به شما بگویند، حق نفس کشیدن ندارید. این شغل ماست. ما برا یاینکه ارکستر به اینجا برسد، زحمت کشیدهایم. ارکستر سمفونیک برای ما انگیزه است و نمیگذاریم این انگیزه از بین برود. نوازندهها قشر مظلوم و ماخوذ به حیا هستند و همیشه سعی کردهاند که کوتاه بیایند اما این بار این طور نیست. همیشه به نوازندگان زور گفتهاند اما نسل ما با منطق جلو میرود. ما میخواهیم راهمان را ادامه دهیم. ما داریم از ارکستری حرف می زنیم که سرمایهی فرهنگی این کشور است. ما نه قهر میکنیم نه ارکستر را ترک میکنیم اما اگر مشکلات حل نشود، تلاش میکنیم ارکستر را از بنیاد بگیرند یا خصوصی شود. اصلا ارکستر را به خود ارکستر دهند
یعنی ارکستر از پس خودش بر میآید؟بله حتما. آدمهایی هستند که دوست دارند به ارکستر کمک کنند تا پا برجا بمانند. ارکستر زمین نمیخورد. مطمئن باشید که زمین نمیخورد. ارکستر سمفونیک تهران امروز توانی پیدا کرده است که دیگر کسی پز نمیدهد، اثرش را با ارکستر فلان کشور ضبط کرده است. نمیگویم ارکستر درجه یک اروپاست اما این همان ارکستر ایران است که سه سال تعطیل بوده. سعی ما این است که ارکستر سر پا بماند چون اگر این ارکستر از بین رود، دیگر از بین رفته است.
گفتوگو از: سهیلا صدیقی ( ایسنا)