به گزارش هنرنیوز؛با کلاهی بزرگ مانند جادوگر داستان «هری پاتر»، لباسی کهنه و مندرس میان سایر همشهریان خود که لباسهای رنگی و زیبای استان خود بوشهر را بر تن داشتند ایستاده بود. پیش از هرچیز تصویری از مراسم «هالووین» و یا جادوگر افسانههای غربی را در ذهن افراد تداعی میکرد. بازدیدکنندگانی که گرد او آمده بودند با چشمانی هیجان زده و متعجب از او می پرسیدند:"این لباس نماد چیست؟"چرا این لباس را پوشیدهاید؟" و او در پاسخ با لبخند میگفت:"من گلین هستم! نماد جشن باران خواهی در استان بوشهر!"
آیینی که هر سال در ماه آذر در استان بوشهر برگزار میشود و مردم زیادی در آن شرکت میکنند.
فاطمه پورتنگستانی مدیر انجمن «ماندگار آیین بوشهر» با اشاره به اینکه برگزاری مراسم آیین باران خواهی قدمت تاریخی در این استان دارد به خبرنگار هنرنیوز گفت:از آنجایی که استان بوشهر در منطقه کم باران و گرم خشک واقع شده است مردم هر سال در آذرماه گردهم میآیند تا با پختن آشی در قبله دعا و سایر امامزادههای این شهر برای نجات از خشکسالی از خداوند طلب باران کنند.
تنگستانی ادامه داد: از سوی دیگر حدود ۴۰ سال پیش مردی فقیر و ژنده پوش به نام «گلین» در استان بوشهر زندگی میکرد که برای گذراندن زندگی خود و پیدا کردن لقمه نان سراغ خانههای اهالی شهر در محله مختلف میرفت.
از این رو مردم شهر در روز برپایی مراسم آیین باران از گلین میخواستند که مانند همیشه در خانهها را بزند و از اهالی خانه طلب برکت بکند. سپس سایر اهالی پشت گلین حرکت میکردند و شعر زیر را میخوانند.
گلین گلینا هو هو شاخ زرینا هو هو
به این شکل گلین جلو میافتاد و سایر اعضای شهر و محل پشت او حرکت میکردند.گلین در هر خانه را که میزد اگر صاحب خانه آذوقهای به اهالی شهر میداد سایر افراد بلند آواز سر می دادند؛
خونه گِچی پر همه چی
و اگر صاحب خانه چیزی برای در اخیتار قردادن نداشت بلند میخواندند؛
خونه گدا هیچی ندا
و در پایان روز با جمع آوری آذوقه و برکت به سوی قبله دعا میرفتند و پس از خواندن دعا آشی را میپختند و میان اهالی شهر و محل تقسیم میکردند.
تنگستانی با تاکید به این نکته که این آیین در واقعه نشان از اتحاد و همبستگی مردم استان بوشهر برای رهایی از خشکسالی و مقابله با آسیبهای احتمالی آن است ادامه داد: این موضوع به مرور زمان بخشی از آیین مراسم دعای باران در بوشهر تبدیل شد. اکنون پس از گذشت حدود ۴۰ سال از آن زمان در آذر ماه هنگام غروب مردم محله بر تن یک نفر لباسی کهنه و ژنده مانند گلین میکنند. شاخی یا کلاه بزرگی سر آن میکنند. زنگولهای به دستش میدهند و در کوچه دنبال آن راه میافتند.
هر چند به گفته خانم تنگستانی این بخش از آیین مراسم باران خواهی قدمت زیادی ندارد اما مشابه این مراسم در استانهای آذربایجان شرقی و غربی با عنوان «چمچمه گلین» وجود دارد.
در این استان پیش از آغاز فصل باران کودکان قاشق بزرگی را دست میگیرند و لباسی مضحک تن عروسکی زشت میکنند و یکی از بچهها چمچمه گلین یا عروس باران را دست میگیرد و سایر بچهها با قاشق بزرگ پشت سر او حرکت میکنند. در هر خانه که میرسند صاحب خانه ظرف آبی را روی عروسک میریزد و مقدار حبوبات به منظور پختن آش به بچهها میدهد.