نامش امیر است اهل ساری و ۲۷ سال سن دارد، ۱۵ سال است که آکاردئون و ۱۴ ساز دیگر میزند، آن قدر با موسیقی عجین شده که به او امیر مطرب میگویند. صدای سازش را در خیابان منتهی به خبرگزاری میشنویم و از او دعوت میکنیم تا در یک ظهر تابستانی دقایقی با هم گپ و گفت داشته باشیم.
میگوید در بچگی نواختن این ساز را از دایی خود فراگرفته دو برادر دیگر هم دارد که آنها هم نوازنده اند و بیشتر در مراسمها به نوازندگی میپردازند.
درآمدش روزی بین ۳۰-۴۰ هزار تومان است و اعتقاد دارد محله های وسط شهر بهتر پول میدهند و بالای شهریها خسیستر از پایین شهریها هستند. میگوید بالا شهر اصلا ساز نمی زنم چون خیلی سوت و کور است اما پایینشهر ساز زدن وسط شلوغیها، بیشتر به او میچسبد.
امیر میگوید عاشق کارم وسازم هستم؛ زیرا دستم را هیچوقت جلوی کسی دراز نمیکنم، هیچوقت یکجا نمیمانم تا ساز بزنم و همیشه در حال حرکتم، من از خیابان رد میشوم و سازم را مینوازم آنوقت اگر کسی خوشش آمد میآید و به من پول میدهد.
وقتی سنش کمتر بوده در اتوبوسها ساز میزده اما خاطرهی خوبی از آن موقع ندارد و میگوید یک بار با ساز ضرب خودش توی سرش زده اند و از اتوبوس به بیرون پرتش کردند و او هم دیگر در اتوبوس ها دست به ساز نبرده است.
دل پری از آزار و اذیتهای شهرداری و بهزیستی دارد. سازهایش را میگیرند و دیگر به او پس نمیدهند. میگوید تا کنون چهار تا از سازها و سیستم های صوتی اش را گرفته اند، حتی پول هایش را هم از او میگیرند، سازهایش حدود ۶۰۰-۷۰۰ هزار تومان قیمت دارد و هر بار که سازش را میگیرند ضربه و ضرر اقتصادی زیادی به او میزنند به امیری که مجرد است اما مثل متاهلها خرج خانواده اش را میدهد. یک بار در حال نواختن بوده که یک نفر به او سازی که حدود دو میلیون تومان قیمت داشته هدیه میدهد اما آن ساز را هم از او گرفته اند.
دفعهی آخر سازش را در شیراز گرفتند، میگوید اعتراض کردم، آنها هم کتکم زدند اما من باز هم همانجا ماندم اما سازم را پس ندادند. اعتقاد دارد سازها را از آنها میگیرند وجمع میکنند و بعد برای فروش به بازار میبرند.
امیر میگوید وقتی سازم را میگیرند به من راه دزدی را نشان میدهند، میگویند برو دزدی کن ولی ساز نزن، اما من اگر اهل دزدی بودم نمیرفتم صبح تا شب زیر آفتاب ساز بزنم.
آرزو میکند کاش بهزیستی و شهرداری هوایمان را بیشتر میداشت.
امیر که موسیقی را به صورت گوشی مینوازد و یک قطعه را با چند دقیقه گوش کردن میتواند به خوبی بزند اعتقاد دارد که اگر در موقعیت موزیسینهایی که با خوانندگان پاپ همکاری میکنند قرار بگیرد میتواند بهتر ساز بزند.
برای کار شهر به شهر ایران میگردد و شبها در مسافرخانه میماند تا روزها بتواند در خیابانهای شهرهای مختلف ساز بزند.
آهنگهای غمگین را بیشتر دوست دارد و میگوید دیگر کسی شاد نیست که او برایش ساز شاد بزند، همه غمگینند و به من میگویند غمگین بزن. مردم آهنگهای سلطان قلبها، نازنین مریم و الهه ناز را خیلی سفارش میکنند که برایشان بزنم.
امیر اهل شعر و غزل هم هست و این شعر از حافظ را برایم میخواند:
درد عشقی کشیده ام که مپرس/ زجر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده ام که مپرس
وقتی مصاحبه تمام میشود سازش را دست میگیرد و آهنگ «هرگز هرگز» و «جان مریم» را میزند. سازی که مطمئن نیست چند ساعت دیگر و یا چند روز دیگر دوباره قرار است از او بگیرند و دوباره او را از سازش محروم کنند.