اگر تمام موزه های ایران هم بسته شود ده نفر اعتراض نمی کنند!
رییس اسبق موزه ملی ایران،
اگر تمام موزه های ایران هم بسته شود ده نفر اعتراض نمی کنند!
محمد رضا کارگر گفت:در همین جامعه‌ای که تاریخ نگر و باستان‌گرا است و از افتخارات پیشین خوشش می‌آید، اگر تمام موزه های ایران هم تعطیل شوند، ده نفر هم اعتراض نمی‌کنند.
 
تاريخ : پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۴۷

به گزارش هنرنیوز، در همایش موزه ها، در جهان در حال تغییر (شعار سال 2012) که به مناسبت روزجهانی موزه ها ( ۱۸ می، ۲۹ اردیبهشت ماه) عصر دیروز  28 اردیبهشت در موزه امام علی برگزار شد،محمد رضا کارگر -رییس اسبق موزه ملی -با بیان این که هر زمان کشور ما مورد هجوم قرار گرفته، هنرش رونق بیشتری داشته است، خاطر نشان کرد: یک اثر هنری ارتباط جاری با زندگی مردم دارد و در تعامل با محیط است. به عبارتی اثر هنری بیان بهترین و بدترین حالات مردم است و تلاش دارد جلوه‌ای از خوشی‌ها یا ناملایمات زندگی مردم باشد. 

وی با تأکید بر این که اگر همیشه نگاه‌ها معطوف به گذشته باشد، کی می‌توان نگاهی به آینده داشت؟ گفت: خیلی اوقات فقط در گذشته زندگی کردن حال ما را بد می‌کند و توهم خودبزرگ بینی بوجود می‌آورد. آیا گذشته می‌تواند چالش‌های امروز ما را از نظر مسایل اجتماعی پاسخ دهد؟ 

او موزه‌ها را از سه وجه تاریخی، هنری و اکو موزه مورد بررسی قرار داد و گفت: برخی معتقدند موزه‌هایی که نگاه تاریخی دارند برنامه‌ای برای

ما در نسل دوم موزه‌ها باقی ماندیم. یعنی موزه فضایی سرپوشیده برای نگهداری اشیا است. فضا همان فضا است و در نهایت موزاییک تبدیل به سنگ گرانیت شده یا نور از لامپ فلوراسنت به led تغییر یافته است.
امروز و آینده نداشته و مجبورند گذشته را بزرگ کرده و هاله ای از تقدس بر سر آن بکشند تا کمبودهایشان را به واسطه این بزرگ کردن از بین ببرند. 

کارگر نگاه دوم را معطوف به موزه‌های هنری دانست و اظهار کرد: در این نگاه تأکید می‌شود یک اثر هنری حاصل تعامل هنر و انسان است و آنچه اصالت دارد زندگی انسان‌ها است و اثر هنری تا زمانی ارزش دارد که در زندگی جاری امروز مردم نقشی داشته باشد. 

وی افزود: موزه‌‌ها اثر هنری را انتخاب کرده و با قیمت میلیاردی خریداری نموده و در ویترین قرار می‌دهند و به آن نوعی تقدس می‌بخشند. در این حالت یک اثر هنری در بازاریابی تبدیل به یک کالای فرهنگی می‌شود و کارکردی دو گانه می‌یابد و دیگر این اثر هنری نمی‌تواند در جامعه تغییر و گفتمانی بوجود آورد. در چنین حالتی باید فاتحه هنر و هنرمند را خواند. 

کارگر ماسوله را نمونه ای از اکو موزه ها خواند و گفت: اکو موزه ها تلاش می‌کنند یک نوع از تعامل انسان با محیط ، اقتصاد و صنعت را نشان ‌دهند . با نگهداری اکو موزه ها تلاش می شود نوع زندگی خاص یک منطقه به همان شکل برای آیندگان حفظ شود. 

وی اظهار کرد: در اکو موزه‌ها هر تغییری به مثابه نابودی است. انتقاد وارد به اکو موزه ها  آن است که زندگی این مردم دچار تغییر می‌شود و انسان‌ها را تبدیل به شی‌ می‌کند. مردمی که به خاطر مردم دیگر موسیقی می نوازند. یا گردشگران با آنها مانند اشیا عکس می‌گیرند. در واقع زندگی، صحبت، لباس آنها را فریز کرده و گردشگر نه به خاطر تعامل با این مردم بلکه برای دیدن شیوه زندگی آنها مانند شی در موزه به دیدن آنها می آید که این خود نوعی توهین به مردم سرزمین بومی است. 

کارگر همچنین تشریح کرد: موزه‌های جهان ۵ نسل را پشت سرنهاده اند، و از شی محور بودن به انسان محور بودن رسیده‌اند.یعنی شی به ابزاری برای پاسخ‌گویی به نیازهای امروز درباره گذشته
آنچه مسلم است موزه‌های امروز ما از گردونه اجتماع در حال خارج شدن هستند.
تبدیل شده است. 

وی با بیان این که آندره گدار ۷۰ سال پیش هم زمان با نسل دوم موزه‌ها در ایران موزه ملی را ساخت،افزود: در نسل اول موزه‌ها، اشیا بدون هدف در کنار هم قرار می‌گرفتند.اما در نسل دوم به موزه‌های هنری، تاریخی، فرهنگی و...موضوع بندی شدند. 

او با تشبیه داستان موزه‌های ایران به سرگذشت پیکان گفت: ما در نسل دوم موزه‌ها باقی ماندیم. یعنی موزه فضایی سرپوشیده برای نگهداری اشیا است. فضا همان فضا است و در نهایت موزاییک تبدیل به سنگ گرانیت شده یا نور از لامپ فلوراسنت به led تغییر یافته است. 

کارگر تاکید کرد: آنچه مسلم است موزه‌های امروز ما از گردونه اجتماع در حال خارج شدن هستند. چرا که در همین جامعه‌ای که تاریخ نگر و باستان‌گرا است و از افتخارات پیشین خوشش می‌آید، اگر تمام موزه های ایران هم تعطیل شوند، ده نفر هم اعتراض نمی‌کنند. علتش هم آن است که موزه در چرخه زندگی مردم حضور پیدا نکرده است. 

در این مراسم همچنین سید محمد بهشتی گفت:مردم سرزمینی که برایشان مهم نیست که هستند و کجا زندگی می‌کنند یا مردم دیگر کشورها چه کردند و سرزمینشان کجاست، موزه در این کشورها رونق ندارد.

وی با اشاره به این که در ادبیات عرفی ایران هر چیز به درد نخوری را اصطلاحاً می‌گویند باید در موزه گذاشت، تاکید کرد: کسانی که دردهایشان معطوف به نازلترین امور و وجه کارکردی
مردم سرزمینی که برایشان مهم نیست که هستند و کجا زندگی می‌کنند یا مردم دیگر کشورها چه کردند و سرزمینشان کجاست، موزه در این کشورها رونق ندارد.
است، البته که با اشیا و موضوعات تا زمانی که دردشان را مرتفع کند، کار دارند.

او اضافه کرد: اما کسانی که دردهای دیگری هم دارند، موزه برای آنها اهمیت پیدا می کند. این افراد در زندگی جاری، تقاضا و پرسش هایشان به جنبه‌هایی از امور و اشیا معطوف است که فراتر از وجه کارکردی است.

بهشتی ادامه داد: اگر فقط درد خور و خواب داشته باشیم، خوب موزه به درد ما نمی‌خورد، اما اگر دردهای فراتر داشته باشیم همه‌ی صحنه زندگی برای ما موزه است.

او تصریح کرد: موزه اشیا را با صفتی پیش روی ما می‌نهد که چیزی را که فراموش کردیم به یاد آوریم. چه چیز را؟ یک جنبه از وجود خودمان که فراموش شده و قرار است با کمک موزه به یاد آورد. 

رییس اسبق میراث فرهنگی با تاکید بر این که ما فراموش کردیم که هستیم و سرزمینمان کجاست، اظهار کرد : در این روزگار به دلیل تحولات ارتباطات، تعاملات جهانی به شدت تغییر می‌کند و هرجا تعاملات وسیعتر باشد لایه های سطحی فرهنگ بیشتر تغییر می‌کند. 

وی با بیان این که فرهنگ لایه به لایه و تو در تو است و تغییر همیشه در نازل‌ترین سطح آن صورت می‌گیرد، افزود: اگر می‌پرسیم که هستیم؟ این یک پرسش از عمیق‌ترین سطح فرهنگ است. از کجا می‌توانیم بگوییم که هستیم؟ زمانی از روی فرشی که می‌بافتیم، غذایی که می‌پختیم، لباسی که می‌بافتیم اما امروز با چه سرو کار داریم؟ با ابزاری چون موبایل.که حاصل یکسان‌سازی است و نه تنها به ما نمی‌گوید که هستیم بلکه پرده‌ای بر چیستی ما می‌کشد.

او اضافه کرد: در این حالت فقط موزه‌ها هستند که مأموریت دارند که بگویند هر سرزمینی کجا است و مردم آن چه کسی هستند. برای همین اگر به فرانسه رفتید و خواستید مردم
شاهنامه، حافظ، میدان نقش جهان و ... اینها آینه‌هایی هستند که اینقدر چهره‌های ما را مشخص نشان می‌دهند که حتا اگر ما این را ندانیم، اثرات خودش را می‌گذارد و ما را گرفتار خودش می‌کند. پس هنوز در ما استعداد خوب شدن وجود دارد.
این کشور را بشناسید باید به موزه‌هایی غیر از موزه لوور سر بزنید ( چون اشیا موزه لوور از سایر کشورها است) تا بدانید چرا فرانسه ویکتور هوگو دارد و چرا فقط ویکتور هوگو دارد. 

بهشتی گفت: باید در ما تقاضا بوجود آید و موزه هم به این تقاضا پاسخ گوید. به شرط آن که ما بیش از خور و خواب تقاضا داشته باشیم، و موزه‌های ما بیش از انبار برای خود شأنیت قائل باشند. 

وی تأکید کرد: ما غصه نخوریم چرا موزه کم داریم یا موزه‌های ما در تراز دیگر موزه‌های دنیا نیست. غصه بخوریم چرا کم تقاضای موزه داشتن داریم . اگر تقاضا در ما برانگیخته شود مانند مادربزرگان خود می‌شویم که هرچند موزه نداشتند و موزه نمی‌رفتند اما حتا بقچه حمام ، سفره غذا و سماور آنها ما را به یاد چیزی می انداخت. برای همین هیچ چیز دور ریختنی نبود. 

بهشتی تصریح کرد: زمانی که ما به لحاظ فرهنگی، مدنی حالمان خوب نیست مانند کسی هستیم که ذائقه‌اش خوب نیست و مزه غذاها را نمی‌فهمد. این به معنای بدی غذا نیست بلکه حال این آدم خوب نیست. 

او بیان کرد: مردم ما هنوز که هنوز است نوروز را فراموش نکرده‌اند چون به مثابه آیینه معرفی می‌کند که هستیم. شاهنامه، حافظ، میدان نقش جهان و ... اینها آینه‌هایی هستند که اینقدر چهره‌های ما را مشخص نشان می‌دهند که حتا اگر ما این را ندانیم، اثرات خودش را می‌گذارد و ما را گرفتار خودش می‌کند. پس هنوز در ما استعداد خوب شدن وجود دارد. 

وی با رد انقطاع فرهنگی در ایران اظهار کرد: انقطاع فرهنگی زمانی رخ می‌دهد که چنین واکنش‌هایی وجود نداشته باشد، اکنون چنین نیست اما بد حالی فرهنگی وجود دارد. 

او در پایان اظهار امیدواری کرد که حال فرهنگ ایران خوب شود و مردم به اطرافشان به مثابه موزه و آیینه نگاه کنند، مخصوصاً معماران که حاصل کار آنها در جامعه دیده می‌شود و بر محیط اثر می‌گذارد. 

پس از پخش فیلمی از موطه لوور پاریس  فریال جواهریان به عنوان آخرین سخنران مباحثی درباره معماری و سبک ساخت موزه‌های مختلف جهان را مطرح نمود. 

در پایان این همایش از زنده یاد دکترنوشین دخت نفیسی استاد پیشکسوت و پژوهشگر موزه داری و تاریخ هنر تجلیل شد.

کد خبر: 40965
Share/Save/Bookmark