درک درستی از مجسمه های شهری وجود ندارد
یک مجسمه ساز در گفتگو با هنرنیوز:
درک درستی از مجسمه های شهری وجود ندارد
مرتضی شعباني يكي از شركت‌كنندگان در سمپوزيوم مجسمه‌سازي گفت: مردم درک درستی از مجسمه های شهری ندارند.
 
تاريخ : دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۲

مرتضی شعباني هنرمند ایرانی شرکت کننده در سمپوزیوم مجسمه‌سازی است.وی متولد سال 1358 در شهر اراک است. او دانش آموخته دانشکده هنرهای زیبا در رشته مجسمه‌سازیست. حضور او در سمپوزیوم بهانه گفتگو با وی درباره مجسمه‌های شهریست.
او درباره سمپوزیوم و ارزش‌های آن در سیر روبه بهبود مجسمه‌سازی شهری می‌گوید: در واقع مي‌توان گفت؛ روند مجسمه‌سازي در سال‌هاي اخير روندی روبه رشد بوده‌است و شرایط مجسمه‌سازی از نخستین سالی كه اولين سمپوزيوم برگزار شده تغيير كرد. اين سمپوزيوم اتفاق بسيار خوبي براي مجسمه سازي بود. يكي از دلايل اين امر حضور هنرمندان خارجي در سمپوزيوم بود تولید اثر به صورت هم‌زمان توسط هنرمندان خارجي براي هنرمندان ايراني يك رخداد مثبت و آموزنده بود. می‌توان سمپوزیوم را یکی از اقدامات مفید و موثر شهرداري در سال‌های اخیر دانست.
این هنرمند درباره چگونگی حضور خود در سمپوزیوم این گونه توضیح می‌دهد: از اولين سمپوزيوم به عنوان دستيار حضور داشتم اين اتفاق هنري سال‌هاست كه در كشورهاي مختلف مي‌افتد اما در ايران نزديك به 5 سال است كه شروع به كار كرده.
او در سخنان خود سمپوزیوم امسال را بهتر از سال قبل می‌داند: اين سمپوزيوم به نسبت سال گذشته شرايط بهتري دارد. سال گذشته هوا سردتر بود و به طبع كاركردن سخت‌تر. همچنين دسترسي محلي به مكان سمپوزيوم سال قبل دشوارتر از امسال بود. از سوي ديگر غرفه‌هاي مجسمه‌سازان سال گذشته در راستاي هم قرار داشت. ‌اما امسال بهتر از سال گذشته بود، چرا كه غرفه‌ها در مقابل هم قرار داشتنند و ارتباط بهتري ميان هنرمندان برقرار مي‌شد. علاوه بر اين دسترسي محلي بسيار متناسب‌تر است. برج ميلاد به دشواري قابل دسترسي بود اما در باغ موزه قصر، بازديدكنندگان راحت‌تر به سمپوزيوم دست مي‌يافتند.
این هنرمند درباره گرافیک شهری و اثر مجسمه‌های ساخته شدهه بر آن‌ها معتقد است: مي‌توان فضاي شهري تهران را به نسبت سال‌هاي گذشته بهتر دانست و تغييرات كنوني را به فال نيك گرفت. در كنار تمام كم و كاستي‌هايي كه در همه جاي دنيا هست نمي‌توان اين حقيقت را ناديده گرفت كه سمپوزيوم تهران به نسبت از شرايط و امكانات مطلوبي برخوردار است.
او از امکانات و شرایطی که سازمان زیباسازی فراهم کرد، می گوید: در سمپوزيوم‌هاي خارجي تنها يك موتور باد و يك سيم، برق در اختیار هنرمند قرار می دهند. به طوری كه حتي لباس كار را نيز هنرمند خود بايد به همراه داشته باشد. اين سمپوزيوم گرچه در نگاه برخي از شركت كنندگان ويژگي خاصي ندارد اما به باور من فرصت خوبي براي هنرمندان تازه كار و هنرمندان كهنه‌كار تر است. جنبه آموزشي اين سمپوزيوم نيز از ارزش زيادي برخوردار است. وقتي دانشجو بوديم سمپوزيوم اتفاقا نادري بود. تنها سمپوزيوم چيتگر آنزمان اتفاق افتاد. اما سمپوزيوم‌هايي كه هر سال برگزار مي‌شود، و آن‌ها می توانند شاهد تولید مجسمه توسط هنرمندان خارجی باشند؛ براي هنرمندان جوان و حتی اساتید ایرانی درس‌های بزرگي دارد. به هر روي اين فرصت مناسبي براي هنرمندان جوان است تا تجربه اندوزي كنند. يك كلاس درس كه در نهايت 17 جلسه در مجموع و در بهترين حالت 40 ساعت درسي است، قابل مقايسه با امكان حضور در سمپوزيوم نيست. حضور در اين سمپوزيوم حتي به عنوان يك دستيار تجربه‌هايي را به همراه دارد كه هنرمند را كمك مي‌كند تا بتواند در سال‌هاي آينده خود به عنوان يك شركت كننده در سمپوزيوم حضور يابد. بسياري از ما با دستياري حضور خود را در سمپوزيوم ها آغاز كرديم اما در نهايت به عنوان شركت كننده موفق به فعاليت مي‌شويم.
او در پاسخ به این سوال که در سمپوزیوم های قبلی شرکت کردید یا خیر این گونه پاسخ می‌دهد: در روزهاي آخر سمپوزيوم قبلي به يكي از هنرمندان كمك كرديم تا بتوانند اثرش را به پايان برساند. اگرچه در سمپوزيوم رسم بر اين است كه هنرمند تنها به كمك يك دستيار اثرش را به پايان برساند. در هر سمپوزيوم به نحوی حضور داشتم، اما نه به عنوان هنرمند. گالري برگ پورتره شهدا، سمپوزيوم سرداران شهيد پارك ولايت و سمپوزيوم فلز گالري برگ و سمپوزيوم تراورتن كه سال گذشته در برج ميلاد برگزار شد؛ در كميته اجرايي و فني سازمان فعاليت مي‌كردم.
او كه امسال به دعوت سيد مجتبي موسوي در سمپوزيوم شركت كرده است مي‌گويد: فارغ‌التحصيل مجسمه سازي دانشگاه تهران هستم به عنوان يك مجسمه ساز وقتي شاهد در شهر مجسمه‌هاي عجيب وغريب چنين نصب مي‌شود، متعجب می شوم. گاه این سوال مطرح است که هنرمند و شهروند در مقابل این مجسمه ها واكنشي نشان مي‌دهند. يا اصلا برايشان فرقي ندارد؟ يا آن كه راهي براي اعتراض ندارند.
بسياري از مسئولان در رده مديران مختلف شهري به اين فكر نمي‌كنند كه هنر در محيط زندگي خوراك فكري يك شهروند است. در واقع مجسمه توان آن را دارد که سطح فکر و رفتار مردم را ارتقا دهد. نه تنها تهران بلكه در شهرستان‌ها مجسمه‌ها و شهرداري مناطق به هزينه نگاه مي‌كنند. همين كه مجسمه‌هاي بزرگ يا  ماندگار داشته باشند و به اين فكر نمي‌كنند كه با هزينه بالا يك مجسمه بخرند. به ذائقه و فرهنگ مردم فكر نمي‌كنند. متاسفانه حتي در كلان شهري مثل تهران اين مجسمه‌ها را به راحتي مي‌توان ديد ميدان شهيد قندي، پل شهيدان و ... و فكر مي‌كنم كم سوادي و بي سليقگي مديران مناطق مختلف است كه چنين حاصلي دارد. اگر همه اين آثار توسط شوراي ارزيابي سازمان زيباسازي بررسي شوند به اين موضوع توجه مي‌كنند، كه آن اثر متناسب با فضاي شهري هست و اصلا متناسب با مكاني كه در آن نصب مي‌شود هست و با فرهنگ محلي كه در آن نصب مي‌شود در تناقض نيست؟
اين اتفاق در زيباسازي مناطق نمي‌افتد. آنها به فكر هزينه كم‌تر و اجراي يك اثرند. اگر فعاليتي بلند مدت و برنامه‌ريزي شده صورت گيرد تا آثار هنري در خور و شايسته در شهر نصب شود فرهنگ مردم افزايش مي‌يابد واين اتفاقي بزرگ است.
او در پاسخ به این پرسش که مردم فرقي ميان مجسمه چيني و هنري مي‌گذارند؟ می گوید: سطح آگاهي مردم پايين است بسياري از مردم ارتباط برقرار مي‌كنند و خيلي‌هاشان از آثار حرفه‌اي استقبال مي‌كنند. البته ممكن است هر اثري متناسب با هر سليقه‌اي در شهر ببينم نمي‌توان انتظار داشت همه كارها 100% خوب باشد.
عمده مردم با آثار فيگورا تيو ارتباط برقرار مي‌كند، يا آثاري كه از طبيعت به صورت مستقيم الهام گرفته باشد. گرايش مردم به كارهايي است كه با نقد و رنگ همراه هستند. رنگ‌هايي كه با نور آب همراه هستند. برقراري ارتباط با يك مجسمه كه به صورت مستقل نصب مي‌شود نيازمند گذر زمان است. نمي‌توان انتظار داشت كه يك رنسانس در زمینه آگاهی شهروندان اتفاق افتد.
کد خبر: 48318
Share/Save/Bookmark