به گزارش هنرنیوز به نقل از خبرگزاری تسنیم، مراسم بزرگداشت حسن قائمی همزمان با افتتاح نمایشگاهی از آثار این هنرمند پیشکسوت نقاش، با حضور حسین محجوبی، عباس مشهدیزاده و بهزاد شیشهگران، روز گذشته شنبه ۲۹ فروردین، در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم محمدحسن حامدی، مدیر مسئول و سردبیر مجله تندیس، طی سخنانی گفت: امروز گرد هم جمع شدیم تا چهل و هفتمین نشست پژوهشی هنر و نخستین نشست پژوهشی سال ۱۳۹۴ را به نام بلند استاد حسن قائمی برگزار کنیم. نشستهایی که سالها است در حال برگزاری بوده و دستاوردهای بسیار نیکی داشته است. یکی از این دستاوردها رسیدن به استاد حسن قائمی بود.
حامدی در ادامه افزود: استاد قائمی انسانی بسیار متواضع، هنرمندی فرهیخته و البته انزواگرا است. من وقتی زندگی استاد قائمی را بررسی میکنم، همواره به یک بیت از شعر سعدی میرسم که میگوید: «بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال، عاقبت چون سر زلف تو شدم سوایی». استاد قائمی به شواهد موجود پرکارترین هنرمند روزگار ما است اما با وجود پرکاری و خلاقیت مداوم، کمتر امکان عرضه آثارشان در ۴ دهه اخیر فراهم شده است.
محمدحسن حامدی در ادامه از عباس مشهدیزاده برای سخنرانی دعوت کرد. مشهدیزاده با تأکید بر اینکه هرچه درباره قائمی گفته شده هنوز بسیار کم است، گفت: من حدود ۴۰ سال بود که آقای قائمی را گم کرده بودم و دست مریزاد میگویم به آقای حامدی که برای چندمین بار ما را غافلگیر میکند. درباره مرد دوست داشتنی صحبت میکنیم به نام حسن قائمی، پسربچه ۱۰-۱۲ سالهای بود که بسیار کسان معتقد بودهاند که او را کشف کردند. نخستین فارغ التحصیل دانشگاهی نقاشی ایران یعنی جلیل ضیاپور، معتقد بود که او قائمی را کشف کرد.
وی افزود: ژازه تباتبایی که خیلی دیرتر از آن دانشکده فارغ التحصیل شد، معتقد بود که او این مرد را کشف کرد. مارکو گریگوریان، مرد دیگرپذیر هنر نقاشی ایران، آورنده پدیده بیینال به ایران، معتقد بود او قائمی را کشف کرده است. احسان طبری نیز معتقد بود قائمی را او کشف کرده است. چطور همه این افراد معتقد بودند که حدود ۶۰ سال پیش این استعدا را کشف کرده بودند؛ زیرا آنها دانشگاهیها و روشنفکران تهران بودند و حسن قائمی آن زمان کفش واکس میزد. اینها متوجه شدند که این پسربچه نقاشی میکند، چون یک چیزهایی به دیوار میچسباند. هر کس به نوعی با او ارتباط برقرار میکرد؛ یکی کاغذ میآورد، یکی مقوا، یکی مدادرنگی، قوطی رنگ و... میآورد و بدین ترتیب معتقدند که آنها او را کشف کردهاند. بیگمان او یکی از نخستین هنرمندان خودآموخته ایران به شمار میرود که خیلیها را به خودش جذب کرد.
مشهدیزاده با اشاره به نمایشگاه بزرگی از آثار او در گالری هنر جدید ژازه تباتبایی، اضافه کرد: من از آن دسته افرادی هستم که اعتقاد دارم دانش چیز دیگری است و هنر چیز دیگر، ما ممکن است در دانشگاه پیاچدی بگیریم ولی هیچگاه از این راه هنرمند نشویم. از نظر من خلاقیت در هنر یعنی حسن قائمی.
در ادامه این مراسم محمدحسن حامدی با اشاره به گستردگی خیال و آزادی قلم حسن قائمی که باعث شده از هرکسی تأثیر بگیرد بدون اینکه زیر بلیت کسی باقی بماند، از دکتر بهنام کامرانی دعوت کرد تا به سخنرانی درباره آثار استاد قائمی بپردازد.
کامرانی با نمایش تعدادی از آثار حسن قائمی و تقسیم آنها به بخشهای مختلف، گفت: قبل از هر چیز باید بگویم اگر آقای حامدی این همت را به کار نمیگرفت، قطعا یکی از نقاشان خوب سرزمین ما ممکن بود در لابه لای تاریخ گم شود و افسوس کمبود آرشیو در هنر ما و به خصوص هنر مدرن ما وجود دارد. خیلی گذرا درباره حسن قائمی باید بگویم که ما با کسی روبهرو هستیم که با احسان طبری آشنا بوده، نادرپور، مارکو گریگوریان، جلیل ضیاپور، محسن وزیریمقدم و ناصر اویسی دربارهاش نوشتهاند با یداله رویایی دوست بوده و با سهراب سپهری نمایشگاه گذاشته است.
این منتقد هنری در ادامه افزود: عجیب آنکه ما تا چند وقت پیش او را نمیشناختیم. اگر هم میشناختیم، نسل خودم و کمی قبلتر را میگویم، آشنا نبودیم که واقعا او چه نقشی داشته است. شاید اگر آقای قائمی فقط خاطراتش را مکتوب کند، خودش تاریخ جذابی از موقعیت روشنفکری هنر مدرن و همچنین شعر شود چون ایشان همانند نقاشی شعر هم میگفتهاند. نکته دیگری که میخواهم اشاره کنم این است که دقت کنید چقدر فضای روشنفکری آن زمان سخاوتمند بود؛ شما تصور کنید که امروز حتی دانشجویان هنر ما خیلی نمیتوانند به اساتید مهم نقاشی دسترسی داشته باشند و یا در فضای همگنی با هم ملاقات داشته باشند.
کامرانی با اشاره به اینکه نقاشانی همانند حسن قائمی باعث میشوند که هنر عامه و نخبه و هنر شهرستان با هنر پایتخت و حتی مردم به هم وصل شوند، اظهار داشت: نکته دیگری که اهمیت این هنرمند را مشخص میکند این است که هنرمند خودآموختهای است که آمیزههای مدرن را در کارش استفاده میکند. شاید شما اگر مشاسماعیل، مکرمه یا خانم سرتختی و... را در نظر بیاورید اینها هنرمندانی هستند که خیلی آشنایی با هنر مدرن پیدا نمیکنند ولی آقای قائمی از این مرحله رد میشود و در کلاسهای هنری حضور پیدا میکند با نقاشان اخت میشود. به خارج سفر میکند و کار نقاشان جهان را میبیند و با هنرمندان نقاش و شاعر آن زمان همنشین میشود.
این پژوهشگر هنرهای تجسمی در ادامه افزود: حالا باید دید که چرا حتی اگر چنین هنرمندی انزواگرا هم باشد، باید در تاریخ گم شود. یکی از مشخصاتی که در آثار آقای قائمی دیده میشود، زنان روستایی است. جالب است که هنرمندان مدرن ما بر خلاف هنرمندان مدرن غرب، سراغ مسائل شهری نمیروند. اگر توجه کنیم افرادی چون آقی ضیاپور، ژازه تباتبایی، اکثر سقاخانهایها و حتی افرادی مثل اسفندیاری با این موضوع کار کردهاند.
بهنام کامرانی با بررسی دلایل پرداختن به زنان روستایی و لباسهای رنگی آنها، بخشهای دیگری از آثار قائمی را نام برد و افزود: مقدار زیادی طراحیهای خودکاری دارد و بسیار مطالعاتی روی اجزا و عناصر کار میکند. در واقع با فرمها و ترکیببندیها بازی میکند. دسته دیگری از طراحیهای قائمی، آثاری است که جنبههای نمادین پیدا میکنند شاید با آشنایی با سقاخانهایها؛ واقعا نمیشود گفت که آیا ژازه روی قائمی تاثیر گذاشته است یا قائمی بر روی او و شاید این تأثیر متقابل بوده است.
وی ادامه داد: کارهای روی فویل، آثار روی بوم و... از کارهای دیگر او است و تاثیرات گوگن، پیکاسو و هنرمندان دیگر بر روی آثار او کاملا مشهود است.
در پایان کامرانی تاکید کرد که آثار قائمی واقعا چیزی کمتر از هنرمندان معاصر و بنام زمان خودش ندارند و هنوز هنرمندان ما چنین آثاری را ارائه میدهند و آثار آقای قائمی کاملا بر موضوعات زنده و امروزی منطبق است حتی در زمینه نقاشیخط.
در ادامه این مراسم حامدی با اشاره به نقش حسینعلی کریمی در پیدا کردن دوباره حسن قائمی و برگزاری مراسم بزرگداشت از او برای ایراد سخنرانی دعوت کرد.
کریمی در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه طی ۵۰ سال گذشته هیچ حمایت دولتیای از حسن قائمی نشده، گفت: مردم تشنه این گونه هنر هستند، پشت آثار قائمی تفکر، تعمق و عشق هست اما شاید از همه آثار استاد قائمی مهمتر، اثری باشد که او ۵ دهه از عمرش را روی آن گذاشته و شاید یک سونامی در هنر باشد؛ او تمام آیههای قرآن را به تصویر کشیده است. چیزی حدود ۲۴-۲۵ هزار تصویر در متن قرآنکه فکر میکنم اتفاقی است که اصلا در تصور کسی نمیگنجد.
کریمی در پایان سخنانش گفت: استاد به من گفته است دو آرزو بیشتر در زندگیاش ندارد یکی اینکه تابلوی بهارش را بکشد و دیگری تابلوی پاییز؛ البته تمام آثار استاد بهاری است.
در بخش دیگری از این مراسم لوح سپاسی از سوی سازمان زیباسازی شهر تهران با حضور حسین محجوبی، عباس مشهدیزاده، بهزاد شیشهگران، حسینعلی کریمی و محمدحسن حامدی به استاد حسن قائمی تقدیم شد.
در ادامه استاد حسن قائمی ضمن تشکر از همه کسانی که در این مراسم حضور داشتند، گفت: برای همه خواهان سلامتی هستم زیرا بسیار مهم است. انسان هر چیزی داشته باشد اما سلامتی نداشته باشد انگار وجود ندارد، من این را تجربه کردهام.
وی در ادامه افزود: نقاشی یعنی زیبایی، هرچه که زیباست نقش است. هر کسی بتواند رنگ را با آن ظرف اصلیاش به کار ببرد، هنرمند است کسی که بتواند زیباسازی کند. رنگ مهمترین نکته در نقاشی است البته باید بگویم که رنگ بیشتر متد فرانسوی است و طرح بیشتر ایتالیایی است و من در این زمینه بیشتر متد فرانسوی هستم و به رنگ بسیار علاقه دارم. طراحی برای من ظرف است و دوست دارم آن را با رنگ پر کنم و پدیده زیبایی بیافرینم.
در بخش پایانی این مراسم، فیلم مستندی از زندگی استاد حسن قائمی که توسط هومن حسنی برای همین مراسم بزرگداشت تهیه شده بود، برای حاضران پخش شد.
همزمان با این مراسم و با حضور حسن قائمی، نمایشگاهی از آثار طراحی و نقاشی وی نیز در نگارخانه تابستان خانه هنرمندان ایران افتتاح شد که تا ۵ اردیبهشت ادامه دارد.
حسن قائمی متولد سال ۱۳۱۴ در شهر رشت است و از اساتید نقاشی او میتوان به آلکس گِوِرگیس اشاره کرد. قائمی بهرغم فعالیت قابل توجه در دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی، از جمله برگزاری نمایشگاه مشترک به همراه سهراب سپهری در موزه هنر مدرن آمریکا، در دوران پس از انقلاب ارتباط چندانی با دنیای هنر نداشته است.
علاقهمندان میتوانند برای دیدن نمایشگاه آثار استاد حسن قائمی، همه روزه از ساعت ۱۴ تا ۲۱ به نشانی خیابان آیت الله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، باغ هنر ایران، خانه هنرمندان ایران مراجعه کنند.