ممیز نماد یک  انسان واقعی و آثار او سرچشمه هنر مدرن ایران بود
فرزاد ادیبی در حاشیه نمایشگاه آثار مرتضی ممیز؛
ممیز نماد یک انسان واقعی و آثار او سرچشمه هنر مدرن ایران بود
فرزاد ادیبی در حاشیه نمایشگاه آثار مرتضی ممیز گفت: ممیز نماد یک انسان واقعی و آثار او سرچشمه هنر مدرن ایران بود.
 
تاريخ : شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۱

فرزاد ادیبی بی اغراق یکی از هنرمندان سرآمد در گرافیک ایران است. بداعت و خلاقیت او از هوش سرشارش در هنر مایه می‌گیرد. او دست‌پرورده معلمی سخت‌گیر و توانمند است. مرتضی ممیز پدر پیر گرافیک ایران. ادیبی شاگردی که همیشه خود را مدیون معلم دلسوزش می‌داند در گفتگویی دوستانه به توصیف ممیز می‌پردازد. 

ادیبی از سابقه آشنایی خود با مرتضی ممیز می‌گوید: در سال ۶۸ وارد دانشگاه هنرهای زیبا شدم و در سال ۷۰ در درس طراحی نشانه شاگرد ممیز شدم. پس از آن در کلاس های دیگر او در دانشگاه، حاضر می شدم تا از توانایی‌هایی هنری او بیشتر بهره گیرم. 

فرزاد ادیبی که حالا خود سال‌هاست در دانشگاه هنر تدریس می کند و گاهی روی همان صندلی استادی که روزی ممیز بر آن تکیه زده می نشیند؛ درباره ممیز می‌گوید:
ممیز انسانی چند وجهی بود. یکی از وجوه شخصیتی او پرورش شاگرد بود.
ممیز انسانی چند وجهی بود. یکی از وجوه شخصیتی او پرورش شاگرد بود. او معلم بزرگی بود و در این زمینه سعی داشت شاگردانش را طوری تربیت کند که ذهنی بارور را از او به یادگار برند. ممیز هرگز برای شاگردانش ماهی نمی‌گرفت؛ بیشتر سعی داشت ماهیگیری را به آنان بیاموزد. 

او تلاش می‌کرد شاگردانش خود توشه ای بیاندوزند. شیوه تفکر، اندیشه و شناخت در همه زمینه‌ها چیزی بود که او به شاگردانش می‌آموخت و گرافیک جزئی کوچک از آن بود. او در کلاس به شاگردانش درس زندگی می آموخت. 

وی ادامه می‌دهد: گاهی کلاس درس ممیز ساعت‌ها با صحبتهای او سپری می‌شد، اما به خوبی به یاد دارم، آن روزها هم ما دست خالی از کلاس بیرون نمی‌رفتیم. حرفهای او تجربه‌هایی بود که کسب کردن ‌آن‌ها نیازمند گذران سال‌های زیادی بود. به نوعی صحبت‌هایش نه تنها در گرافیک بلکه در تمام دقایق زندگی کار آمد بود. 

ادیبی پس از اندکی درنگ از تفاوت دوران کنونی با عصری که ممیز را پروراند می‌گوید: دوره ای که ممیز شروع به کار کرد دوره‌ی خاصی از تاریخ هنر ایران
او تلاش می‌کرد شاگردانش خود توشه ای بیاندوزند. شیوه تفکر، اندیشه و شناخت در همه زمینه‌ها چیزی بود که او به شاگردانش می‌آموخت و گرافیک جزئی کوچک از آن بود. او در کلاس به شاگردانش درس زندگی می آموخت.
به شمار می‌رود. در آن روزگار در همه زمینه‌های هنری آدم‌های خاصی ظهور کردند. شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری در ادبیات، هنرمندانی چون صادق بریرانی ،فرشید مثقالی و بسیاری دیگر در گرافیک؛  بیضایی، کیا رستمی و مهرجویی در فیلم‌سازی؛ شجریان، شهبازیان، بابک بیات و هنرمندانی از این دست در حیطه موسیقی پا گرفتند. هم‌چنین در حیطه تفکر و اندیشه متفکرانی هم سن ممیز پا گرفتند و اعتقاداتی به جامعه اندیشه هدیه کردند. به طور کلی خیلی‌ها در آن دوره پرورش یافتند و این ویژگی آن دوره خاص تاریخی بود. این دوره انسان‌هایی بزرگ را تجربه کرد. اینان هنرمندانی بزرگ بودند؛ هم در حیطه هنر وهم درحیطه آموزش. 

این هنرمند گرافیست در خصوص نسل آینده گرافیک ایران و عدم پیشرفت در میان این نسل گفت: دورانی که مرور کردیم دورانی سرشار از شکوفایی بود. اما بعدها اتفاقاتی افتاد که سبب شد تا شاگردان دست پرورده ممیز شاگردان اثر گذاری تربیت نکردند. ریشه این تفاوت را باید مورد بررسی قرار داد. این خود پژوهشی دقیق طلب می‌کند. به باور من اجتماع مانند ظرف بزرگی است. هنر، سیاست و مواردی از این دست درون این ظرف قرار می‌گیرند. برای دست‌یابی به پاسخ این سوال باید اجتماع این دوره مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. 

ادیبی حالا پس از شش سال از درگذشت استادش درباره او می‌گوید: ممیز به باور من انسانی چند وجهی و جامع الاطراف بود. در خصوص هنرهایی که در آن‌ها توانمند بود؛ می‌توان از نقاشی یاد کرد. او نه تنها نقاش؛ بلکه فیلم‌ساز، عکاسی توانمند بود و از همه مهم‌تر حرفه ای که به آن شناخته شده بود، یعنی گرافیک را خوب می شناخت. 

وی ادامه داد: اگر او را طراح بنامیم باید
ممیز به باور من انسانی چند وجهی و جامع الاطراف بود. در خصوص هنرهایی که در آن‌ها توانمند بود؛ می‌توان از نقاشی یاد کرد. او نه تنها نقاش؛ بلکه فیلم‌ساز، عکاسی توانمند بود و از همه مهم‌تر حرفه ای که به آن شناخته شده بود، یعنی گرافیک را خوب می شناخت.
این موضوع را به خاطر بسپاریم که او تنها در یک شاخه از طراحی متوقف نشد. او در طراحی نشانه، پوستر، طراحی جلد، صغحه آرایی، تصویرگری و طراحی بسته بندی توانمند بود. از این گذشته او در تمام این شاخه‌های هنری اثرات عمیق و موثری از خود برجای گذاشت. به بیان دیگر ممیز در تمام زمینه های هنر گرافیک دارای سبک خاص خود بود. این به باور من گوشه‌ای از توانمندی هنری مرتضی ممیز بود. از سوی دیگر ممیز انسانی اندیشه‌ورز و روشن‌فکر بود. او صاحب دیدگاه و منش خاصی بود. این خصوصیت بر تمامی شئون زندگی وی سایه انداخته بود. هم در زندگی شخصی و هم در زندگی اجتماعی. حتی به یقین می‌توان گفت؛ نظرات و آراء او هم‌سنگ با نظرات به روز و روشن‌فکرانه فیلسوفان هم‌عصر او بود؛ اما با رنگ و بویی ایرانی و هنرمندانه. آن‌چه این برتری را پر رنگ‌تر می‌کرد؛ شخصیت بی ادعای مرتضی ممیز بود. ممیز شعر هم می سرود. به خوبی به یاد دارم که روزی به اشعار ۲۰ سالگی‌اش بر خورد کردم. او دارای جوهره‌ای وسیع بود که هرجا آزموده شد؛ از وجه اثرگذاری برخوردار گشت. 

او در ادامه گفت: ممیز از نسل دوم هنر نوگرای ایران بود. نسل اول از این هنرمندان چون محمود جوادی‌پور، احمد اسفندیاری، محمد بهرامی، و تالبرگ سوئدی جنبش هنرنوگرای ایران را پدید آوردند و به هنرمندان نسل اول شهرت یافتند. ممیز در کنار نسل دوم هنرمندان نوگرای ایران هم‌چون شیلا بریرانی، محمد احصایی، بهزاد حاتم و هنرمندانی از این دست، به فعالیت پرداخت. بی اغراق می‌توان گفت ممیز اثرگذارترین هنرمند از میان هم نسلانش بود. این امر به خصوص در طراحی نشانه، پوستر و طراحی جلد او مشهود است. ممیز هم‌چون بسیاری از هم‌نسلان خود؛ از هنر پست مدرن الهام گرفت. بیشترین تأثیر از هنر گرافیک اروپای شرقی به خصوص لهستان؛ در آثارش دیده می‌شود. این امر شاید به علت شباهت در فضای سیاسی آن روزگار با اروپای شرقی بود. 

ادیبی به عنوان آخرین جمله در خصوص مرتضی ممیز می‌گوید: ممیز یک انسان واقعی بود.
کد خبر: 35538
Share/Save/Bookmark