ماه میلادی گذشته «وودی آلن» در نامه ای از آکادمی اسکار خواست تا یک جایزه اسکار با نام «بهترین انتخاب بازیگر» برای تجلیل از انتخاب کنندگان بازیگران کنار بگذارند. او این نامه را در حمایت از مسئول انتخاب بازیگرانش «ژولیت تیلور» نوشت که سالهای زیادی را با او کار کرده است.
در جشنواره تورنتوی سال گذشته مستند انتخاب بازیگر به نمایش درآمد. کارگردانی فیلم را «تام داناهو» برعهده داشت و در آن به بررسی شغل بازیگرگزینی با تمرکز بیشتر بر «ماریون داگرتی» مدیر افسانه ای انتخاب بازیگر در هالیوود می پردازد. این فیلم در بخش پرتره هفتمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و زوایای جدیدی را از نظام سازکان یافته هالیوود و شغل مهم انتخاب بازیگران آشکار کرد.
اگر تیتراژ فیلمها را بررسی کرده باشید حتما به عنوان انتخاب بازیگر یا همان Casting by برخورده اید. این شغل برای حضور در بین بخشهای مختلف جایزه اسکار جایی ندارد اما همان ابتدای فیلم «مارتین اسکورسیزی» تکلیف ما را با این شغل روشن می کند. او می گوید «بیش از 90 درصد کارگردانی یک فیلم انتخاب درست بازیگر است.»
داناهو با ترکیبی درست از مواد آرشیوی و مصاحبه هایش یکی از مشاغل بی حاشیه و گمنام اما تاثیرگذار هالیوود را به درستی معرفی می کند. داگراتی در طول فیلم اشاره می کند که همیشه سمت تئاتر کشیده می شده اما ناخواسته کار خود را از انتخاب بازیگری شروع کرد. او مدت کوتاهی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به عنوان دستیار در بخش انتخاب بازیگر برای تلویزیونی «کرافت» که از NBC پخش می شد کار می کرد. او در آینده ای نه چندان دور دست به تاسیس یک شرکت می زند و به کشف بازیگران زیادی می پردازد. دروتی با غریزه فوق العاده خود شناخت زیادی روی بازیگران داشت.
دروتی از طرف دیگر با استخدام «جولیت تیلور» و «لیس نیکیتا» و بسیاری دیگر راه را برای ورود زنان به این شغل بازی می کند. او در استودیو وارنر اولین زنی می شود که در استودیو وارنر به معاون رئیس می شود، بعد به پارامونت می رود و فهرست شگفت انگیزی از بازیگران تهیه می کند که بسیاری از آنها برای بازیهای خود برنده جایزه اسکار شده اند.
نقش ماریون دوروتی آنجا مهم می شود که می فهمیم درخشش چندین بازیگر درجه یک هالیوودی حاصل انتخاب درست او بوده اند. دوروتی که از پیشگامان انتخاب بازیگر در هالیوود بوده تاثیر زیادی بر موفقیت فیلمهایی چون «کابوی نیمه شب»، «بوچ کسیدی »و ساندنس کید»، «بانی و کلاید» داشته است.
«لین استالمستر» هم که همکار دوروتی محسوب می شود همین نقش را در «فارغ التحصیل» و «رستگاری» دارد. آنها مردان و زنان جدید را به دنیای سینما معرفی کردند از داستین هافمن و بت میدلر گرفته تا جین هکمن و رابرت دووال. آنها حتی روی بازیگرانی چون «جیمز دین»، «وارن بیتی»، «رابرت ردفورد»، «کریستوفر واکن» و «گلن کلوز» اصرار ورزیدند بازیگرانی که با رفتن جلوی دوربین برای بار اول شکست خوردند. حتی جایی که بحث های نژادی مانع همکاری «دنی گلوور» با «مل گیبسون» در «سلاح مرگبار» می شدند پا فشاری کردند.
برای لحظه ای جای رابرت ردفورد و «پل نیومن» بازیگران بوچ کسیدی و ساندنس کید دو بازیگر دیگر را تصور کنید شاید حاصل کار خوب باشد اما آیا به ریسکش می ارزد؟ آن هم با این همه هزینه در سینمایی که اقتصاد در آن حرف اول را می زند.
آکادمی هیچ گاه این عنوان را برای دریافت جایزه به رسمیت نشناخت. این به دردی مشترک بین همه همکاران دوروتی تبدیل می شود که حالا دیگر درگذشته است و همه آنهایی که جلوی دوربین قرار گرفته اند نامه ای در این ارتباط به آکادمی می نویسند و خواستار به رسمیت شناختن این عنوان می شوند.