از «سورچی» صمصام خان تا رئیس اداره سیاسی شهربانی
«کریم»‌شناسی در کلاه پهلوی!
از «سورچی» صمصام خان تا رئیس اداره سیاسی شهربانی
کریم کیست؟ چگونه به قدرت می‌رسد؟ آیا او استعداد ویژه‌ای دارد یا اینکه عده‌ای از علاقه او به قدرت، در جهت منافع خود استفاده و او را دست‌آویز اهداف‌شان کرده؛ سپس اجازه می‌دهند او از دریچه سیاست پیشرفت کند و باز تأمین کننده منافع آن‌ها باشد؟
 
تاريخ : يکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۷
 شاید هم کریم فی‌الذاته آدم پر تلاش و زیرکی است و با تلاش‌های خود به اهداف سیاسی‌اش می‌رسد؟ این‌ پرسش‌ها و البته پرسش‌های فراوان دیگری می‌توانند موضوع یک نوشته باشد در مورد «آق کریم» کلاه پهلوی!
برای مقدمه کمی از کلیات «کلاه پهلوی» بگوییم. راستش را بخواهید آنچنان که از نام ضیاء‌الدین دری و آثار او در رسانه ملی به ویژه مجموعه تلویزیونی «کیف انگلیسی» انتظار می‌رفت، «کلاه‌پهلوی» نتوانست مخاطب جذب کند. این موضوع دلایل فراوانی داشت. شاید یکی از مهمترین دلایل این بود که زمان فیلمبرداری این مجموعه تلویزیونی حدود ۶ سال طول کشید (با احتساب زمان‌هایی که کار به دلایل مختلف متوقف بود) و این موضوع باعث شد توقعات از این اثر بالا برود؛ حدفاصل این ۶ سال هم رسانه ملی آثاری پخش کرد که تا حدودی ذائقه مخاطب تعالی پیدا کرده و با هر اثری تهییج نمی‌شد؛ دلایل دیگری هم البته در کم‌مخاطبی «کلاه‌پهلوی» تاثیرگذار بود؛ یکی دیگر از این دلایل، بازی محمدرضا شریفی‌نیا (میرزا رضا تدین) به عنوان یکی از نقش‌های کلیدی این مجموعه بود. شریفی‌نیا در این مدت ۶ سال آثاری را بازی کرد که اگر مذهبی هم بود (مثل اخراجی‌ها) فردی ظاهرساز به تصویر کشیده می‌شد نه فردی که در ظاهر و باطن مذهبی است؛ همین موضوع یکی از دلایلی بود که بسیاری از مخاطبان موقعیت کلیدی او در «کلاه‌پهلوی» را باور نکرده و نپذیرند؛ از دیگر دلایل کم اقبالی به این مجموعه هم شاید صداگذاری نامناسب باشد. به این دلیل که کار صدابرداری سر صحنه کم دارد و این مساله اگرچه برای مخاطبان عام (به ویژه) چندان قابل لمس نیست اما نتیجه‌ای که ایجاد می‌کند فاصله‌اندازی بین مخاطب و مجموعه تلویزیونی است.
حالا دیگر برویم سراغ «آق کریم»؛ شاید بتوان گفت بازیگران این مجموعه اگرچه اغلب چهره‌های معروف و مشهور سینما و تئاتر و تلویزیون هستند؛ اما موقعیت شاخصی در این مجموعه ندارند؛ الا رضا کیانیان که در این اثر هم مانند مختارنامه (داوود میرباقری) و کیف انگلیسی نقشی متفاوت را ایفا می‌کند که اگرچه کوتاه است اما تاثیر خود را دارد؛ از نقش‌آفرینی سایر بازیگران ارجمند این اثر تلویزیونی که بگذریم؛ الان چند هفته‌ای است که «کریم» فضای «کلاه پهلوی» را تغییر داده و از کسالت و یکنواختی بیرون آورده است؛ شاید بتوان گفت از زمانی که او به استخدام فرمانداری درآمد شاید اتفاق تازه‌ای در این مجموعه افتاد.
در باقی این نوشتار قصد داریم موقعیت «کریم» را مورد بررسی قرار دهیم. «کریم‌شناسی» ما هم از زمانی آغاز می‌شود که او قمارباز و سورچی «صمصام خان» بود.
پس از سال‌ها خدمت به صمصام‌خان؛ کریم شانس می‌آورد و کسی او را کشف می‌کند. این آغاز تغییرات در کریم است. او می‌رود سواد یاد می‌گیرد. «آقای موید (با نقش‌آفرینی فرشید ابراهیمیان) با سیاست‌هایی ویژه و آینده‌نگری خاصی از یک سو و استعدادی که از کریم سراغ دارد از سوی دیگر – بدون اینکه کسی متوجه شود – به او سواد یاد می‌دهد؛ کریم هم همسو با خواستۀ «موید» تلاش می‌کند در این بازی مشارکت کرده و دقیقا همان مسیری را طی کند که فرماندار و موید می‌خواهند؛ فرماندار هم به کریم قول‌هایی می‌دهد که البته عملی هم می‌شود.»
در ادامه یادداشت تحریرنو  آمده:  سیاست آقای موید سیاستی بلند مدت است. او می‌‌خواهد دوباره قدرتی به دست آورد و کریم می‌تواند ابزار مناسبی برای او باشد. در اینجاست که باید از منظر سیاسی هم به نقش کریم نگاه کرد. در برخی موارد در این مجموعه تلویزیونی تاکید می‌شود که پشت پرده‌های سیاسی تا چه حد می‌توانند فردی را از طبقات پایین تا بالاترین مراحل اغییر جایگاه دهد. اتفاقی که برای رضا خان میر پنج هم افتاد.
پس از اینکه کریم سواد یاد می‌گیرد؛ تلاش می‌کند از زیر بلیط صمصام‌خان بیرون بیاید و حتی از او انتقام‌گیری هم بکند. او همانطور که در یکی از دیالوگ‌هایش هم تاکید می‌کند می‌‌خواهد شهر سامان در اختیار او باشد و برای این کار هم از هیچ کاری فروگذار نیست.
قول فرماندار پس از با سواد شدن کریم عملی می‌شود؛ با حمایت آقای موید، کریم به استخدام دولت در فرمانداری در می‌آید و او «که تا امروز آدم صمصام‌خان بود حالا آدم فرماندار و فرمانداری می‌شود».
کریم در فرمانداری جای پایش محکم می‌شود و سپس با همین سفارشات به شهربانی می‌رود. شهربانی آغازی بر فعالیت‌های سیاسی اوست. کریم اگرچه جایگاه خودش در شهربانی را آغاز راه می‌داند اما هنوز اطلاع درستی از مسیر برای رسیدن به هدف ندارد.
اتفاقات دیگری در مسیر راه می‌افتد که به نفع کریم تمام می‌شود. اتفاقی که بین صمصام و ‌ یاور نیکوکار می‌افتد و باعث می‌شود یاور حتی تنزل درجه پیدا کند؛ این رخداد راهی می‌شود برای پیشرفت دوباره کریم. قضیه از این قرار است که «یاور نیکوکار (با نقش آفرینی سیروس گرجستانی) نمی‌تواند خواسته‌های اداره سیاسی شهربانی را بر آورده کند. از همین روی و با سفارش موید، اینبار کریم به ریاست اداره سیاسی شهربانی سامان در می‌آید؛ پُستی که خود او نمی‌داند که تا چه میزان اعتبار دارد». حالا دیگر اداره سیاسی دست کریم است. او از همینجا شروع می‌کند به «دو سَر» بازی کردن. او سیاسی‌بازی و ذغل‌بازی را با هم درآمیخته و شروع می‌کند به تلاش برای ترفیع موقعیتش در شهر سامان. او از طرفی با بازاریان سر سفره می‌نشیند و از طرف دیگر راپورت آن‌‌ها را به اداره سیاسی می‌دهد و حتی برای این‌کار آدم هم اجیر می‌کند.
برای نمونه می‌توان به این نکته اشاره کرد که «بخشی از این عوام‌فریبی برمی‌گردد به آزاد کردن تعدادی از بازاریان از زندان و سپس حمایت از فروغ همسر میرزارضا تدین در مرکز اصلی شهر زمانی که او داشت برای فاطمه خواهر میرزا رضا به دنبال قابله می‌رفت، این کارهای عوامفریبانۀ کریم اگرچه آنچنان که در سریال نشان داده می‌شود نتوانسته تاثیرگذارهای بازار را تحت تاثیر قرار دهد اما عوام را تا حدودی به خود جلب کرده است. در این مسیر او چند راهنما هم دارد که یکی از مهمترین آن‌ها «حاجی خان» (با نقش‌آفرینی رضا کیانیان) است».
اما کریم به این راضی نیست. او تازه دریافته که ساختار سیاسی کشور اینقدر بی در و پیکر است که می‌شود با دغل‌کاری به مراحل بالایی رسید. او تلاش می‌کند غیر از اداره سیاسی راه‌های دیگری را هم برای رسیدن به مقصودش شناسایی کند و آن‌ها را به کار بندد. در این مسیر و در رفت آمدش به تهران، با همسر سابق فرماندار ارتباط برقرار می‌کند؛ همو که فرماندار را به این درجه سیاسی رساند. «بلانش» (با نقش‌آفرینی نگین محسنی) هم با برنامه‌ریزی این‌بار هم انگار دارد همان نقشی را در زندگی کریم ایفا می‌کند که در زندگی فرخ ایفا کرد؛ و کریم هم «تقریبا مسیری را طی می‌کند که فرخ باستانی – فرماندار- (با نقش‌آفرینی امیرعلی دانایی) به نوعی طی کرد؛ با این تفاوت که او در مسیر تحصیل در فرانسه توانست این تکامل را طی کند و کریم در کوچه‌های سامان».
حالا رضا خان ساقط شده و کریم که تازه از فرانسه برگشته و شرایط کشور را نمیشناسد به پیشنهاد رئیس اداره سیاسی جای او را می گیرد و او از مخمصه در می رود. حالا کریم رئیس اداره سیاسی است اما شانس او به خاطر ارتباط با فرانسوی ها برای ارتقاء بیشتر؛ زیاد نیست.

یادداشت: حسن گوهرپور

کد خبر: 65166
Share/Save/Bookmark