فرهاد اصلانی : برخی از مدیران ، «سینما» را به بیانیه سیاسی تبدیل کردند
گزارش هنرنیوز از جلسه نقد و بررسی فیلم «عصر یخبندان»؛
فرهاد اصلانی : برخی از مدیران ، «سینما» را به بیانیه سیاسی تبدیل کردند
عصر روز گذشته پنجاه و دومین جلسه نقد و بررسی باشگاه فیلم فرهنگسرای انقلاب اسلامی به فیلم « عصر یخبندان» ساخته مصطفی کیایی و با حضور وی ، فرهاد اصلانی ، مهتاب کرامتی، رضا درستکار و با اجرای سعید قطبی زاده در سینما فلسطین اختصاص داشت که با حضور جمع کثیری از علاقه مندان برگزار گردید.
 
تاريخ : سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۲
به گزارش خبرنگار سینمایی هنرنیوز ، «سعید قطبی زاده» مجری این برنامه با اشاره به مصطفی کیایی گفت: آقای کیایی از کارگردان تازه نفس سینمای ایران است که تاکنون چهار فیلم ساخته است که آخرین آن – عصریخبندان – خیلی حرفه ای تر و با حضور عوامل مشهورتر سینما ساخته شده تا علاوه بر اینکه یک فیلم خوب و نزدیکتر به استاندارد باشد، ارتباط بهتری نیز با مخاطب برقرار کند که البته این تلاش قابل تقدیراست.

«عصر یخبندان» در ادامه کارهای قبلی من است

مصطفی کیایی کارگردان فیلم عصریخبندان هم یادآور شد: عصر یخبندان در ادامه کارهای قبلی من و با توجه به سلیقه خود من درحوزه سینما تولید شده که سعی کردم این فیلم در وحله اول ، جذابیت وسرگرمی داشته باشد تا بتواند طیف گستردتری از مخاطب را شامل شود اشد و در وحله دوم ، اگر دغدغه ای در ذهنم وجود داشته تلاش کردم آن را در یک پکیچ جذاب به مخاطب ارائه دهم.

سعید قطبی زاده در ادامه اظهار داشت: شما در این چهار فیلمی که ساختید قالب های مختلفی را تجربه کردید. اما به نظر می رسد که در فیلم عصریخبندان نگاه شما به اجتماع قدری تند و تیزتر بوده است. آیا نگران عدم تصویب فیلمنامه نبودید که مصطفی کیایی پاسخ داد: هر فیلمنامه ای که ما می نویسیم چه تند و تیز باشد چه نباشد این ترس از بحث تصویب در ذهن فیلمساز وجود دارد. چرا که شرایط پروانه ساخت و پروانه نمایش در دوره های مختلف متفاوت است و فیلمساز نمی داند که بازخورد این شوراها نسبت به فیلمنامه ها چگونه است؟

فیلم بر اساس یک قصه واقعی نوشته شده است

وی ادامه داد: هنگامی که این فیلمنامه را می نوشتم برخی از دوستان به من می گفتند ممکن است این فیلمنامه، پروانه ساخت نگیرد. اما من آدم احساسی هستم یعنی آدمی هستم که فضای اطراف، خیلی روی من تاثیر می گذارد. مقطعی بوده که از اطرافیانم می شنیدم که این اتفاقی که در فیلم عصر یخبندان رخ داده در خیلی از خانواده ها هم رخ داده است. حتی من کاراکتر « بابک» با بازی فرهاد اصلانی را از روی یک موضوع واقعی نوشتم و من شاهد خیانت همسر مردی بودم که این مرد خیلی آبرودار بود و تلاش داشت که خانواده اش را حفظ کند و سقوط نکند و او به کوچکترین اتفاقی که ممکن بود تصورش را از این خیانت بشکند امید داشت تا شاید دودمان خانواده اش به هم نریزد. بنابراین من با توجه به آن اتفاق واقعی این فیلمنامه را نوشتم و البته خودم هم احتمال می دادم که ممکن است پروانه ساخت نگیرد. اما حس مثبتی که از پایان فیلم به مخاطب منتقل می شود سبب شد تا مسئولین به این فیلم، پروانه ساخت و نمایش بدهند.

روایت غیر خطی فیلم را دوست داشتم

«فرهاد اصلانی» بازیگر نقش «بابک» هم در مورد نقشش گفت: من در عصر یخبندان با یک فیلمنامه خوب مواجهه بودم که واقعا قابل دفاع بود و هرچقدر در طول فیلمبرداری جلو می رفتم من بیشتر عاشق این فیلمنامه می شدم ضمن اینکه روایت غیر خطی این فیلمنامه را خیلی دوست داشتم. این درحالی بود که من ، همبازی خوبی مثل خانم کرامتی را در کنارم داشتم که خیلی چیزها از ایشان آموختم.

این بازیگر سینمای ایران ادامه داد: خانم کرامتی فوق العاده با اخلاق و با انرژی بودند و من دلم را برای این کار گذاشتم و در مرحله پیش تولید، خیلی در مورد نقشم با کارگردان حرف زدم ضمن اینکه گروه پشت صحنه این فیلم ، فوق العاده بود وهمه به همدیگر انرژی می دادند و در مجموع یک حال خوب سرصحنه حاکم بود.

سعی کردم نقش « منیرو» منزجر کننده نباشد

«مهتاب کرامتی» بازیگر نقش منیرو در فیلم عصر یخبندان هم در این نشست با بیان اینکه این نقش از من خیلی دور بود تصریح کرد: زمانی که فیلمنامه را خواندم فیلمنامه را خیلی دوست داشتم ولی تردیدی که من و کارگردان داشتیم این بود که نکند این نقش برای مخاطب منزجر کننده باشد و خیلی دوست داشتیم که این اتفاق رخ ندهد. ما سعی کردیم بدون قضاوت کردن داستان را تمام کنیم و اجازه بدهیم که مخاطب خودش نظر بدهد بدون اینکه حس انزجار نسبت به این زن داشته باشد.

برای بازی در این فیلم ابروهایم را تراشیدم

این بازیگرادامه داد: در تک تک پلان ها و سکانس های فیلم که کار می کردم با آقای کیایی صحبت می کردم که اینجا چگونه بازی کنم که این حس انزجار احساس نشود. ضمن اینکه معتقدم گریم این نقش، گریم متفاوتی بود و من مجبور شدم ابروهایم را بتراشم و سبک دیگری لباس بپوشم. من تجربه نقش معتاد را در فیلم دیگری داشتم اما نوع مواد آن متفاوت بود. اما در فیلم «عصریخبندان» مصرف شیشه ، تبعات فیزیکی و روحی داشت که تلاش کردم این تبعات را به نمایش بگذارم.

کرامتی اضافه کرد: برای نزدیکتر شدن به نقش در برخی از نهادهای مردمی که به مسائل اعتیاد می پرداختند حضور داشتم و با کسانی که این دوره معتادی را گذرانده بودند حرف زدم تا یکسری از ِالمان ها برای من روشن شود تا بتوانم به این نقش نزدیکتر شوم.

امیدوارم تماشاگران فیلم را دوست داشته باشند

این بازیگر سینما و تلویزیون اظهار داشت: امیدوارم تماشاگران، فیلم را دوست داشته باشند چرا که من افتخار می کنم که در این فیلم بازی کردم. نقشی را که من بازی کردم برای من خیلی تاثیرگذار بوده و امیدوارم که روی جامعه هم همین تاثیر را داشته باشد تا ما درک کنیم که حفظ و دوام یک خانواده نیازمند به رسیدگی دارد.

از سینمای « مصطفی کیایی» راضی هستم

«رضا درستکار» منتقد سینما هم در این نشست با اشاره به جمعیت زیادی که در جلسه نقد و بررسی حضور داشتند گفت: از دیدن این جمعیت در این جلسه خیلی خوشحالم. بدون شک، نقد بدون تماشاگر بی معنا است. من به عنوان یک منتقد از نوع سینمای آقای کیایی راضی هستم بویژه در مورد دو فیلم اخیر وی که برای سینمای ما مفید بوده است. من از اینکه در این شرایط؛ چنین سینماگری در سینمای ایران ظهور پیدا کرده است بسیار خوشنودم.

سینمای ایران مثل مبارزی است که ۲۸ نفر او را بستند

وی با اشاره به فیلم عصر یخبندان اظهار داشت: من اخیرا مروری بر روی آثار اسکار ۲۰۱۴ داشتم و چند فیلم آن را مثل فیلم «مرد پرنده» و «دختر گمشده» را توصیه می کنم که حتما ببینید. شما هنگامی که این مدل از فیلمسازی را می بینید متوجه می شوید که سینمای ایران چقدر حقیر و فقیر در همه ابعاد است. سینمای ایران مثل مبارزی می ماند که ۲۸ نفر دست و پای او را گرفتند و فرار کردن یک نفر از دست ۲۸ نفر با توجه به شرایط و تحمیل هایی که معمولا وجود دارد خیلی سخت است. لذا هنگامی که سینمای خودمان را با آنان مقایسه می کنیم متوجه می شویم که سینمای ایران تعطیل است! و زمانی بیشتر به تعطیلی آن پی می برید که بدانید آن چه در سینمای آنان وجود دارد به طور کامل در سینمای ما نیست و آن «جهان فیلمساز» است. نمی خواهم نتیجه بگیرم که مصطفی کیایی دارای جهان فیلمساز است بلکه می خواهم بگویم که ما با یک فیلمسازی روبرو هستیم که در آستانه داشتن «جهان» است. یعنی بلد است داستان تعریف کند و دارد یاد می گیرد روایت کند و از شکستن روایت خطی ، مخاطب را به قلب رویدادها و وقایع می برد ضمن اینکه از بازیگران به نحو احسن استفاده می کند و همواره در حال ارتقاء دانش خودش است و تلاش می کند از دست آن ۲۸ نفری که او را گرفتند فرار کند.

سینمای ایران فشل و عقب مانده است

وی اضافه کرد: در سینمای فشل و سینمای عقب مانده کشور مصطفی کیایی تلاش می کند جدا از این سینما عمل کند و در فیلم های امسال، فیلم «عصریخبندان» فیلم ارزشمندی است.

سعید قطبی زاده ادامه داد: کیایی تلاش می کند با استفاده از نوع روایت موازی؛ تماشاگر را با مدل های تازه سینمای تجاری آشنا کند.

پایان کار یک آقا زاده را آن طوری که دلم خواست تمام کردم

وی در ادامه به قرائت سوالهای مخاطبین حاضر در جلسه پرداخت که به صورت کتبی نوشته بودند : چرا فیلمی که هم موضوع جالب و هم گره های خوبی دارد اما با کشته شدن فرید( با بازی بهرام رادان) در آخر فیلم؛ ما را به یاد سریال «کلید اسرار» می اندازد؟ که کیایی گفت: من این سریال را ندیدم اما در مورد مرگ فرید باید بگویم به خاطر اینکه در فیلم «خط ویژه» نتوانستم پایان کار آن آقازاده را آن طوری که دلم می خواست نشان بدهم لذا سعی کردم اینجا این اتفاق بیفتد و در نهایت هم سعید ، فرید را می کُشد و دلم نمی خواست که قوه قضایه این آدم را دستگیر کند چون ما حافظه تاریخی خوبی از سپردن مفسدین به قوه قضائیه نداریم و فکر می کنم این هشداری به قوه قضائیه که اگر با مفسدین مبارزه نشود خودِ مردم با آنان برخورد خواهند کرد و سعید یکی از میان همین مردم بود و دوست داشتم این اتفاق رخ بدهد.

سوال دیگر مخاطبین از کارگردان فیلم « عصر یخبندان» این بود که چرا هیچ کدام از شخصیت های فیلم، آدم های خوشبختی نیستند؟ که کارگردان پاسخ داد: آدم هایی که در این قصه وجود دارند با اعتیاد روبرو هستند و اعتیاد نمی تواند تاثیر مثبتی روی این شخصیت ها داشته باشد بنابراین نباید تصور شود که اعتیاد سبب خوشبختی می شود!

در حال گذر از سنت به مدرنیته هستیم

یکی دیگر از سوالات مخاطبین از مصطفی کیایی این بود که چرا نام فیلم را «عصر یخبندان» گذاشتید؟ که کارگردان یاد آور شد: به خاطر اینکه عصریخبندان با آن تعریف تاریخی که دارد و روابط سرد آدم ها در این فیلم و فضایی که اتفاق می افتد مطابقت داشت و به نوعی ما در این فیم شاهد گذار از سنت به مدرنیته هستیم . در حال حاضر، روابط خانواده ها با همدیگر ، گرمای گذشته را ندارد و مناسباتی که در فیلم وجود داشت با عصر یخبندان همخوانی داشت.

این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: من با احترام به انیمیشن عصر یخبندان، از عروسک کاراکتر این فیلم استفاده کردم.

اصلانی: قدری زن ذلیل هستم!

سعید قطبی زاده مجری و کارشناس با اشاره به توانمندیهای بازی فرهاد اصلانی یاد آور شد: آقای اصلانی در سالهای اخیر ثابت کرده بازیگری است که انتظار بازی بد را نمی شود از او داشت بنابراین از او سوال می کنم که او چگونه نقش یک مرد زن ذلیل را بازی کرده است ؟! فرهاد اصلانی در پاسخ گفت: فکر می کنم موضوعی مثل شک ، تبدیل به یک بیماری در جامعه ما شده است ضمن اینکه هیچ کدام از ابعاد این شخصیت برای من نا آشنا نبود من البته کمی هم خودم زن ذلیل هستم البته از نوع کُردی( با خنده )هرچند که خود فیلمنامه همه چیز را به من داده بود و کارگردان هم تاثیرگذار بود و تجربه سالهای کاری هم به من کمک کرد. بنابراین راه سختی نداشتم. اما در عین حال ، این نقش برای من کاملا جدید بود و یک خطر داشت که من به سمت کمدی نروم چرا که نقش کمی میل به کمدی داشت ولی صادقانه دلمان می خواست که مخاطب این کاراکتر را بفهمد و احساس همدری کند چرا که بابک خیلی تلاش می کند تا زندگی اش را به پیش ببرد اما حضور موفقی در زندگی ندارد و به اوضاع زندگی مسلط نیست و زمانی پی به فاجعه می برد که خیلی دیر شده است و سرانجام که تحقیر می شود انتخاب خودش را می کند و این اتفاق رقم می خورد که این پیشنهاد کارگردان بود که دچار فراموشی شود و البته من هم با این پیشنهاد موافق بودم.

بعد از فیلم ریکاوری طولانی داشتم

فرهاد اصلانی خاطر نشان کرد: من عموما در مورد کاری که انجام می دهم زیاد حرف نمی زنم چون هنگامی که بازی می کنم به این معنا است که حرفم را زدم و الان نوبت دیگران است که حرف بزنند که آیا ما درست عمل کردیم یا خیر؟ من معتقدم اگر ما صادقانه رفتار کنیم تماشاگر آن را باور خواهد کرد. من بعد از فیلم؛ ریکاوری طولانی داشتم و هنوز هم خستگی در وجود من نمایان است چون فوق العاده پرسوناژ تلخی بود که در این سالها بازی کرده بودم. بویژه که بخش عمده این کار در شب و در خیابانهای تهران و فصل سرما بود.

کیایی ادعای روشنفکری ندارد

این بازیگر با اشاره به مصطفی کیایی تاکید کرد: هیچگاه ندیدم که وی ادعای روشنفکری بکند و همیشه صادق بود و آنچه را که فکر می کرد درست است عمل می کرد و بی جهت نیست که فیلمش درآمده است.

«عصریخبندان» سعی دارد ذهن های گچی ما را بشکند

«رضا درستکار» در ادامه گفت : مصطفی کیایی سعی کرده است « فرشته» و « دیوی» که در تک تک ما آدمها وجود دارد را عینی کند یعنی هر دفعه که آنان قرار است کاری انجام دهند یا یک حرکتی خارج از انسان به ماهُو انسان انجام بدهند ما بازتاب مجازی آنان را می بینیم. این فیلم می گوید ما به سراپرده ها نایل شدیم و ما دیگر ، آن آدم سنتی قدیمی نیستیم و اگر این انتقال از سنت به مدرنیته هزار سال هم طول بکشد و ذهن های گچی ما قصد آب شدن نداشته باشند اما این فیلم سعی می کند به اندازه خودش، ذهن گچی ما را بشکند و تصویری را ازخودمان به خودمان نشان بدهد.

درستکار ادامه داد: فیلمساز با این فیلم ، جهان تماشاگرش را گسترش می دهد. این آینه ای که در کنار شخصیت های این فیلم که مثل من و شما هستند می گیرد و دیو و فرشته را کنار هم می گذارد می خواهد بگوید که این شرایط است که باعث می شود « دیو» نمود بیشتری داشته باشد.من اگر ضعفی را هم در این روایت می بینم سعی می کنم از طریق نگاهی که به فیلم دارم آن را نادیده بگیرم و از این فیلم چیزی را برای خودم نگه دارم چون این فیلم راجع به من و شما حرف می زند.

برای تک تک پلان ها زحمت کشیدم

به گزارش خبرنگار ما ، یکی از تماشاگران از «مهتاب کرامتی» پرسید که بازی کردن در کدام یک از لحظه های فیلم برای شما دشوارتر و کدام صحنه بهترین لحظه بود که وی یاد آور شد: این فیلم، فیلم سختی بود و من بابت تک تک پلان ها زحمت کشیدم این درحالی است که آقای اصلانی خیلی به من کمک کرد و شاید نتوانم به صحنه هایی که خودم بازی کردم اشاره ای داشته باشم اما در صحنه ای که من در پارک پردیسان ، بابک ( با بازی فرهاد اصلانی ) را می بینم و من تازه متوجه می شوم که کسی که اس ام اس می دهد ایشان است صحنه تکان دهنده ای برای من است. آنقدر بازی ایشان در این صحنه، تاثیرگذار است که هر وقت این صحنه را می بینم ناخودآگاه تحت تاثیرقرار می گیرم و احساس می کنم چقدر می تواند این اتفاق تاثیرگذار باشد اگر این فیلم ، یک زندگی واقعی بود و چقدر آقای اصلانی این صحنه را خوب بازی کرد . من افتخار می کنم که در آن صحنه در کنار آقای اصلانی بودم.

سوال دیگر مخاطبین حاضر در جلسه از کارگردان این بود که انگیزه نامزد امیرحسین برای پیگیری ماجرا خیلی منطقی به نظر نمی رسد که کیایی گفت: این دختر، نامزدش را دوست دارد و علی رغم مخالفت پدرش پای عشق خود ایستاده و برای دوام زندگی خودش سعی کرده تا نامزد معتادش را ترک دهد اما تمام زحمات او با کشته شدن امیر حسین به دست فرید از همدیگر می پاشد لذا برای این دختر مهم است که چه کسی نامزدش را کشته است؟ آیا این انگیزه کافی نیست تا او ماجرا را دنبال کند؟

سعی کردم حرکت دوربین بر اساس نیاز قصه باشد

سعید قطبی زاده به یکی دیگر از سوالات اشاره کرد و گفت: پرسیدند چرا اینقدر دوربین روی دست است و چرا حدود ۹۰ درصد فیلم در نماهای بسته گرفته شده است که مصطفی کیایی با رد این ادعا تاکید کرد: فقط در پلان هایی که خانم کرامتی دیده می شود ما شاهد دوربین روی دست هستیم و این کار به این دلیل بوده است تا تشنج و فضای ذهنی این آدم را بهتر نشان دهیم بنابراین سعی کردم حرکت دوربین براساس نیاز قصه باشد.

«عصر یخبندان» یک فیلم دینی است

یکی دیگر از سوالات حاضرین در این نشست این بود که آیا فکر نمی کنید که نقش دین در روابط خانوادگی این فیلم خالی بود که رضا درستکار پاسخ داد : اتفاقا این فیلم کاملا یک فیلم دینی است و خیلی به سینمای دینی نزدیک است. من معتقدم این فیلم؛ رویکرد سنتی دارد اما با شکل و شمایل مدرن برای ما قصه تعریف می کند. معتقدم تمام قصه ها مثل عشق ، خشونت ، خیانت و غیره در بیست سال اول سینما تمام شد اما اجرای دوباره و امروزی از قصه ها به این خاطر این است که آتش سینما گرم بماند. در این فیلم ؛جهانی که ترسیم می شود نزدیک به کلاسیک است و بد و خوب دیده می شود و فیلم در سمت قسمت مثبت ماجرا می ایستد.

چرا فیلم های شما در جشنواره فجر موفق به کسب آرای مردمی می شود اما در کسب سیمرغ و جلب نظر منتقدین خیلی موفق نیست این سوال دیگری بود که کیایی پرسیده شد اما رضا درستکار به جای کیایی اینگونه جواب داد: منتقدین با فیلم هایی که کُدگذاری آنان را کشف می کنند به دیده حقارت می نگرند درحالی اینگونه نیست ضمن اینکه این نوع فیلم ها فقط برای منتقدین ساخته نمی شود.

قمه کشی مقابل وزارت ارشاد معنا ندارد

فرهاد اصلانی هم در این رابطه گفت: معمولا دعوای منتقدین برای یک جای دیگر است و مردم ترجیح می دهند که از کنار این دعواها بگذارند.الان اتفاقی که در مورد فیلم رستاخیز افتاده معنا ندارد. این فیلم مراحل قانونی خودش را گذرانده است پس دیگر ، قمه کشی در مقابل وزارت ارشاد چه معنایی دارد؟

بکارگیری «عنصر تصادف» یکی از نقاط ضعف فیلم است

رضا درستکار در مورد عنصر تصادف که در این فیلم اتفاق می افتد و سوال یکی از حاضرین در نشست بود یاد آور شد : در تعریف ملودرام می گویند «تصادف رهبر جهان است» البته فیلم «عصریخبندان» هم درام و هم ملودرام است و از عنصر تصادف خیلی زیاد استفاده شده است که نقص فیلم هم محسوب می شود. شاید بیشترین ضربه عنصر تصادف از این باشد که همه کاراکترها مقابل خانه امیرحسین دیده می شوند درحالی که بقیه عناصر تصادف فیلم، خیلی نرم اتفاق می افتد.

یکی دیگر از مخاطبین پرسید با توجه به اینکه سوژه هایی در مورد خیانت خیلی در سینمای ایران ساخته شده است آیا به نظر شما سوژه ای مهمتراز این مورد نبوده که شما به آن بپردازید که کارگردان فیلم پاسخ داد: حتما سوژه های دیگری وجود داشته است اما آن موقع من به این سوژه فکر می کردم و تصور می کنم تاکنون این سوژه به این شکل در فیلم ها دیده نشده است.

سینمای ایران نسبت به حوادث اجتماعی بی تفاوت بوده است

قطبی زاده ادامه داد: سینمای ایران در طول سی سال گذشته نسبت به حوادث واقعی اجتماعی بی تفاوت بوده است از ترس سانسور از ترس اینکه فیلم نمایش داده نشود درحالی که این مسائل جزیی از اجتماع است و ما در سخنان بزرگان کشور و تصمیم گیران اصلی فرهنگ و هنر و وزارت ارشاد می شنویم که باید فیلمهایی ساخته شود که آینه اجتماع باشند. از این بابت آقای کیایی جسارت داشته که به موضوع خیانت بپردازد البته نه با یک نگاه ستایش آمیز بلکه با یک نوع نگاه حکیمانه و غمگینانه

دوست دارم پایان فیلم هایم بسته باشند

مصطفی کیایی در مورد پایان بندی فیلم که سوال یکی دیگر از مخاطب بود گفت: من به پایان فیلم خیلی اعتقاد دارم و دوست دارم که پایان فیلم من بسته باشد. خیلی ها به من می گفتند زمانی که فرید کشته می شود باید پایان فیلم باشد یا کسی می گفت زمانی که خانم کرامتی متوجه فراموشی شوهرش می شود پایان فیلم باشد اما من این پایانی که در فیلم وجود دارد را انتخاب کردم.

برخی از مدیران دوست دارند سینما را به بیانیه سیاسی تبدیل کنند

فرهاد اصلانی به عنوان نکته پایانی تصریح کرد : دلم برای این سینما می سوزد چرا که همیشه از حوزه سیاست ، چیزهایی به سینما تحمیل شده است و هیچگاه اجازه ندادند که سینما کارش را انجام بدهد لذا سینما به جاهایی وارد شده که حقش نبوده است و متاسفانه برخی از مدیران علاقه مندند که فیلم ها را به بیانیه های سیاسی تبدیل کنند که البته مخاطب نخواهد داشت. بخصوص از سال ۸۸ که خیلی این مسائل اوج گرفت. همه دعواها و چند دستگی سینما دلیلش همین حرفها است که حق سینما نبود و هنوز که هنوز است عوارض آن را پس می دهیم.

این بازیگر افزود: من وقتی که فیلمنامه ای را می خوانم باید مراقب باشم که در چه تیمی بازی می کنم و این کار ما را خسته کرده است.
کد خبر: 82158
Share/Save/Bookmark