کفش و عصای آهنین لازم است تا تئاتری به روی صحنه رود
بهزاد مرتضوی کارگردان نمایش «درباره ی اِل اِی»؛
کفش و عصای آهنین لازم است تا تئاتری به روی صحنه رود
گفت و گو با بهزاد مرتضوی، طراح و «درباره ی اِل اِی» نمایشی است که این روزها در تماشاخانه پارین به روی صحنه رفته است. بهزاد مرتضوی طراح و کارگردان این اثر دانش آموخته تئاتر از دانشکده هنر و معماری ست و پیشتر نمایش هایی چون آدمهای خیس، پیشخدمت و یک تنبیه باشکوه را به روی صحنه برده است. او هم اکنون مدیر تماشاخانه تازه تاسیس پارین است که به تازگی در موزه زمان واقع در زعفرانیه آغاز به کار کرده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۴۸


چطور شد که بعد از نمایش«تنبیه باشکوه» که اثری به شدت مدرن و برای عامه کمتر قابل هضم بود، به سمت نمایشی قصه گو رفتید؟
- «یک تنبیه باشکوه» یک دغدغه ی چند ساله بود و در مکانی اجرا می شد که اکثر مخاطبین آن تئاتر بین های حرفه ای بودند. شان مکان و خصوصیات سالن ایجاب می کرد که اثری با ویژگی های تئاتر مدرن در آن اجرا شود. اما تماشاخانه پارین محلی است که بیشتر مخاطبین آن مردم عادی و محلی هستند. طبیعتا «یک تنبیه باشکوه» نمی توانست در این محل اجرا شود همانطور که «درباره  ال ای» در تالار حافظ پاسخگوی آن تماشاگر خاص نخواهد بود.
چرا «درباره ال ای» برای اجرا انتخاب شد؟
- کتاب خانواده نیک اختر را که تنها اثر از این نویسنده است که پس از انقلاب در ایران چاپ شده، به صورت اتفاقی تهیه کردم و از خواندنش لذت بردم. قصه اش جذاب بود و دغدغه امروز خودم. کاراکترها باور کردنی بودند و قصه هم آنقدر جذاب بود که همان شب اول تمامش کردم. همانجا تصمیم گرفتم در فرصتی که برای اجرای خودم در تماشاخانه پارین در نظر گرفته بودم به روی صحنه ببرمش که با مساعدت امید سهرابی(مشاور) و امیررضا طلاچیان(نویسنده) مقدور شد. گرچه این نمایشنامه امیررضا طلاچیان دیگر کمتر شباهتی به داستان خانواده نیک اختر دارد و به نوبه خود اثری مستقل محسوب می شود.
چه چیز «خانواده نیک اختر» توجه شما با جلب کرد و یا دغدغه شما بود؟
- نویسنده در این کتاب به وضعیت خانواده ای ایرانی در لس آنجلس یا همان اِل اِی می پردازد که دچار مشکلات عدیده ی مالی، فرهنگی و اجتماعی هستند. از آن گذشته ضعف های شخصیتی و بداخلاقی های ایرانی معاصر که متاثر از بی اخلاقی های انسان معاصر نیست، در این اثر به خوبی نشان داده شده بود. اینها دغدغه من بود که تمایل داشتم در اثری به آنها بپردازم و به نقد بکشانمشان. تاثیرپذیری بیش از حد فرهنگی، سودجویی، منفعت طلبی، دروغگویی، بی اعتمادی و غیره مواردی است که متاسفانه همگی درگیر آن هستیم. امیررضا طلاچیان به خوبی توانست این جوهره اصلی متن اول را در نمایشنامه اقتباسی وارد کند و تقریبا قصه جدیدی از آن بسازد.
و نمایش شما برای ترمیم این ضعف ها چه درمانی را پیشنهاد می کند؟
- بازگشت به فرهنگ اصیل ایرانی. «خان عمو»ی نمایش من راه چاره را در بازگشت به فرهنگ ایرانی متبلور در اشعار حافظ می داند. او که یک ادیب و معلم است مدام شخصیت های نمایش را به بازگشت به خویشتن و وطن ترغیب می کند و سعی می کند به آنها قناعت و راضی بودن به داشته هایشان را یاد بدهد. به نظر من مسبب تمامی این ضعف های انسان امروزه و آسیب های اجتماعی، کنده شدن از فرهنگ، زیاده خواهی و تجمل گرایی است که شخصیت های نمایشم هم به آنها دچار هستند.
استقبال مخاطب و میزان رضایتشان از این اثر با توجه به عوامل جوان نمایش چطور بوده؟
- استقبال تماشاگر را به دلیل فصل اجرا و مکان تماشاخانه پارین متوسط ارزیابی می کنم. در موقعیت و فصلی بهتر احتمالا می توانستیم موفق تر از این عمل کنیم. احتمالا در نهایت فقط هزینه های شش هفت میلیونی نمایش تامین خواهد شد! اما خوشبختانه کمتر تماشاگری از نمایش اظهار نارضایتی کرده. با وجود زمان نسبتا زیاد نمایش که بعضا تا ۹۰ دقیقه طول می کشد اما قصه و نمایش می تواند تماشاگر را تا انتها با خود بکشاند و آنها را راضی به منزل روانه کند.
دلیل رضایت تماشاگر را در چه می بینید؟
- در وهله اول وجود یک قصه به معنای واقعی آن در نمایش است. مخاطب ایرانی قصه ای که از «یکی بود یکی نبود» شروع شود و به «کلاغه به خونه اش نرسید» را دوست دارد و از آن لذت می برد. در وهله دوم کاراکترهای باور پذیر که می توانید همه آنها را کمابیش در کوچه و محل خودمان هم ببینیم اثر را برای تماشاگر باور پذیر کرده. من هم در این اثر سعی کردم به فضای رئالیستی بیشتر پایبند باشم و از میزانس های آن چنانی و تکنیک های آرتیستیک دوری کردم. به نظرم همذات پنداری با قصه و آدم های نمایش بیشترین دلیل رضایت تماشاگر در این اثر است. عوامل جوان نمایش هم همه سعی و تلاششان را برای به ثمر نشستن اثر کردند و به نظرم در جایگاه خود موفق بودند.
برای اثر بعدی چه خواهید کرد با توجه به اینکه مدیریت تماشاخانه پارین هم به عهده خودتان است؟
- با اوضاع فعلی اصلا نمی دانم می توانم به این زودی سراغ تئاتر بروم یا خیر! در وهله اول بدهکاری های مالی که از دو اجرای پشت سر هم به خصوص «یک تنبیه باشکوه» گریبانم را گرفته بسیار فشار می آورد. گرچه اقبال تماشاگر نسبت به هنر تئاتر بیشتر از قبل شده، اما درآمدهای تئاتر کفاف هزینه هایش را نمی دهد! تئاتر به معنی هنری آن با صرف بلیط فروشی نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. مرکز هنرهای نمایشی هم کمک های مالی خود را مختص سالنهای تحت پوشش خود کرده و سالن های دیگر از این کمک ها بی بهره اند. از طرف دیگر نوع نگاه مسئولین فرهنگی کشور، حتی مدیران مربوط به تئاتر، این باور را برایم قوت می بخشد که قصد مختومه کردن پرونده تئاتر در کشور است! گرچه در طول این سالها به دوندگی ها و دردسرهای کار تئاتر عادت کرده ایم، اما حالا در وضعیتی به سر می بریم که برای به روی صحنه بردن یک تئاتر باید کفش و عصای آهنین داشته باشی! نگرانی هزینه ها و درآمد از یک طرف و دغدغه مجوزها و اجازه ها از طرف دیگر. بنابراین تصمیم گرفتم فعلا صبر کنم و فرصت اجرا در تماشاخانه را به دیگر دوستان بدهم تا ببینم چه پیش می آید.

کد خبر: 54988
Share/Save/Bookmark