دکتر حسین ریاحی در گفتگو با هنر نیوز:
باید به موسیقی زیر زمینی بها داده شود!
شاید این روزها انتقاد از فضای موسیقی در جامعه هنری کشور به راحتی انجام می گیرد و خط قرمزی برای این بحث وجود ندارد، اما نکته قابل تامل در این است که این انتقاد ها به چه میزان توانسته در گسترش و پیشبرد موسیقی ایرانی موثر باشد.
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۶
حال باید قبول کرد که موسیقی چیزی فراتر از سبک و یا نظر شخصی اساتید گذشته است و دیگر نمی توان با نفی هر ژانر و یا سبکی سعی در پیشبرد سبک و یا ژانر دیگر داشت. در حالی که اساتید موسیقی به نوعی بازنشسته شده اند و قشر جوان سعی دارد موسیقی روز دنیا را در چهارچوب موسیقی ایرانی به نمایش بگذارد عده ای چوب انتقاد را برداشته و بر سر جوانان می کوبند، البته ناگفته نماند همین نفی آن ها بجای راهکار و پشتیبانی باعث شده که جوان مجبور باشد در چهارچوب گذشتگان و یا شیوه های منسوخ گذشته گام بردارند و یا خلاقیت خود را در زیر زمین پنهان کرده و جرات حضور در جامعه هنری را نداشته باشند. از این رو یکی از اساتیدی که همواره با صبر سعی در تربیت جوانان داشته دکتر حسن ریاحی است، وی در گفتگو با هنر نیوز به نکات قابل تاملی اشاره دارد که در ذیل می خوانید.
در جامعه امروز ایرانی تقابل سبکهای موسیقی باعث شده که تنوع در کنار تناقض برای جوانان به وجود بیاید با این اوصاف فضای موسیقی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
در موسیقی پاپ و با توجه به اینکه در جریان اتفاقات کشورهای دیگر نیز هستم که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، معتقدم که موسیقی پاپ بسیار گسترده شده سبکهای مختلفی به وجود آمده است. اما در کشور از نظر این نوع پیشرفت ها عقب افتادهایم وحرف تازهای برای گفتن نداریم. موسیقی پاپ ما نسبت به چهل سال گذشته بسیار ضعیف تر شده و از لحاظ شعر نیز ضعف آن کاملا نمایان است. مسائل روز اجتماعی جای خود را به اشعار و کلیشهها داده اند. در بخش موسیقی جاز جوانان بسیار مستعدی داریم که تعداد آنها کم هستند و ما بسیار مایل بودیم که در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته از موسیقی جاز هم استفاده کنیم اما دیدم فعلا برای این اقدام زود است اما در این نوع موسیقی جوانان صاحب نظر و با استعدادی داریم که در سبکهای فیوژن و جاز در حال کار هستند. در بخش موسیقی کلاسیک ایرانی نیز ما در تاریخ ماندهایم و حالا جوانان باید یک سری حرفهای تازه و تجربیات موفق داشته باشند در ریتم و ارکستراسیون، هارمونی و ... احتیاج به تجربه اندوزی دارند. البته جوانی مانند علی قمصری و امثال این هنرمند یک حرکتهای تازهای انجام داده اند و به نظر من باید روی موسیقی ایرانی بیشتر فکر کنیم و ایدهها را پرورش دهیم. در موسیقی کلاسیک غرب جوانهای نوازنده خوبی داریم و حال شاهد هستیم که خانم ها بسیار در ساز های ضحی پیشرفت داشته اند و این در دنیا این اتفاق رخ داده و مختص کشور ما نیست . اما موسیقی کلاسیک نه تنها درکشور ما بلکه در تمام دنیا در حال کمرنگ شدن است و من فکر میکنم رپوتوار موسیقی کلاسیک کهنه شده است. درست است که بتهون برای همیشه بتهون باقی خواهد ماند منتها باید بتهون را در موزه قرار دهیم.
جوانان موسیقی باید به آینده بیشتر فکر کنند و آنها در تاریخ سکون پیدا نکنند. در موسیقی باید سه اصل، آرامش، امید و شادی وجود داشته باشد و اگر هرکدام از این سه عنوان را نداشت آن موسیقی مشکل دارد حال میخواهد در هر ژانری باشد.
وضعیت موسیقی زیرزمینی کشور را چطور ارزیابی میکنید،با توجه به اینکه شناخت کمی از آنها وجود دارد اما میبینیم که هیچگاه به طور منطقی با این نوع موسیقی برخورد نشده و همواره گزینه خشونت و نابودی آن نوع موسیقی در دستور کار بوده است ؟
من شخصا سعی بر آزاد اندیشی دارم و من برای همه نوع موسیقی احترام قائل هستم اما نوع خوب آن. به نظر من باید به جوانانی که در موسیقی زیر زمینی فعالیت دارند امکان صحبت و ارائه هنر داده شود و این خود بهترین پادزهر برای به بیراهه نرفتن آن جوانان است. درضمن ما معلم اخلاق نیستیم و هر انسانی شعور دارد و به موسیقی که گوش میکند ایمان دارد. با این حال میشود کار کرد و در طبعات دیگر از این نوع موسیقی استفاده کرد که با کمی تغییر در المان های آنها میتوان برای روح انسان موثر باشد. قطعا جوانانی نیز حرفهایی برای گفتن دارند و ما این امکان را به آنها بدهیم و از موسیقی خود دفاع کنند. بها دادن به خانم ها باعث شد که آنها حالا در جامعه موسیقی و جشنواره موسیقی جای برای خود تثبیت کنند.
من اصولا شاهد هستم که در دانشگاه تعداد خانم های نوازنده بیشتر شده و البته بهتر هم کار میکنند و جای بررسی دارد که چرا این اتفاق رخ داده است. اما من فکر میکنم که آقایان یک مقدار بیانگیزهتر و اشباع شده اند و خانمها دارند پیشرفت میکنند.
عنصر شعر و بیگانگی با ملودیهای امروز چطور ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر آهنگسازان امروزی بهای کمتری به شاعران معاصر می دهند واین امر بخاطر ضعفی است که نه در تکنیک بلکه در موضوع در اشعار وجود دارد و اکثر شعرهای امروزی به یک سری واژه که در حال کپی شدن از یکدیگر است مبدل شده و لزوم شعر در موسیقی منتهی به روابط عاطفی شده است. حال اگر نگاهی به اشعار کشورهای دیگر که موسیقی آنها غنی است بیندازیم، اشعار آنها مسائل و مشکلات اجتماعی را بسیار بهتر بیان میکنند و عنصر روابط عاطفی در شعر که به آن نیز میپردازند وجود دارد ولی ساختمان شعر آنها خیلی از مسائل اجتماعی را بازگو میکند. اما در اشعاری که امروز در کشور ما سروده میشود این مسئله وجود ندارد و موسیقی مثل پاپ تجاری و محدود به حرکتهای خاص تجاری در موسیقی شده است. مشکل بزرگ ما در موسیقی ضعف و کمبود ترانهسرا است . سابق آهنگساز ملودی خود را درست میکرد و شاعر روی آن فکر میکرد و شعر میگذاشت ولی حالا شاعران حاضر به این کار نیستند چون کار سادهای نیست. شما باید استعداد و اشراف بر شعر در موسیقی داشته باشید تا بتوانید این کار را انجام دهید .
چرا بعد از بازنشستگی اساتید موسیقی فضای موسیقی ما رو به انزوا رفت؟
حالا یک بلاتکلیفی در هنر دنیا وجود دارد و انسان صنعتی امروز در غرب و شرق کمتر به سمت هنرهای اصیل میروند. البته ما شرقیها مصونیت خاص خود را داریم و این در روابط و وجود ما نهفته است. به جرات می گویم که در هنر امروز دنیا حرف تازهای برای بیان کردن وجود ندارد و هنر غرب در حال رو آوردن به شرق است. من فکر میکنم که کارشان درست است چون ما منابعی غنی از هنر در اختیار داریم و موسیقی فیوژن در غرب بخاطر این امر به وجود آمد چون پیوند غرب و شرق گاهی موفق است و اگر کارهای منطقی و استادانه باشد می تواند موثر باشد و این مشکلات تنها مربوط به ما نیست. خود تکنولوژی به هنر بسیار لطمه وارد کرده و آهنگسازی و تولید ملودی بسیار کار راحتی شده است و حتی با یک گوشی موبایل میتوانید با نصب برنامه، آهنگ بسازید و یک سری کانالها وجود دارد که ملودی را میفروشند و شما روی آن کار کنید. من معتقدم که مشکل انسان امروز است و هرچه میخواهد به راحتی در اختیارش است و این امر باعث شده که انسان اشباع شود و هنرهای که باعث آرامش او بود به صورت اعتیاد شده و حال جوانانی میبینیم که ۸ تا ۱۰ ساعت موسیقی گوش میدهد، اگر موسیقی نباشد نمیتواند زندگی کند و موسیقی برای آن ها یک پناهی شده است.
معتقد به این امر هستید که موسیقی اصیل و سنتی ما در حال تکرار شدن است و مرتب همه از روی دست همدیگر کپی میکنند و عنصر خلاقیت وجود ندارد؟
شاید تا چند وقت گذشته اینگونه بود اما من فکر میکنم که نسل جوان در حال انجام حرکاتی رو به جلو است. ما و اساتید دیگر باید به این حرکت کمک کنیم و آنها انتقادهای بی مورد از جوانان نکنند. زمانی آقای علیزاده وقتی جوانتر بود اساتید کار او را تایید نمیکردند ولی وی در چهارچوب موسیقی اصیل و سنتی حرکاتی تازه کرد و موفق شد . ما نیز با ایراد نگرفتن بگذاریم جوان کار خودش را انجام دهد و تجربه به دست بیاورند. متاسفانه یکی مشکلات ما در روش تدریس است، من روش آموزشی حال را نمیپسندم. یک جملهای از مرحوم مطهری خواندم که ما اندیشیدن را آموزش نمیدهیم بلکه اندیشهها را آموزش میدهیم. ما به جوانان هیچ میدانی ندادیم که جوان حرفش را بزند و فقط آن ها را دور کردیم و تنها به آن ها گفتیم که شما نمیتوانید . اساتید ما نمیتوانند این امر را در کلاسهای تدریس بگنجانند و بگذارند جوان نیز حرفش را بزند و به او اندیشیدن را بیاموزند . فرمولهای گذشته دیگر کافی است .
آینده را چطور میبینید؟
ما استعدادها و جوانان خوبی داریم و در بخشها خلاقیت و نوازندگی ضعف اصلی ما در مدیریت هنری است که ما هنر بسته بندی فرهنگ را اصلا بلد نیستیم که چگونه موسیقی ایرانی را بسته کنیم و به جهان عرضه نماییم . ما هیچگاه نتوانستیم به عنوان مثال ارکستر رستاک را به جهان معرفی و عرضه کنیم. متاسفانه ما هنر عرضه هنر را نداریم و این امر نیاز به یک سری حرکتهای انقلابی و رو به جلو دارد . در حال حاضر این قدرت وجود دارد اما قادر به استفاده از آن نیستیم چون راه آن را نمیدانیم، این همه جوان با استعداد و خوب داریم اما نمیدانیم که چطور آنها را مدیریت و سر جای خود بگذاریم چطور تشویق کنیم و از آنها بخواهیم روی آثار ملی کار کنند و جشنواره ای مانند موسیقی فجر یک تنه قادر به انجام این عمل نیست و باید در دانشگاه و مراکز فرهنگی روی این مسئله کار کنند.
وحید استرون