به گزارش هنرنیوز؛ آتشگاه اصفهان یا کوه آتشگاه از بناهای تاریخی شهر اصفهان و از یادگارهای ایران باستان است. این مجموعه دارای پیشینه تاریخیِ کهنی است و در زمانهای گونه گونی از آن بهره بردهاند. آتشگاه اصفهان در غرب شهر اصفهان و در انتهای خیابان آتشگاه قرار دارد. این بنا در نزدیکی رودخانه زاینده رود، بر روی تپهای قرار دارد. از بلندای این تپه، تا کیلومترها از هر چهار سوی اصلی را میتوان به خوبی مشاهده کرد.
این تپه از جنس سنگهای رسوبی است. تراز پایینی آن در ارتفاع ۱۶۱۰ متر از سطح دریا (حدود ۵۰ متر بالاتر از تراز مرکز شهر اصفهان) و فراز آن در ارتفاع ۱۷۱۵ متری از سطح دریا واقع شدهاست. این تپه از نظر زمینشناسی در دوره کرتاسه تشکیل شده است. بافتِ ساختمانیِ این مجموعه از لایههای خشتی است. میانِ دو ردیف خشت را هم یک لایه نازکِ نِی (که از رودخانه آورده میشده) قرار میدادند تا بر استحکامِ آن بیفزایند. پایههای بزرگ و خشتیِ بنا تقریبا از میانهٔ تپهٔ آتشگاه آغاز میشوند و در بالا به ستونهایی محکم و قابلِ اعتماد تبدیل میشدند که در گذشته اتاقهایی نیز بر رویِ آنها قرار داشتهاست. در برخی جاها نیز بقایایی از راه پلههایی منظم و کنده شده در دلِ سنگ بچشم میخورد که تا بالا ادامه داشتهاست اما امروزه از میان رفتهاند.
در بالای تپه بنایی گِرد ساخته شده که میتوان آنرا نقطه نهاییِ معماریِ این بنا معرفی کرد. بر رویِ تپه، هیچ بنایی بلندتر از آن ساخته نشدهاست. این اتاق دارای هشت گوشهاست و در هر گوشه یک پنجره هم رو به بیرون دارد. گفته میشود موبدانِ زرتشتی، آتشِ مقدس را در درونِ این اتاق قرار میدادهاند. این مجموعه دارای اتاقها و ساختمانهایی در چهار جهتِ تپه بوده که تا زیرِ اتاقکِ آتشگاه ادامه مییافتهاند و البته اکنون تنها سازههای بخشِ شمالی و بخشی از قسمتِ شرقی سالم ماندهاند و بهنظر میرسد مربوط به بازسازیِ این بنا در دوره پهلوی باشند. بر رویِ برخی از خشتهای بکار رفته در سازههای بخشِ شمالی میتوان عددِ ۱۳۵۲ را دید که در قالبِ خشتها تعبیه شدهاست.
از تاریخ نویسان و جغرافیا نویسان قدیم، برخی راجع به آتشگاه اصفهان مطالبی نوشتهاند. از آن جمله: ابن خرداد به در قرن سوم هجری در کتاب المسالک والممالک میگوید: در قریه مارابین، قلعهای از بناهای طهمورث موجود است و در آن آتشکدهای ست.
حمزه اصفهانی در قرن چهارم هجری در کتاب سنی ملوکالارض والانبیا پس از نام بردن از آتشکدههای اصفهان مینویسد: «کیاردشیر در شهر اصفهان، به یک روز سه آتشکده بنیاد گذاشت. یکی را به هنگام بر آمدن آفتاب در جانب «قلعه ماربین» (ماربین، مهربین یا آتشگاه امروزی) به نام آتشکده «شهر اردشیر»، دوم آتشکدهای به نام «ذروان اردشیر» به هنگام ظهر در «دارک» از روستاهای خوار (برخوار فعلی) و سوم آتشکده «مهر اردشیر» در روستای "اردستان»
صادق هدایت در کتاب اصفهان نصف جهان درباره آن چنین نوشتهاست: «کوه آتشگاه، روز آبادیش، شکوه مخصوص داشتهاست. این پرستشگاه مانند مسجد و کلیسا دورش دیوار نداشته و چیزی را از کسی نمیپوشانیده. مانند آتش؛ سره و پاکیزه بوده. همان آتش جاودان نماینده پاکیزگی و زیبایی که به سوی آسمان زبانه میکشیده و در شبهای تار، از دور، دلهای افسرده را قوت میداده و از نزدیک، با پیچ و خم دلربا، با روان انسان گفتگو میکرده.»
بنای آتشگاه آتشدانی بزرگ و مدور است با دریچههای متعدد . این ساختمان از خشتهای گلی خام به طول و عرض ۴۰ سانتیمتر و قطر ۱۴ سانتیمتر ساخته شده و مصالح خشتها ، گل و سنگ ریزه و نیهای ساحل زاینده رود است . در آثار باستانی کمتر خشت خام بدین بزرگی و با این مصالح دیده میشود.
در اطراف این آتشدان در سطحی پایینتر اتاقهای زیادی ساخته بودند که به علت خام بودن خشتها در مجاورت باد و باران به مرور زمان از بین رفتهاند . بقایای این اتاقها در شمال و شمال شرقی بر جای مانده است . برخی قدمت بنای آشتگاه را به دوره ساسانیان و هخامنشیان نسبت میدهند . ولی محققین با مطالعات تخصصی بر روی نیهای موجود در ملات خشتهای بنا ( کربن ۱۴ ) طول عمر مصالح به کار رفته را بیش از ۲۵۰۰ سال تخمین زدهاند و این بنا را به تمدن عیلامی نسبت میدهند .
ويژگي بنا: آنچه مهم است خشتهای تشکيل دهنده ويرانه های فعلی آتشگاه است که از نظر اندازه کمتر اثری دارای اينچنين خشت هائی است که به گفته کارشناسان اين خشت ها از ملات همراه گل با ريگ ريزه هائی است که نی های حاشيه زاينده رود را نيز به آن اضافه می کرده اند تا استحکام بيشتری داشته باشد. بررسی دانشمندان نشان می دهد وجود کوه آتشگاه در جلگه مسطح ماربين و ساختمانی که برفراز آن ساخته شده و همچنين همجواری يکی از روستاهای بسيار قديمی اصفهان با آن (يعنی سده قديم و خمينی شهر امروز) قديمی ترين مراکز اجتماع انسانها را در حول و حوش اين تپه قديمی تأئيد می کند.
در مورد ساختمان آتشگاه: زمان ساخت بنا را قديم تر از عصر ساسانيان می دانند. مطالعات مؤسسه (ايزمنو IZMEO) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عيلام و حکومتی می رساند که انزان ناميده می شده است. اين نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشکده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و کاشان و يزد و آذربايجان و نائين تأييد میکنند چرا که در آن روزگاران آتشکده ها را بر روی کوه يا بر فراز تپه نمی ساختند بلکه آتشکده ها در مکانهايی احداث می شدند که دسترسی به آنها آسان باشد بنابراين می توان با قاطعيت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قديم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار آورد. از آنجا که سازه بنای آتشگاه از خشت و گل است طبعاً در برابر عوارض طبيعی آسيب پذير بوده و دچار ضايعات فراوانی شده است که عمليات استحکام بخشی و مرمتی بر روی آن انجام شده است.در کتاب « قصران » [ دکتر حسين کريميان ] چنين نوشته شده است: در آيين زرتشت مقرر شده که آفتاب نبايد بر آتش مقدس بتابد ( در باب جائز نبودن تابيدن آفتاب به داخل بنايی که آتش مقدس در آن است، در کتاب « روايات داراب هرمزديار » چنين آمده: آفتاب نشايد که بر آتش افتد؛ چرا که از قوت آتش، کم شود ).
« کريستن سن » در کتاب « ايران در زمان ساسانيان » گويد: " کم کم در آيين زرتشت، اين قاعده مقرر شد که آفتاب بر آتش نتابد و بنابراين سبک جديدی در ساختمان آتشگاه معمول شد که اتاقی مطلقا تاريک در وسط بنا می ساختند و آتشدان در آن قرار داشت. معمولا بر روی آتشگاه در طبقه فوقانی، برجی وجود داشته که در فضای آزاد بوده و مورد تقديس.
بنای آتشگاه بنا به چند علت طبيعی و غير طبيعی، وضعيت اصلی خود را از دست داده:
۱- عده ای سودجو در سال های اخير، سنگ های کوه را بريده و برده اند و از وارد نمودن هرگونه خرابی، ابايی نداشته و دريغ نورزيده اند و تنها قسمت دست نخورده کوه، قسمت کمی از جبهه شرقی است که سنگ های اين قسمت به علت چند لايه و غير قابل استفاده بودن، از آسيب مصون مانده است.
۲- وجود منبع آب اصفهان در قسمت شمالی تپه، که برای قرار دادن يک حجم عظيم بدين شکل، مجبور شده اند قسمتی ازتپه را ببرند.
۳- انفجار ديناميت هايی که برای بريدن سنگ، استفاده می شده و نشانه های اين خرابی ها را در دامنه تپه، بصورت خاک و سنگريزه هايی که با باران و سيلاب های باران، شسته شده، می توان يافت.
۴- همينطور در اثر عوامل جوی: در زمستان، برف روی تپه در شبانه روز، يکبار يخ می زده و بعد بواسطه تابش خورشيد، دوباره آب می شده و فرسايش زيادی در سنگ های تپه و خود بنا بوجود آورده است.
مصالح عمده بنا، خشت خام است به ابعاد ۱۳×۴۰×۴۰ سانتيمتر که پايه های اصلی بنا را بخصوص با اينگونه خشت ها ساخته اند. از نظر اندازه، کمتر اثری دارای اينچنين خشت هايی است. بکار بردن نی در لای خشت ها، بر استحکام آن تا حد زيادی افزوده و از شسته شدن و ريزش بنا در اثر عوامل جوی، جلوگيری کرده است.
در بلندترين نقطه کوه، بنايی برج مانند قرار گرفته که از داخل، هشت ضلعی و از بيرون، دايره شکل است. علاوه بر برج فوق، در جبهه شمالی و شمال شرقی نيز آثاری باقی مانده که بصورت يکسری اتاق است. برای ساخت بنا بر روی تپه سنگی، لای تخته سنگ های تپه را با ملاط سختی پر نموده اند و سطح تخته سنگ ها را با شکاف ها، بصورت يک سطح تقريبا مساوی در آورده اند و هرجا شيب تند بوده، در روی تخته سنگ ها، با تراش، يک نوار با زاويه قائمه بوجود آورده اند و پی بنا را بر روی آن قرار داده اند و سپس خشت های بزرگ ذکر شده را چيده و بالا می رفتند. پس از چيدن هر رگه خشت، در روی ملاط، مقداری نی قرار داده اند ( يک رديف از جهت شمال- جنوبی و جهت بعد، شرقی-غربی ) که از نظر تکنيک معماری جهت استحکام بنا، بسيار جالب توجه است. بعد در ارتفاع مورد نظر، طبقه بعد را دوباره از روی تخته سنگ های کوه، شروع می نموده اند بطوريکه مقداری از نمای جلوی طبقه بعد، در پشت طبقه قبلی قرار می گرفته، يعنی دو ديوار کاملا مجزا از هم بوده و هيچ چفت و بستی بين دو طبقه وجود نداشته ( شبيه معبد چغازنبيل در شوش ). در بالای تپه، سطحی وسيع بوجود آورده اند که از استحکامات و آثار موجود بر روی آن، تنها يک هشت ضلعی باقی مانده است.
نبايد فراموش کرد که خشت ها را در پايين تپه تهيه می کرده اند. وزن هر خشت، متجاوز از ۵۰ کيلو ست و حمل هر دانه خشت به بالای کوه، کاری بس دشوار. تنها يک سيستم با نظام اقتصادی و سياسی قوی می توانسته چنين کاری انجام دهد و ساختمانی با چنين عظمت، بنا نمايد.
ديواره های بنا بصورت صاف ساخته نشده اند بلکه بصورت کنگره ای است و در آن از پنجره نماها ( پنجره های کور ) به عنوان يک عامل تزئينی استفاده شده. مسئله ديگری که نبايد ناگفته ماند اين است که اين محل دارای حصار و برج و بارو و خندق بوده که حالا از بين رفته است و اگر در بدو بنا هم اين حصار را نداشته، به قطع در دوران های بعد بدان اضافه شده است. مهندس « ماکسيم سيرو » که در سال ۱۳۱۶ خورشيدی اقدام به يک بررسی و اندازه گيری دقيق در آتشگاه اصفهان می نمايد، ساخته شدن بنا در عهد پيش از ساسانی را نيز محتمل می داند. به گفته ايشان، در اينجا ابتدا اقامتگاهی، محتملا شاهانه، وجود داشته است که دو قرن بعد به خدمت برگزاری مراسم دينی گرفته شد و پس از فتح و اسلامی شدن منطقه، اين کانون مهم، متروک شد. " با ترک آتشگاه، خاطره وهم انگيز حصارهای بلند آن را که بيانگر تجمل و تشريفات شرقی روزگاران ديرين هستند، در سر داريم و ياد معمار چيره دست آن را گرامی می داريم که خود را برده محل نساخت، بلکه دانش آن را داشت که بدون دست بردن در طبيعتش، آن را با نياز خود وفق دهد و از اين راه به يک معماری در خور احترام در همه دوران ها غنا بخشد."