هشدارهای و تهدیدهای «جنگ نرم» شکل جدید بهرهکشی؛ /1/
ترجمه؛ مسیری برای جنگ نرم فرهنگی
تاريخ : جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۱۳
آنچه این روزها در بازار نشر میبینیم و پیشتر دیده بودیم تماماً نزدیک به فرهنگ ما نیست و نباید به عنوان الگوی توسعه در علوم انسانی یا تجربی دانست. اگرچه در اغلب موارد آنچه که بازار نشر میرسد و پرمخاطب میشود لزوماً در راستای جنگ نرم نبوده و گاه ممکن است تاثیرات بسیار زیادی هم بر بازار فرهنگ ایران داشته باشد اما در یک صورتبندی کلی تمام آثاری که به ترجمه در میآیند به دو دسته قابل تفکیکند. دسته نخست؛ آن بخش از ترجمهی آثار است که حتی اگر علمی هم هستند در راستای تاثیرات جنگ نرم در ایران منتشر میشوند و کسانی که اعم از مدرسان دانشگاه و دانشجویان و مراکز صنعتی و تولیدی که از آن استفاده میکنند باید آگاه باشند که آن بخشی را عملیاتی کنند که بومی است. اما در همین بخش تولیدات فرهنگی هم بسیار است. اهالی فرهنگ به عنوان سرمایههای کشور باید به درستی دریابند که فرهنگ بومی ما بر اساس اقلیم و تاریخ و زندگی اجتماعی ما به این مقام و منزلت رسیده است پس نباید به راحتی با آثار مکتوبی که ترجمه شده است این فرهنگ را مورد آسیب قرار دهیم.
اما بخش دوم آن دسته از آثاری است که با آگاهی کامل و برای تاثیرات مثبت فرهنگی و علمی به ترجمه در میآید. در این آثار اغلب فرهنگ نویسنده و اخلاق حرفهای او به گونهای است که دستخوش تاثیرات قدرتها نشده و با تعهد خود به خلق فکر و ایده و اندیشه پرداخته است.
با بیان این دو رویکرد باید گفت که شرایط در کشور ما هم به گونه ای است که از هر دو این رویکردهای نمونههایی وجود دارد. به بیان دیگر و در تایید این رویکرد کارشناسان معتقدند: «نه تنها ما در ایران درگير جنگ نرم در حوزه ادبيات و هنر هستيم؛ بلكه پا را هم بايد كمي فراتر بگذاريم. در بحث علوم انساني مشخصا با ابعاد و جبهههاي مختلف جنگ نرم هستيم در زمينه علوم تجربي، بحث توليد علم و شناسايي نخبگان در سالهاي اخير در مملكت جدي گرفته شده است؛ اما در خصوص علوم انساني ما شاهد اين اتفاق نبوديم.» در واقع باید گفت جنگ نرم بیش از این که در حوزه فرهنگ جدی گرفته شود در علم و تکنولوژی جدی گرفته شده است.
باید این نکته را به مدیران فرهنگی بسیار تاکید کرد که؛ مدافعين و آرمانهاي ما ميتوانند مشخصا از نظر «ادبيات» به اين موضوع بپردازند همانطور كه هجوم به باورهاي ما باز ميتواند مهمترين گذرگاهش هنر و ادبيات باشيد. ما در سالهاي اخير شاهد نوشتن رمانهاي بسيار و ساخته شدن فيلمهاي زيادی بوديم كه آرمانها و اعتقادات ما را به تاراج ميكشد. در حوزه هنرهاي تجسمي هم شاهد كشيده شدن كاريكاتورهاي توهينآميزي بوديم.
اگر بخواهیم از بحث اصلی خارج نشویم و دوباره به ترجمه بازگردیم باید گفت ترجمه يكي از مقولههاي اصلي بوده است و اين درد است كه هنوز مخاطبفرهنگ مکتوب؛ كتابهاي ترجمه را بيشتر جدي ميگيرند تا كتابهاي ديگري را كه خود اين مملكت توليد ميكند. شما اگر از هر كدام از اهل قلمهاي معاصر بپرسيد خاطرات عجيبي از اين حوزه دارند. ما نويسنده و انسانهاي سرشناسي را ميشناسيم كه براي اينكه آثارشان محل توجه قرار گيرد و مخاطب جذب كند به جعل نام يك نويسنده خارجي را روي اثر خود گذاشتهاند و خود را به عنوان يك مترجم معرفي كردهاند و همان كتابي كه تا قبل از اين مخاطبي نداشته است با تيراژهاي چند ده هزار فروخته شده است و براي آن مخاطب پيدا شده است.
شاید بشود به تاکید گفت ابتدا بايد يك فرهنگسازي صورت گيرد كه جامعه فرهيخته ايراني مقوله آثار توليدي در داخل را بسياري جديتر ببيند و تمام توجه خود را به آثاري كه از راه ترجمه وارد ميشوند معطوف نكنند. چرا كه بخشی از آثاري كه از طريق ترجمه وارد ميشوند بيشك يك تفكر و هدف مشخصي را دنبال ميكنند كه آن اهداف خيلي با اهداف آرماني ما به خصوص بعد از انقلاب هم سو نيست. عرصه ترجمه مهمترين عرصه هجوم جنگ نرم بوده كه البته آثار جانبي آن هم بيتاثير نبوده است. در هر نسلي يكسري از آثار ترجمه ميشود و اين نسل ذهنيت خود را با اين آثار وفق ميدهد و منطبق بر اين آثار ميكند و نگاهها و ديدگاههاي آن نسل پايه و اساس پيدا ميكند. بعد اين نسل خود صاحب قلم ميشوند و اين گمراهي را به نسلهاي بعد خود به همين ترتيب منتقل ميكنند و اين دور باطل همينطور ادامه دارد.
البته همانگونه که ذکرش هم آمد تمام این آثر در جریان انحرای قرار ندارند؛ بلکه این مبحث به اين معني است كه ما اين آثار را در صورتی که منحرف هستند متوقف كنيم؛ و در همین راستا باید به سرعت نيازسنجي كنيم و ببينيم در جامعه هنري به چه چيزي احتياج داريم و بعد دست به ترجمه بزنيم و به تعبيري ديگر اين روند را بايد هدايت كنيم. برخي از ترجمهها ناخواسته و به صرف اينكه آثار ترجمه در بازار مورد توجه است ناشرين اين اشتباهات را مرتكب ميشوند و گاهي خود ناشر هم شايد آگاهي نداشته باشد كه اثر ترجمه چه آثار شومي را به بار ميآورد و نميدانند كه اين ترجمهها هدفمند است و نيروها و مزدوراني هستند كه با هدف آسيبرساني به ديدگاههاي آرماني ما سراغ بعضي از كتب و فيلمها ميروند و آنها را منتشر و ترجمه ميكنند و در دسترس افراد داخلي قرار ميدهند و مشخصا به يكسري از ديدگاههاي فرهنگي خود دست پيدا ميكنند.