یکی از اعضای «انجمن ملی عکاسی ایران» در گفتگو با هنرنیوز؛
عکاسان قدر طبیعت ایران را بدانند
جوادیان یکی از اعضای عکاسان انجمن ملی عکاسی ایران درباره وسعت عکاسی در طبیعت گفت: به سبب ماهیت جغرافیایی و گستره متنوع طبیعت در ایران قابلیت های زیادی برای عکاسی از طبیعت وج.د دارد و عکاسان باید قدر این موهبت را بدانند.
تاريخ : شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۷
امیرعلی جوادیان، یکی از اعضای هیأت مؤسس «انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس» و «انجمن ملی عکاسی ایران»، نایب رئیس «انجمن عکاسان بحران» و عضو هیئت مدیره انجمنهای «عکاسان دوستدار میراث فرهنگی» و «انجمن دوستی ایران و کرواسی» است. به سبب فعالیتهای گسترده او در زمینه عکاسی از طبیعت، درباره جایگاه عکاسی طبیعت ایارن با وی به گفتگو نشستهایم.
مایلم از قابلیتهای طبیعت ایران سخن خود را آغاز کنید و سپس از میزان موفقیت عکاسان ایرانی از قابلیتهای عکاسی سخن بگویید.
نخست لازم میدانم نکتهای را متذکر شوم و آن این است که ایران از نظر جاذبههای طبیعی کشوری فوق العاده است. این موضوع را نه به سبب ایرانی بودنم بلکه از این جهت بیان میکنم که ایران را در مقایسه با ۴۰ کشور دیگری که بدانها سفر کرده ام؛ از نظر جاذبههای طبیعی کشوری فوقالعاده میدانم. طبیعت ایران مستثنی از کشورهای دیگر است. مهمترین شاهدم برای این ادعا چهارفصل بودن ایران است. کشوری که در آن واحد ۵۰ درجه اختلاف دما در دو نقطه جغرافیایی را در خود دارد. در عین حال که در یک نقطه میتوان برف دید؛ در نقطه دیگر میتوان شنا کرد. بسیاری از کشورهای دیگر چنین ویژگیهای منحصر به فردی از لحاظ آب و هوای ندارند. در واقع میتوان گفت؛ چنین گستره اقلیمی را کمتر میتوان با فاصلهای اندک در کنار هم دید.
عکاسی ما تا چه میزان از این قابلیت بهره میگیرد؟
در حقیقت تفاوت در اقلیم جغرافیایی، یعنی وجود کویر، کوه، دریا، دشت، دریاچه و... سبب شده است که پوشش گیاهی متنوع و منحصر به فرد، تنوع دمایی، گونههای جانوری و بسیاری از عوامل دیگر در ایران قابل مشاهده باشد. موضوعی که میتواند طبیعت ما را از سایر نقاط دنیا مستثنی کند.
از طرف دیگر ایران دارای قومیتهای مختلف است. سال ۳۶۵ روز دارد در حالی که ما در ایران بیش از پانصد رسم داریم. رسومی که نوروز یکی از آنهاست. پس از هر جهت ایران پتانسیل خوبی از جهت منابع تصویری برای عکاسان دارد.
سال هاست که از طبیعت ایران عکاسی میکنم و بر این حقیقت تاکید میکنم که وجود مناطق مختلف آب و هوایی امکان آن را فراهم میکند که عکاس تجربیات متنوعی به دست آورد. مردم بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی هرگز کویر را ندیدهاند. دریاچه یا کوههای عظیم ندارند. در برخی نقاط دیگر نیز مردم در کشور خود آبشار و جنگل و کویر را در کنار هم لمس نکردهاند. به یقین این پتانسیل بینظیر به هنرمند امکان تجربه و ثبت تمام گونههای عکاسی طبیعت را میبخشد. در واقع ایران گلچینی از طبیعت جهان است و شاید باید گفت عکاسان نباید حتی یک لحظه دوربین خود را به روی زمین بگذارند چاکه در هر گام میتوانند؛ تجربهای تازه از عکاسی طبیعت ثبت کنند.
عکاسی طبیعت یکی از رایجترین گونههای عکاسی در ایران است. علاقه به ثبت طبیعت تا بدانجا در میان مردم مشهود است که در بسیاری از آلبومهای خانوادگی نیز تعداد زیادی از عکسهای منظره دیده میشود. اما جایگاه عکاسی طبیعت در جامعه حرفهای عکس ایران و در سطح بین المللی کجاست؟ آیا این گونه عکاسی در ایران بدان حد که حایز ارزش است، مورد توجه قرار میگیرد؟
عکاسی از طبیعت ایران را در جایگاه خوبی میبینم. هم چون تمامی گونههای عکاسی، در حیطه عکاسی طبیعت حضور انسان درک میشود. در عکاسی طبیعت همان گونه که عکاسان اجتماعی ایران به سبب نوع نگرش خود متمایزند؛ سبک خاصی را میتوان مشاهده کرد. در واقع رد پای عکاس ایرانی در عکاسی طبیعت نیز دیده میشود. این حقیقت نه به ذم من، بلکه به باور عکاسان اروپایی و امریکایی قابل مشاهده است. میتوان گفت عکاسی طبیعت ایران دارای نوعی شاعرانگی است. نوعی از احساس که برگرفته از فرهنگ ماست.
آیا احساس میتواند وجه تمایز مناسبی برای شناخته شدن هنر عکاسی ایران باشد؟
منظور من از احساس، نوعی شاعرانگی نهفته در جنبههای مختلف هویت ایرانی است. حتی حرکت لبهای یک ایرانی به هنگام سخن گفتن متفاوت از حرکت لبهای یک اروپایی یا امریکایی است. حرکت لبهای یک پارسی زبان به هنگام سخن گفتن آرامترین حرکت در میان تمام دنیاست. از این اشاره ساده میتوان به عمق احساس و ویژگیهای حسی یک ایرانی علم یافت. این احساس بر گونههای مختلف هنری اثر گذاشته و تمامی آنها را از هنر سایر نقاط دنیا متمایز کرده است. خوشنویسی ما هنر تلقی میشود. در حالی که در غالب کشورهای دنیا خط نوشتاری هنر محسوب نمیشود. کلام ما آهنگین است وبه باور بسیاری از مردم دنیا به نوای موسیقی شبیه است.
به طور کلی میتوان این لطافت را منشا مستحکمی برای خلق هنری دانست. به هر روی داشتن این دامنه وسیع از ویژگیهای هویتی که ریشه در فرهنگ ما دارد؛ در هنر ما موثر میافتد. شعر و ادبیات ما نیز یکی از وجوهی است که در هنر اثر بسیار عمیقی دارد. ریتم به خصوص و آهنگ نهفته در کلام و شعر و ادبیات ما منبعی غنی برای هنرمندان به حساب میآید.
اشاره شما به رواج عکاسی طبیعت حتی در میان عکاسان غیر حرفهای و افرادی که به صورت تفننی عکاسی میکنند موید این نکته است که عکاسی طبیعت در لایههای مختلف اجتماع ایران قابل مشاهده است. از سوی دیگر جوایز عکاسان ایرانی در سایر نقاط جهان این حقیقت را که عکاسی ایرانی به طور نسبی و البته نه تا حد شایستگی و قابلیتها در سطح دنیا شناخته شده است، را به اثبات میرساند.